در سال ۱۳۹۲ در نخستین سالی که دولت یازدهم مستقر شد، در ایام نزدیک به جشنواره فیلم فجر هیات انتخابی معرفی شد که نام یک مدیر دولتی به نام ابراهیم داروغهزاده به چشم میخورد که به واسطه سوابق مدیریتی در این لیست گنجانده شد. البته داروغه زاده غیر از این که این سمت را در جشنواره سی ودوم فجر بر عهده داشت طی حکمی به عنوان قائم مقام جشنواره فیلم فجر و مدیر کاخ جشنواره برگزیده شد. با توجه به صدور چنین احکامی، داروغهزاده به عنوان فردی شناخته میشود که در جشنواره سی دوم فجر صاحب قدرت فراوانی است.
همان سال در لیست فیلمهای متقاضی در بخش مسابقه فیلم «شیار ۱۴۳ » قرار داشت و زمزمههایی وجود داشت که فیلم در لیست نهایی هیات انتخاب قرار نگیرد. تنها مدیر دولتی حاضر در این لیست ابراهیم داروغهزاده بود که در میان فیلمسازان برگزیده شده میتوانست حکم دولتی برای حضور این فیلم در بخش مسابقه صادرکند. اما فیلم «شیار ۱۴۳» تا مرحله حذف پیش میرود و این مدیر دولتی از "کارت بلانش" (اختیار تام) خود برای ورود فیلم به بخش مسابقه استفاده نمیکند تا اینکه برخی منتقدان سینمایی که فیلم را قبل از حضور در جشنواره فیلم فجر تماشا کردهاند، به نحوه عملکرد هیات انتخاب معترض میشود و داروغهزاده و رضاداد در مقابل مطالبه رسانهها تا جایی که امکان دارد مقاومت میکنند تا حجم این مطالبه رسانهای گستردهتر میشود. در نتیجه با وساطت شهیندخت مولاوردی در حمایت از نرگس آبیار، علی جنتی با حکمی دولتی، رضاداد و داروغهزاده را وادار میکند تا فیلم در بخش مسابقه حضور پیدا کند.
به روایتی و بر اساس شنیدهها، اعضای هیات انتخاب برای ورود این فیلم به جشنواره مقاومت میکنند. داروغهزاده هم به عنوان نفر نخست این لیست حضور دارد تا به عنوان مدیری دولتی بر پروسه انتخاب نظارت داشته باشد. زور رسانههای منتقد بر نظر هیات انتخاب میچربد و شیار ۱۴۳ پیروز این ماجرا میشود. داروغهزاده و رضاداد خوشبین به موفقیت فیلم «عصبانی نیستم» - با درون مایه حمایت از اعتراضات سال ۸۸ - در جشنواره فیلم فجر هستند و حضور شیار ۱۴۳ معادلات جشنوارهگردانی آنها را برهم میزند اما در مقابل تصمیم قاطع وزیر عقب نشینی میکنند.
نمایش «عصبانی نیستم» در کاخ جشنواره حواشی فراوانی به فیلم بوجود میآورد تا این فیلم از تنها جایزهای که هیات انتخاب برایش درنظر گرفته بازبماند. اما همچنان این نظریه مطرح است که نخ انتخابها در دستان داروغهزاده بود و کنار زدن شیار ۱۴۳ تا دقیقه نود در هیات انتخاب و برگزیده شدن فیلم ملتهب «عصبانی نیستم»، یک هدف طراحی شده به نظر میرسید.
گردش تاریخ نحوه حمایت داروغهزاده از «عصبانی نیستم» را اثبات میکند. او به محض آنکه در سال ۱۳۹۶ پس از مدتی انفصال از سازمان سینمایی به عنوان مدیر اداره نظارت و ارزشیابی برگزیده شد، علی رقم همه انتقادات در تعاملی کاملا مشخص، فیلم توقیف شدهای که علی جنتی تا روز پایانی مسوولیتش اجازه اکران آن را نداد، روانه پرده سینماها کرد.
حاتمیکیا در سیبل داروغهزاده قرار گرفت
اما این برخوردها تنها محدود به بایکوت «شیار ۱۴۳» و حمایت تمام قد از «عصبانی نیستم» نبود. حاتمیکیا نیز قربانی نگاه مدیریتی نفر اول جشنواره فیلم فجر است. ماجرای کینه داروغهزاده نسبت به ابراهیم حاتمیکیا از همان جشنواره سی و دوم فجر شکل گرفت. فجر فرصت خوبی برای تقدیر از فیلم «عصبانی نیستم» بود اما حاتمیکیا در جلسه نقد و بررسی فیلم «شیار ۱۴۳» حضور پیدا میکند و فیلم «چ» را به شیار ۱۴۳ تقدیم میکند و به هیات انتخاب انتقادات خاصی را مطرح میکند. (اینجا)
حاتمی کیا در جلسه نقد و بررسی فیلم شیار ۱۴۳ گفت:
این مسئله باید بررسی شود و آن دوستان باید پاسخ دهند که چگونه این اتفاق میافتد. من جواب این سوال را از مسئول سینما و مسئول جشنواره فجر میخواهم. این چه ترکیبی است که این اتفاق میافتد؟ چه خوابی بر این دوستان رخ داده که نتوانستند این فیلم را در جشنواره فجر تحمل کنند تا کار به جایی برسد که لابی کنند تا شیار ۱۴۳ به جشنواره فجر بیاید.
این مساله باید برای جشنوارههای دیگر آسیب شناسی شود تا خدای نکرده فیلمهایی به این شکل مظلومانه کنار نروند چون این بچهها تازه وارد شدهاند و پشتوانهای ندارند در حالی که طبق گفته تهیه کننده در نشست پرسش و پاسخ فیلم، آقای وزیر وقت در هنگام شروع پروژه میرود و عکس هم میگیرد اما چیزی نمیدهند پس چه چیز را باید حمایت میکردند که نکردند؟
من واقعا نمیفهمم که این فیلم باید چطور میبود تا انتخاب شود. آنها یا خواب بوده یا وقتی فیلم را میدیدند در احوالات دیگری بودهاند وگرنه بعید است که این فیلم از زیر دست آنها رد شده باشد. اگر آنها حقشان این بوده باشد که چنین انتخابی داشته باشد وای به حال این سینمایی که ما داریم و فضایی که احساس میکنیم. من قصد توهین به هیچ کدام از عزیزان را ندارم اما حق دارم در دفاع از فیلمی که درباره بچههای جنگ و مادران شهداست، بگویم که دوستان همکار، برای شما متاسفم.
فیلم شیار ۱۴۳ نمونهای از سینمایی است که به نظر ناامیدکننده است اما در واقع بسیار امیدوارکننده است. به همین دلیل باید از این فیلم حرف زده شود نه از فیلمهایی که رحمانی نیستند و زبان آنها احوال مخاطب را منکوب میکند و به تماشاچی یاس را منتقل میکند. من وقتی فیلم از کرخه تا راین را ساختم میگفتند دوران بزم و سازندگی است و نباید از این حرفها زده شود اما مردم با عمق جانشان ارتباط برقرار کردند چون حرف خودشان بود.
حاتمیکیا عملا با این اظهارات بازی جشنواره را بهم ریخت. دو فیلم شاخص در این جشنواره با عنوان «شیار ۱۴۳ » و «چ» وجود داشت و به صورت طبیعی جوایز بسیاری به این دو شاهکار باید تعلق میگرفت، اما طراحان جشنواره، اهدای جوایز به دو فیلم رستاخیز (احمدرضا درویش) و «عصبانی نیستم» را از پیش تعیین کرده بودند. اظهارات حاتمیکیا با علم به اینکه میدانست فیلمش را نادیده خواهند گرفت روند داوریها را تغییر داد و حمایتش از شیار ۱۴۳ کارگر افتاد و اگر «عصبانی نیستم» جوایز کنار گذاشته شدهاش را دریافت میکرد، علیرضا رضاداد برای همیشه باید با سمتهای مدیریتی در سینمای ایران خداحافظی میکرد.
دشمنیها با حاتمیکیا گسترش پیدا کرد
فیلم «چ» یکی از متمایزترین و خاصترین آثار حاتمیکیا در جشنواره سی ودوم فجر بود، اما هیچکدام از جوایز اصلی را بدست نمیآورد و مورد بیاعتنایی هیات داوران قرار میگیرد. با این توضیحات آیا میتوان داروغهزاده - رضاداد را از این شیوه نگرش هیات داوران مصون دانست؟ آیا میتوان تمام ناداوریها را به گردن هیات انتخاب انداخت؟ در کمال تعجب، فیلم بسیار ضعیف و تحریف شده رستاخیز درباره قیام عاشورا، اغلب جوایز اصلی جشنواره را کسب میکند، فیلمی که هیچگاه اکران نخواهد شد. جشنوارهی سیودوم را باید جشنوارهای توصیف کنیم که در آن ابراهیم حاتمیکیا در مقابل رضاداد و داروغهزاده قرار میگیرد و پس از آن اغلب آثار حاتمیکیا در پنج سال اخیر با یک ناداوری عجیب و غریب روبرو میشود.
در دو جشنواره سی و چهارم و سی و پنجم این دو در هیچکدام از سطوح مدیریتی سینما قرار ندارند، اما همانطور که در گزارش پیشین مشرق (اینجا) توضیح داده شد، چون یک نحله فکری به نام حلقه معماران، مشی و روشی داوری و انتخاب در جشنواره فجر را تعیین میکند و کم توجهی به آثار حاتمیکیا در جشنوارههای بعدی ادامه پیدا میکند.
البته حاتمی کیا با اتهامات بزرگتری برای داوری نشدن در ادوار بعدی جشنوارههای فیلم فجر روبروست. او در سال ۱۳۹۳ در جشنواره فیلم مقاومت از ناخدای سینمای ایران در چهل سال اخیر، سید محمد بهشتی انتقاد میکند و به بهانه پاسخ به اظهارات ضد جنگ عباس کیارستمی میگوید:
عزیز کردهای از سینمای ایران، اخیرا حرفهایی زده و شهدا را قربانی جنگ دانسته است. من مصاحبه این کارگردان را چندین بار دیدم. البته همیشه میدانستم که جریانی وجود دارد که نسبت به جنگ و دفاع مقدس بیتفاوت است از همین رو از استادان خود که در راس آنها سید محمد بهشتی قرار دارد میخواهم که نگاه خود را نسبت به این اظهار نظر بیان کنند.
از آن پس حاتمیکیا در لیست سیاه وابستگان فکری به حلقه معماران قرار میگیرد و با اینکه فیلمهای بزرگ و سختی میسازد، از سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر بینصیب میماند. حاتمی کیا اسم سید محمد بهشتی را بر زبان آورده و بنیان رابطه صمیمانه با جشنوارههای خارجی را به واسطه حضور ادواری کیارستمی به او نسبت داده و این اظهارات از منظر وابستگان فکری به حلقه معماران گناه بزرگی محسوب میشود و نادیده گرفته شدن حاتمیکیا در راس تصمیمات کلان وابستگان این نحله فکری قرار میگیرد.
ناداوریهای در مورد حاتمیکیا ادامه پیدا میکند تا اینکه سال گذشته سیمرغ بهترین کارگردانی برای فیلم به وقت شام، در شکلی تحقیرآمیز و مشترک به او و بهرام توکلی اهدا میشود. آیا در فیلم «چ» اثر کارگردان بیشتر به چشم میآید یا در فیلم رستاخیز؟ کارگردانی فیلم بادیگارد نمود شکوهمندتری دارد یا فیلم ابدویک روز؟ این قیاس را در مورد به وقت شام و تنگه ابوقریب نمیتوان انجام داد، اما اهدای جایزه مشترک، همواره محل بحث است و با اساسنامه جشنواره فیلم فجر مغایرت دارد و به وقت شام به صورت نامحسوسی در جشنواره اخیر که دبیری آن به عهده ابراهیم داروغهزاده است نادیده گرفته میشود.
چندی قبل خبرگزاری تسنیم گفتگوی جامع و مفصلی را با محمد خزاعی انجام داد وخزاعی به بهانه اکران به وقت شام، از خجالت برگزار کنندگان جشنواره فیلم فجر درآمد و پاسخهای قابل تاملی به ابراهیم داروغهزاده داد. از منظری فنی و سینمایی، چون خزاعی عنوان دبیری جشنواره فیلم فجر را یدک میکشد و پنج دوره جشنواره فیلم مقاومت را باشکوهتر از جشنواره فیلم فجر با حضور اغلب اهالی سینما برگزار کرده، نقدهایی جدی در این گفتوگو مطرح میکند که بدون پاسخ روشن از سوی داروغهزاده باقی میماند.
محمد خزاعی تهیه کننده فیلم به وقت شام در این گفتوگو میگوید: جشنواره فجر باید در کنار اینکه محصولات سینمای ایران را نشان میدهد بیهدف و بیدرد نباشد. باید یک خط و مشی مشخصی داشته باشد. بالاخره قرار است ما جشنواره برگزار کنیم که از این جشنواره یک خروجی داشته باشیم. خروجی آن یک چراغ راه برای آیندۀ سینمای ایران است. همه سکوت میکنند حتی نشریات و سایتهایی که پایبند اصول انقلاب هستند راجع به این قضیه سکوت میکنند، تسامح و تساهل میکنند. باید خیلی مواظب باشیم. (۹ اردیبهشت ۱۳۹۷-خبرگزاری تسنیم)
با استناد به مصادیق مطرح شده و هجمه علیه حاتمیکیا، خزاعی نکات قابل تاملی را مطرح میکند و میگوید:
حاتمیکیا پای یکسری اصولِ واقعی اش ایستاده و شمشیرش در این مواجههها تیزتر شده، خیلی افراد دوست داشتند حاتمیکیا در مسیر دیگری قرار بگیرد. به نظرم حاتمی کیا دارد تاوانش را پس میدهد، به خاطر همین همه علیه او هستند واِلا فیلم «به وقت شام» با این همه پروداکشن و با این همه وسعت، نهایتاً در سه رشته باید تندیس بگیرد؟ بعد از این سه تندیس، دو تندیس آن مشترک باشد؟ و بعد یک یا دو تندیس آن به اصرار دو نفر از داوران باشد و اِلا قرار بود حذفش کنند؟ بعد در جلسۀ داوری مدام اعتراض باشد که ما نباید به اینها جایزه بدهیم پررو می شوند!؟ این نگاه، نگاهِ داوری جشنواره فیلمِ فجر است؟ (۱۱اردیبهشت ۱۳۹۷-خبرگزاری تسنیم)
روز گذشته ابراهیم داروغهزاده دبیر جشنواره فیلم فجر پس از نزدیک به یکسال سکوت و بیپاسخ گذاشتن سوالات و ابهامات درباره ناداوریهای جشنواره فجر، در گفتوگویی با خبرگزاری تسنیم، به جای پاسخ دادن که به انتقادات فنی محمد خزاعی، سعی میکند با فرار رو به جلو، جشنواره فیلم مقاومت و محمد خزاعی و مدیریت این جشنواره را به چالش بکشد و در این مصاحبه میگوید:
البته فیلم "به وقت شام" ابراهیم حاتمیکیا در بخش مسابقه جشنواره مقاومت نیست که به نظرم نقص بزرگی است. به نظر من اشکالی نداشت که دبیر جشنواره [محمد خزاعی] تهیهکننده آن فیلم باشد. به هر حال جشنواره است و نباید از حضور یکی از بهترین فیلمهای این حوزه محروم باشد. به هر حال بایستی حتماً تدبیر میکردند این فیلم به جشنواره میآمد.
در مورد این اظهار نظر داروغهزاده چند مسئله را میتوان مطرح کرد.
جشنواره فیلم فجر چه تفاوتی با جشنوارههایی که در سراسر دنیا برگزار میشود، دارد؟ این جشنواره عنوان «فجر» را تنها به دلیل برگزاری در روزهای پیروزی انقلاب و یک همزمانی تقویمی یدک میکشد یا اینکه این نامگذاری میبایست در محتوتای آثار جشنواره نیز متجلی باشد و انتخاب فیلمها و داوری با مفاهیم برآمده از عبارت «فجر» همخوانی داشته باشد؟ آیا مقاومت از موضوعات مهم در ذیل مفهوم فجر نیست؟ آیا فیلمی که با کمترین هزینه و با مهارت سازندگان ساخته شده و به موضوع و مسئله مقاومت در منطقه میپردازد، شایسته تقدیر ارزندهتر در جشنواره فیلم فجر نبود؟ اعطای دو تندیس مشترک به فیلم «به وقت شام» نوعی فرار روی به جلوی طراحی شده در جشنواره فیلم فجر نیست؟
اظهار نظر داروغهزاده صرفا یک معنا میتواند داشته باشد و یک پیام بزرگ به سینمای ایران است که جشنواره فیلم فجر سی و ششم امسال، هیچگاه درباره آثار سینمایی قضاوتی با محوریت مفهوم «فجر» نخواهد داشت و کماکان ارزیابی هیات انتخاب کاملا سینمایی و هنری -سینمایی است. اتفاقی که تکرارش از سوی داروغهزاده سابقه تاریخی دارد و عدم تلاش ایشان برای حضور فیلم شیار ۱۴۳ در جشنواره فجر سی و دوم یک استدلال بسیار روشن است.
اظهارات داروغهزاده یک هشدار بزرگ به سینماگرانی است که امسال با موضوع و مفهوم «فجر» اگر فیلمی را ساختهاند نباید به جشنواره فیلم فجر ارائه کنند و اگر پذیرفته هم شد نباید انتظار دریافت جایزه و تقدیر از سوی جشنواره فیلم فجر را داشته باشند. در واقع او به سادگی مسیر خروج از جشنواره فجر و آدرس جشنواره مقاومت را به فیلمسازانی میدهد که آثاری نظیر «به وقت شام» را میسازند و باید تنها به فکر درخشش در «جشنواره مقاومت» باشند و در «فجر» جایی برای آنها نیست؛ همانطور که تا امروز برای «چ»، «شیار ۱۴۳»، «به وقت شام» و ... جایی نبود.
سکولاریسم در ادبیات سیاسی به معنی حذف دین در تصمیمگیری و تصمیمسازی سیاسی است و اگر جشنوارهای که عنوان «فجر» را یدک میکشد، مفاهیم مرتبط به فجر در آن جایی نداشته باشند و این مسئله در آراء ونظرات دبیر جشنواره تجلی پیدا کند، آیا با این اظهار نظر جناب داروغهزاده در مورد حضور «به وقت شام» در جشنواره موضوعی مقاومت، تفسیری جز سکولاریزه کردن جشنواره فیلم فجر توسط ایشان میتوان یافت؟
*مشرق
نظرات