حسین انتظامی، سرپرست سازمان سینمایی در یکی از اولین پستهای توئیتریاش درباره اوضاع سینما، وعده شفافیتسازی در سینما را داد؛ موضوعی که شرایط خاص سینمای ایران لزوم ورود جدیتر سازمان سینمایی را در آن گوشزد میکند؛ سینمایی که گفته میشود فیلمسازی در آن از برجسازی پرسودتر است، اما بیشتر فعالان سینما به دلیل فقر مالی زندگی پر مشقتی دارند.
در این گزارش نگاهی داریم به بعضی از تناقضهایی که لزوم شفافسازی عملکرد سازمان سینمایی را به نمایش میگذارد.
۲ نمای متفاوت از سینمای ایران
نیکی کریمی بازیگر و کارگردان سینما، میگوید: «سینما شده بساز بفروش، امروز فیلمسازی از برجسازی سودآورتر است!» کریمی میگوید: «هیچ خلاقیتی پشت سینمای ایران نیست تا آنجا که جایگاه درجه بندی فیلمها تغییر کرده است. یک زمانی فیلمها در چند سطح طبقهبندی میشدند و فیلمهایی که با هدف سرگرمی و سود آوری ساخته میشدند در انتهای فهرست قرار میگرفتند و نماهای خوب تنها از فیلمهای سری الف. دیده میشد.» اشاره نیکی کریمی به سودآوری ساخت فیلم در سینما، مسئله جدیدی نیست. در سالهای اخیر برخی از چهرههای غیرسینمایی با سرمایههای میلیاردی به سینما ورود پیدا کردهاند؛ سرمایههایی که از نظر اهالی سینما منبع آنها مورد تأیید نیست و به اصطلاح معروف، پولهای شبهه ناک به شمار میروند.
برخی از تهیه کنندههای قدیمی سینما مانند سیدغلامرضا موسوی، ورود این سرمایههای بیحساب به سینما را یکی از دلایل وجود پولشویی در سینمای ایران عنوان کردهاند.
نقطه مقابل این درآمدزایی، وضعیتی است که مهدی صباغ زاده، کارگردان سینما از اوضاع بد اقتصادی هنرمندان سینما، ترسیم کرده است. صباغ زاده میگوید: «اوضاع معیشتی هنرمندان و به خصوص فعالان سینما و تلویزیون روزبهروز بدتر و ناراحتکنندهتر میشود و متأسفانه همچنان اولویت مدیران هنری کشور ما ربط چندانی با بهبود معیشتی ندارد. این وظیفه وزارت فرهنگ و ارشاد است که مشکلات معیشتی هنرمندان را حل کند. واقعاً همکاران در شرایط بدی هستند، به خصوص فعالان سینما و تلویزیون که ماهها بیکارند بلکه کاری بهشان پیشنهاد شود. مدیران ارشاد باید فکری کنند برای حل مشکل معیشتی اهالی هنر.»
چه کسی از پولهای سیاه حمایت میکند؟!
یکی از دلایل عمده این نابرابری، وجود پولشویی در سینماست. احمد احمدی، تهیه کننده سینما درباره شرایط نابرابر رقابت برای فیلمهایی که با هزینه شخصی تولید و آثاری که با منشأ نامشخص ساخته شدهاند، تأکید میکند: «وقتی یک تهیهکننده با هزینه شخصی و از جیب خود هزینه میکند، سختیهای زیادی را متحمل میشود و نیاز به حمایت زیادی هم دارد، اما متأسفانه این روزها ورود پولهای سیاه و به نوعی پولشویی در تولید فیلمهای سینمایی را شاهدیم و این روی دستمزد عوامل و به ویژه بازیگران فیلمها تاثیر زیادی داشته است.» احمدی درباره پولشویی در سینما و تاثیرات آن که لزوم ورود جدی سازمان سینمایی را در پی دارد، میگوید: «این اتفاق به شکلی در شبکه نمایش خانگی هم در حال رخ دادن است که اثرات آن در سینما نیز دیده میشود و دستمزدهای نجومی خطر نابودی کامل بخش خصوصی را به دنبال دارد که البته برای خود بازیگران نیز خطر خواهد داشت، چون به هر حال در همین حیطه کار میکنند، البته این ماجرا یک وجه دیگر هم دارد، چون علاوه بر نابودی بخش خصوصی تولید سینما، ظلمی هم به دیگر عوامل سینما وارد میشود مثل عوامل فنی یا آنهایی که نفر اول میآیند و نفر آخر میروند و برایشان سؤال است که چرا مثلاً یک بازیگر باید ۸۰۰میلیون بگیرد و یک دستیار فنی ۳ میلیون تومان؟»
یک اسم تازه از راه رسیده!
داستان حضور سیدمحمد امامی، سرمایه گذاری که نامش با اختلاس در صندوق فرهنگیان مطرح شد، هنوز زیاد قدیمی نشده است که نام فرد جدیدی به میان آمده که هنوز از راه نرسیده در هشت اثر سینمایی و یک تئاتر لاکچری سرمایه گذاری کرده است! یک رسانه مستقل سینمایی در گزارشی مینویسد: در ماههای گذشته نام یک سرمایهگذار نورس به نام «مصر» به عنوان حامی مالی تولید چندین فیلم از محصولات سالهای اخیر سینمای ایران مطرح شده است. عناوین این فیلمها را مرور کنید: متری شش و نیم، سرکوب، سرخپوست، بیحسی موضعی، تفریق، لتیان، قاتل وحشی و از عشق، هشت فیلم فوق از جمله پروژههایی هستند که یا در فهرست عوامل خود نام این فرد را به عنوان مجری طرح و سرمایه گذار آوردهاند یا آنکه منسوب هستند به حمایت این سرمایهگذار! فارغ از آنکه صاحبان هشت فیلم نامبرده میتوانند درباره نقش این فرد در تولیدشان شفافسازی کنند. اینکه چرا یک فرد در فاصلهای چندماهه سرمایه چندین پروژه را تأمین کرده جای سؤال دارد؟! این چه سرمایه گذاری است که به جای پیمودن مسیر تدریجی و پله پله به ناگاه پول تولید چندین و چند پروژه را تأمین کرده؟ در اغلب موارد و در بهترین حالت بودجه تولید یک فیلم سینمایی کمتر از یک سال بازنخواهد گشت. بر این اساس این جوان چطور جرئت کرده همزمان در تعدادی فیلم سرمایه گذاری کند؟
این مجموعهای از سؤالهایی است که در روزهایی که سازمان سینمایی «شفاف سازی» را در بوق و کرنا کرده است، باید به دنبال پاسخ آنها باشد. علاوه بر شفافیت مالی، حسین انتظامی باید به دنبال شفافیت در سیاستهای حمایتی سازمان باشد.
نظارت همراه با دغدغه فرهنگی
در این باره دکتر محمود عزیزی درباره تاثیر سیاستهای وزارت ارشاد و سازمان سینمایی بر وضعیت اسفبار سینما، میگوید: «ما هیچ تولید سینمایی نداریم که آقا بالاسرهایی نظیر این گروههای عدیده شوراهای نظارت و مجوز، نداشته باشد. در واقع اگر ما این تعداد فیلمهای کمدی سرگرم کننده خوب یا بد را داریم، مقصرش بازیگر، کارگردان یا سناریست نیست! مقصر کسی است که این خط و خطوط را به آنها میدهد، یعنی ارشاد مقصر این قضیه است. اگر او متن را تصویب نکند و اگر مجوز ندهد اینها سرخود نمیتوانند کاری کنند. با این وجود خروجیاش میشود این فیلمها و آثار کمدی که به گفته شما سخیف است.» عزیزی میافزاید: «وقتی شما میخواهید یک کار فرهنگی انجام بدهید و نظارت روی آن است و این نظارت، دغدغه جهتدهی فرهنگی دارد، اینجاست که بحث اقتصاد مقداری کنار میرود و بخش محتوا مطرح میشود.
حال این سؤال مطرح است که با چه محتوایی ما یک چنین رقم درآمدی برای سینما به دست میآوریم که در موردش صحبت میکنیم؟ این سؤالی است که باید مطرح شود.» به نظر میرسد، سرپرست سازمان سینمایی اکنون باید موضع خود را در قبال درخواست غیرمعقول برای حذف پروانه ساخت مشخص و بعد از آن مواضع نظارتی سازمان را به طور شفاف بیان کند تا حداقل بتوان در اوضاعی که سینما در چنبره آثار کمدی سطحی و سخیف گرفتار شده و آثار جشنوارهای نیز اغلب با مهر سیاهنمایی تولید شده و بعضاً از حمایت سفارتخانههای اروپایی برخوردارند، سازمان سینمایی بتواند نقش حاکمیتی خود را ایفا کند و به جریان تولید در سینما سمت و سوی درستی دهد.
ارسال نظر