جشنواره فیلم مقاومت با میزبانی از طیفی بزرگی از سینماگران انقلابی و معارض دنیا اتمسفر تازه ایی را در فضای سینمایی منطقه و حتی، جهان ایجاد کرده است. حرکتی که هنوز، در تجربه بیثن المللی اش نوپاست اما به دلیل ظرفیت های بالقوه اش موفق شده در اندک تجربه بین المللی اش، فرازها و جهش و رویش های قابل ملاحظه و امیدبخشی را رقم بزند. جشنواره ایی که هم برای اندیشمندان بزرگی چون: نوام چامسکی و دیوید بارسامیان و ... مهم است و در رابطه با آن گفتگو و تبادل نظر دارند و هم، برای سینماگرانی چون: دنیل کوهن، لوئیس کاسترو، جان جیابویتو، نجدت انزور، باسل الخطیب، عماد برناد، راشد رضوان و ده ها فیلمساز از پنج قاره جهان؛ و به اقتضای همین ظرفیت و شرایط است که این حرکت طی پنج تجربه بین المللی اش نه تنها موفق به شبکه سازی جهانی برای فیلمسازان مستقل و آزاده دنیا می شود، بلکه قادر است از طریق «مدرسه سینمایی روایت» حدود ۳۰۰ مستندساز انقلابی را در کشورهای عراق، سوریه، بحرین، یمن، افغانستان، تاجیکستان، لبنان، و ... به جریان یا جبهه فیلمسازان انقلابی دنیا متصل نماید. جشنواره ای که در عمر پنج ساله بین المللی اش، ۴۸ هفته فیلم مقاومت را در کشورهای چون: فنلاند، نیجریه، افغانستان، لبنان، عراق، سوریه، ترکیه، هند، روسیه، قزاقستان، تاجیکستان، و... سامان داده است.
این جشنواره با گذراندن تجربه های ملی و اتخاذ راهبرد بین المللی امروز توانسته در کانون توجه جنبش ها و خیزش های اسلامی و نهضت های عدالت خواهانه منطقه و سینماگران مستقل و آزاده جهان قرار گیرد. بویژه، در هنگامه ایی که مقاومت با ایستادگی مجاهدان نستوه و مدافعان حرم در این سال ها عطر و بوی متفاوتی به خود گرفته و شمیم شهادت به یُمن پایمردی شیخ زکزاکی ها، عیسی قاسم ها و نصرالله ها از افریقا تا فلسطین اشغالی و از لبنان و سوریه، تا عراق و یمن و بحرین وزیدن گرفته است.
این قدیمی ترین جشنواره سینمایی انقلاب که متولد سالهای آغازین دفاع مقدس است اکنون، برغم همه بی مهری ها و کم لطفی ها به یک رویداد جهانی بدل شده و در پنج دوره تجربه بین المللی آن حدود ۵۰۰ سینماگر مستقل و آزاده دنیا با آن همراه شده اند. باعث خشم صهیونیست ها می شود و در کنار واکنش ها در فضاهای مجازی و رسانه ای حتی، شاهدا واکنش های عملی و اقدامات کینه توزانه و سنگ اندازی سفارتخانه ها و دستگاهها و لابی های امنیتی علیه فیلمسازان برای همراه و همگرا نشدن با این نهضت سینمایی هستیم.
بی ملاحظگی نکنیم. با سطحی نگری و بخل ورزی از کنار مهم ترین جشنواره سینمایی و هنری انقلاب عبور نکنیم. واقع بین باشیم و ببینیم اتفاقی را که در قلب تهران بسیاری از افکار عمومی و سینماگران مستقل دنیا را به خود جلب کرده است.
شکی نیست که این حرکت بین المللی هنوز، در آغاز راه است. فرصت های بالندگی و شکفتگی این جشنواره بسیار است. ظرفیت های عظیمی را در خود دارد که قابل قیاس با خیلی از جشنواره های دیگر در کشور نیست. ظرفیتی فرامتنی که نیاز و مقتضای انقلاب اسلامی است. فراتر از فرم، ساختار، صنعت سینما و ایونت های مرسوم و جوایز، این حرکت، در ذات خودش، نهضتی سینمایی است. نهضتی که قدرت چالش با سیطره ها و توان زایش نیروهای جدید و خلق اتمسفر تازه را دارد.
چهاردهه است که انقلاب اسلامی در کنار تمامی تحریم ها گرفتار نوعی تحریم خاموش و بدخیم فرهنگی و سینمایی است. حتی، یک مورد سابقه ندارد که فستیوال های رنگارنگ غربی به فیلمی مبتنی بر محتوای انقلاب اسلامی در ژانرهای مختلف توجه کرده باشند. بیش از ۳۰۰ فیلم سینمایی بر بستر تاریخی انقلاب و دفاع مقدس ساخته شده که حتی، یکی از آن ها، در فستیوال های مشهور و معلوم الحال دنیا جایی نداشته اند. ایا این واقعه اتفاقی صورت گرفته؟ یعنی آثار حاتمی کیا، درویش، باشه آهنگر، حمیدنژاد، شورجه و ده ها سینماگر دیگر شانس یکبار آزمودن را نداشته اند؟
بدون تردید، اتاق فکر دستگاه های هنری و امنیتی غرب فضا و فرصت چنین کاری را نمی دهند و نخواهند داد.
جشنواره فیلم مقاومت و اظهارنظر برخی از سینماگران میهمان از کشورهای آمریکا، شیلی، ونزوئلا، هند، آرژانتین، لبنان، سوریه، روسیه و ... نشان می دهد که چنین بایکوت بی سرو صدایی در عرصه های سینمایی و هنری در دیگر کشورهای مستقل و معارض با نظام سلطه نیز وجود دارد.
شنیدن صداهای مستقل و معارض برای جشنواره های پرطمطراق نظام سرمایه داری سخت و دشوار است.
و در این راستا، شنیدن صدای انقلاب اسلامی از قاب سینما نیز، برایشان سخت تر است. انقلابی که ادبیات و گفتمانی را ایجاد کرد که برای تفکر سلطه جوی قدرتهای بزرگ تحمل پذیر نبود. این تفکر، امروزه به مثابه الگویی برای جنبش های انقلابی و نهضت های آزادی بخش در آفریقا، آمریکای لاتین، آسیا و حتی اروپا بدل گردیده به طور حتم، برای قدرتهای بزرگ صدور و گسترش این نگاه و تفکر تحمل پذیر نیست. از این رو، همواره، در صدد آن هستند تا به گونه های مختلف سدراهی در برابر رشد اندیشه انقلاب اسلامی ایجاد نمایند. پس، در چنین شرایطی، جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت می تواند در جایگاهی فراتر از یک جشنواره و پایگاه اجتماعی و فرهنگی قلمداد شود و از آن جایی در دنیای امروز جنگ ها، برخورد و تلاقی رسانهها و مواجهه های هنری و سینمایی است پس، بخشی از بار سنگین انعکاس فرهنگ مقاومت و ایستادگی در برابر نظام سلطه متوجه این جشنواره است.
سردمداران سینمایی و مدیران کمپانی های بزرگ سینما و تلویزیون غرب و در راس آنها هالیوود در چند دهه اخیر با برنامه ریزی و سرمایه گذاری های گسترده پا به پای قدرت های نظامی، امنیتی و جاسوسی در صدد تخریب و تخطئه و واژگون سازی چهره اسلام برآمدند. در این مسیر، از جعل تاریخ و انتشار روایت های منقوص و تحریف شده از پیامبران گرفته تا داستان های سراسر دروغ و جعلی پیرامون تروریسم و خشونت و القای آن به نام اسلام و افسانه پردازی های دروغین دریغ نکرده و کارخانه دروغ پردازی آن ها همواره و پیوسته مشغول ذهینت سازی و انحراف افکار عمومی جهانی است. جالب اینجاست در این رویکرد، اندیشمندان و روشنفکران غربی هم همراه هستند و از وحشت گسترش دین اسلام در قلب اروپا و آمریکا با جریان اسلام هراسی همصدا شدند. جشنواره مقاومت می تواند با تکامل و توسعه بیشتر و جذب منابع و سرمایه گذاری اساسی جبهه محکم و گسترده ای را در مقابل این جریانات ایجاد نماید. دست کم قادر است پشت پرده و ریشه های آن را افشا کند.
انقلاب اسلامی به تعبیری بزرگ ترین انقلاب قرن و تاریخ معاصر است. انقلابی که تاروپود تئوری ها و کلیشه های دنیای سیاست را به کناری زد و طرحی نو بر این سقف نگاشت. فرهنگ و الگویی را ترسیم کرد که به کعبه آمال بسیاری از آزادی خواهان و عدالت جویان بدل شد. امروزه شاهدیم که اثرات انقلاب اسلامی حتی تا عمق جغرافیای آمریکایی لاتین را فرا گرفت و از آفریقا و آسیا و بویژه در منطقه و جهان اسلام با الگوبرداری نهضت ها و جنب و جوش تازه ای آغاز شد. در این راستا، سینما بویژه سینمای مقاومت باید پا به پای سایر اضلاع جامعه در گسترش گفتمان و فرهنگ انقلابی حرکت کند. اتفاقی که تاکنون محقق نشده و نیاز به کار اساسی تری دارد. این جشنواره به حسب جایگاه منطقه ای و بین المللی که پیدا کرده دیگر نمی تواند صرفا یک جشنواره سینمایی باشد. این جشنواره به یک جریان تبدیل شده و بیشتر به نهادی اجتماعی با راهبردهای فراملی شبیه شده و شایسته است دستگاه دیپلماسی هم با درک عظمت و اهمیت این جریان در تقویت و گسترش آن حمایت نماید.
ارسال نظر