جمعه ۳۰ آذر ۱۳۹۷ - ۱۳:۴۰

نقدی بر مستند بی بی سی باعنوان «بهتان برای حفظ نظام»؛

بهتان BBC به نظام جمهوری اسلامی +عکس

مستند  «بهتان برای حفظ نظام»

سینماپرس: در مستند بی‌‎بی‌سی از صفحات مختلف روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها به عنوان مستنداتی برای بهتان زدن در جمهوری‌اسلامی استفاده شده است که بررسی بسیاری از آنها نشان می‌دهد که این خبرها ربطی به بهتان ندارد.

در روزهای اخیر مستندی از شبکه بی‌ بی سی با عنوان «بهتان برای حفظ نظام» پخش شد. در این مستند تلاش شده تا ثابت شود که جمهوری اسلامی با استفاده از یک مبنای دینی، بهتان زدن به مخالفین خود را جایز می‌داند. در ادامه و در سه بخش به این نقد این مستند خواهیم پرداخت.

«باهتوهم» به چه معناست؟

در کتاب شریف کافی حدیثی از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که فرمودند: «إذا رأیتم أهل الریب و البدع من بعدی فأظهروا البرائة منهم و أکثروا من سبهم و القول فیهم و الوقیعة و باهتوهم کیلا یطمعوا فی الفساد فی الاسلام و یحذرهم الناس و لایتعلموا من بدعهم یکتب الله لکم بذلک الحسنات و یرفع لکم به الدرجات فی الآخرة.»

«هرگاه پس از من اهل شک و بدعت را دیدید، بیزاری خود را از آنها آشکار کنید، و به آنها بسیار دشنام دهید و درباره ی آنها زیاد بدگویی کنید، و عیوبشان را زیاد بگویید و به آنها مبهوت سازید، تا به فساد در اسلام طمع نکنند و مردم از آنها بر حذر شوند و از بدعت‌های آنان (چیزی) نیاموزند. خداوند در برابر این کارهایتان برای شما حسنات می‌نویسد و درجاتتان را در آخرت بالا خواهد برد.»

همان‌گونه که در مستند نیز مطرح شده است تا قرن دهم و زمان علامه مجلسی، «باهتوهم» به معنای مبهوت ساختن اهل بدعت از طریق استدلال و منطق مطرح بوده و تا این دوره و بعد از آن فقهای معروفی به این مبنا اعتقاد داشته‌اند؛ فقها و علمایی همچون: فیض کاشانی، ملا صالح مازندرانی،علامه مجلسی، صاحب ریاض، صاحب جواهر، شیخ عباس قمی. از معاصرین نیز حضرات آیات: مرتضی مطهری، جعفر سبحانی، عبدالکریم موسوی اردبیلی، ناصر مکارم شیرازی در پاسخ به استفتائی مباهته را به معنای مبهوت ساختن معنا می‌کنند و جواز بهتان را نفی می‌کنند.[1]

اما علامه مجلسی به عنوان یک احتمال این بحث را مطرح می‌کنند که «باهتوهم» می‌تواند به معنای بهتان زدن باشد و البته ایشان این نکته را نیز رد می‌کنند.

پس از علامه مجلسی و طی 4 قرن اخیر برخی از فقها- که تعداد آنها نیز اندک است- به معنای بهتان زدن اشاره و اغلب نیز به صورت احتمال این نکته را مطرح می‌کنند. نکته جالب اینجاست که اغلب این فقها نیز به لحاظ فقهی با ولایت مطلقه فقیه مخالف بوده‌اند مثل آیت‌الله خوئی و حتی برخی نیز با جمهوری اسلامی مخالف بودند. حجت‌الاسلام سروش محلاتی در این باره می‌گوید: «این نظریه در فضای غیر سیاسی پیوسته قائلانی داشته و دارد. مثل مرحوم آیت الله میرزا جواد آقای تبریزی از مراجع بزرگوار اخیر در کتاب ارشاد الطالب این نظریه را پذیرفته است؛ برخی از فقهای منتقد انقلاب هم برهمین باورند. مثلاً آیت الله سید تقی قمی در کتاب مبانی منهاج الصالحین همین نظر را دارد و حتی جواز تهمت را به همه مخالفان مذهبی که آنها را اهل ریب و بدعت می‌داند، تعمیم می‌دهد. آیت الله سید صادق روحانی هم در کتابش به «نام فقه الصادق» همین اعتقاد را دارد.»[2]

نکته مهمی که در بخشی از مستند وجود دارد این است که تلاش می‌شود تا امام خمینی (ره) و برخی دیگر از فقهای معاصر موافق با این دیدگاه برشمرده شوند. در صورتی که همان‌گونه که از صوت منتشرشده از حضرت امام در مستند مشخص است، ایشان در سخنرانی خود به جواز تهمت نسبت به آخوندهای درباری اشاره می‌کنند نه بهتان زدن.

در علم اخلاق به تفاوت بهتان و تهمت این‌گونه اشاره شده است: در بهتان انسان می‌داند کسی که به او نسبت ناروا می‌دهد، کار نادرستی انجام نداده است؛ ولی از روی اغراض و خواسته های نفسانی، همانند دشمنی، کینه و حسد، صفت یا رفتار ناشایستی را به او نسبت می‌دهد؛ اما در تهمت، انسان برداشت خویش از رفتار دیگری را مدنظر قرار می‌دهد و او را متهم می‌سازد؛ در حالی که نمی‌داند این رفتار از او سر نزده است؛ برای نمونه اگر انسان، شخصی را با سلاح گرم در کنار مقتولی مشاهده کند و به او نسبت قتل بدهد؛ در حالی که می‌داند قاتل نیست، رفتارش بهتان نامیده می‌شود و اگر نداند او قاتل نیست، به رفتار او تهمت گفته می‌شود.[3]

چرا رهبران انقلاب به کسی بهتان نزده‌اند؟!

با بررسی سیره شخصیتی و رفتاری رهبران جمهوری اسلامی این نکته را درمی‌یابیم که امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری، با توجه به جایگاه و قدرتی که طی 40 سال گذشته داشته‌اند، به کسی بهتان نزده‌اند و حتی در بسیاری از موارد مشاهده می‌کنیم که در نقل سخنان افرادی که به آنها انتقاد دارند، حتی نام فرد را نیز ذکر نمی‌کنند که اعتبار آن فرد زیر سؤال نرود، چه رسد به اینکه نسبت دروغی به افراد بدهند. مثلا مقام معظم رهبری درباره اقدام یکی از اعضای دولت موقت می‌فرماید: «من خبر شدم که یکی از رجال دولت موقّت آن روز گفته است این اف‌چهارده‌هایی که رژیم طاغوت خریده به درد ما نمی‌خورد، می‌خواهیم چه کار کنیم این اف‌چهارده‌ها را! پس بدهیم بهشان. آنجا خب ما ایستادیم، هیاهو کردیم، مصاحبه کردیم و مقابله کردیم، جرئت نکردند این کار را بکنند؛ می‌خواستند پس بدهند. چند صباح بعدش، جنگ ایران و عراق پیشامد کرد.» (۱۳۹۵/۱/۱۱)[4]

یا مقام معظم رهبری با نقل خاطره‌ای از حضرت امام و حساسیت ایشان نسبت به آبروی افراد می‌فرمایند: «من یک خاطره از امام نقل کنم. ما یک شب در خدمت امام بودیم. من از ایشان پرسیدم نظر شما نسبت به فلان کس چیست – نمی‌خواهم اسم بیاورم؛ یکی از چهره‌های معروف دنیای اسلام در دوران نزدیک به ما، که همه نام او را شنیدند، همه می‌شناسند - امام یک تأملی کردند، گفتند: نمی‌شناسم. بعد هم یک جمله‌ی مذمت‌آمیزی راجع به آن شخص گفتند. این تمام شد. من فردای آن روز یا پس‌فردا - درست یادم نیست - صبح با امام کاری داشتم، رفتم خدمت ایشان. بمجردی که وارد اتاق شدم و نشستم، قبل از اینکه من کاری را که داشتم، مطرح کنم، ایشان گفتند که راجع به آن کسی که شما دیشب یا پریشب سؤال کردید، «همین، نمیشناسم». یعنی آن جمله‌ی مذمت‌آمیزی را که بعد از «نمیشناسم» گفته بودند، پاک کردند. ببینید، این خیلی مهم است. آن جمله‌ی مذمت‌آمیز نه فحش بود، نه دشنام بود، نه تهمت بود؛ خوشبختانه من هم بکلی از یادم رفته که آن جمله چه بود؛ یعنی یا تصرف معنوی ایشان بود، یا کم‌حافظگی من بود؛ نمی‌دانم چه بود، اما اینقدر یادم هست که یک جمله‌ی مذمت‌آمیزی بود. همین را ایشان آن شب گفتند، دو روز بعدش یا یک روز بعدش آن را پاک کردند؛ گفتند: نه، همان نمیشناسم. ببینید، اینها اسوه است؛ «لقد کان لکم فی رسول‌اللَّه اسوة حسنة».

درباره‌ی زیدی که شما او را قبول ندارید، دو جور میشود حرف زد: یک جور آنچنانی که درست منطبق با حق است، یک جور هم آنچنانی که در آن آمیزه‌ای از ظلم وجود دارد. این دومی بد است، باید از آن پرهیز کرد. درست همانی که حق است، صدق است و شما در دادگاه عدل الهی میتوانید راجع به آن توضیح دهید، بگوئید، نه بیشتر. این یکی از خطوط اصلی حرکت امام و خط امام است که ماها باید به یاد داشته باشیم.»[5]

از سوی دیگر، ادعای اصلی مستند این است که در مسئولین جمهوری اسلامی به مخالفین بهتان زده می‌شود و دروغ‌هایی نسبت داده می‌شود که مخالفین را بی‌آبرو کند. برای نمونه به بی‌آبرو کردن آیت‌الله سیدمحمد روحانی از سوی اطرافیان امام در قبل از انقلاب در نجف اشاره می‌کند. این قضیه یکی از اتفاقات تاریخی است که بارها از سوی مخالفین امام خمینی (ره) تکرار شده است و هر بار نیز تکذیب شده است تا اینکه در سال‌های اخیر نامه‌های آیت‌الله سیدصادق روحانی، برادر آیت‌الله سیدمحمد روحانی، منتشر شد و در بین این نامه‌ها، نامه‌ی آقای سیدصادق روحانی به امام خمینی و جواب ایشان وجود دارد. در نامه آقای روحانی آمده بوده است که علی‌القاعده این کار توسط اطرافیان شما انجام شده و شما «نه تنها جاعلین را تنبیه نفرمودید بلکه آنها را کما فی‌السابق از اطرافیان و اصحاب محسوب می‌شوند.»

امام  در پاسخ نوشته‌اند: «سرکار دور تشریف دارید و اطلاع ندارید از این جهت آنچه شنیده‌اید یا نوشته شده است باور فرمودید. اینجانب اطرافی و اصحاب ندارم، حتی کاتب برای نوشته‌جات و اصحاب استفتا ندارم. خودم با قدرت کم و ضعف چشم و لرزش دست که اخیرا پیدا شده است، متکفل امور هستم. دو نفر در منزل اینجانب دایما تقریبا هستند که به نوبت رابط بین اینجانب و بیرونی هستند که اگر کسی از طلاب احتیاجی داشت برسانند. جنابعالی یکی از آنها را می‌شناسید به نام آقای حاج شیخ عبدالعلی اصفهانی که از صلحا، و احدی در باره او احتمال این معانی را نمی‌دهد حتی آقای اخوی [شما]. دیگری شخصی افغانی که آن هم داخل در این نحو امور نه هست و نه می‌تواند باشد. بیرونی بسیار کوچکی که دارم فقط شبها قریب سه ربع ساعت و گاه نیم ساعت در آنجا شخصا هستم و اشخاص متفرقه که اکثرا در این ایام افغانی و پاکستانی هستند آنجا می آیند و بعضی از عربها و ایرانیها نیز می‌آیند که آنهایی را می‌شناسم ابدا در این امور کثیفه دخالت ندارند و از صلحا هستند و بعضی از آنها را هم نمی‌شناسم، هیچ یک سمت صحابت با اینجانب ندارند و بعضی که اکثرا می‌آیند ابدا در این امور دخالت ندارند و در هر صورت خلاف عرض شده است و من نمی‌دانم چه اشخاصی به این امور باطله دست زده‌اند تا تنبیه کنم یا ترک مراوده. حضرت آقای اخوی هم با آن که نزدیک هستند از منزل من هیچ اطلاع نزدیک ندارند و ممکن است به ایشان خلاف عرض شده باشد و ایشان هم باور فرمودند و گفته‌اند این ورقه با اطلاع فلانی درست شده است بدون آن که تحقیق صحیح بفرمایند و یا همان طور که مرا استفسار فرمودید بفرمایند، و الی الله المشتکی و ان ربک لبالمرصاد.»[6]

شاخ و برگ‌هایی بی‌ربط برای اثبات ادعا

در جای‌جای این مستند از صفحات مختلف روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها به عنوان مستنداتی برای بهتان زدن در جمهوری اسلامی استفاده شده است که بررسی برخی از آنها می‌تواند نکات خوبی را برای ما روشن کند.

برخی از این خبرها به صورت کلی گفته شده است و اصلا در آن خبر نامی از فردی برده نشده که موضوع بهتان قابلیت طرح شدن داشته باشد. به طور مثال در خبری از آیت‌الله جنتی نقل شده است که «برخی از متقاضیان نمایندگی مجلس خبرگان قمارباز و مشروب‌خوارند» با مراجعه به این خبر[7] مشخص  می‌شود که هیچ اسمی از افراد برده نشده است که متضمن وجود بهتانی باشد. درباره خبر دیگری نیز که از کیهان نقل شده و مربوط به رونمایی مستند «خیلی محرمانه» در خبرگزاری فارس است، این موضوع صدق می‌کند.

در مورد خبر دیگری نیز که با تیتر «افشاگری علیه فتنه‌گران رفتاری اعتدالی است» نقل شده است، هیچ‌گونه بهتانی به کسی زده نشده و تنها در مدح افشاگری خبری نقل شده است.

درباره افشاگری نیز باید گفت همان‌گونه که در کشورهای غربی این فرهنگ وجود دارد که اگر فردی علیه فرد دیگری افشاگری کرد و نتوانست با اسناد و مدارک کافی اتهامات مطرح شده را اثبات کند، مجرم شناخته می‌شود، در ایران نیز این سنت وجود داشته و سال‌هاست که رسانه‌ها و افراد اثرگذار دست به افشاگری می‌زنند و در صورت لزوم اسناد خود را نیز ارائه می‌کنند.

پی‌نوشت:

[1]- http://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%87%D8%AA%D9%87

[2]-http://www.irna.ir/fa/News/83141730

[3]- http://www.ghadeer.org/Book/350/53616

[4]- http://farsi.khamenei.ir/memory-content?id=32775

[5]- http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=9524

[6]-http://www.entekhab.ir/fa/news/114964/

[7]- به آدرس زیر مراجعه کنید:

https://www.isna.ir/news/94101408077/

*فارس

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.