صرفنظر از بازی خندهدار ارایه نمایشنامه برای شرکت در جشنواره یا اجرا در یک تالار نمایشی و چرایی پهن کردن این بساط در تئاتر ایران، میخواهم به غدهای به نام حلقه برگزیدگان در تئاتر ایران اشاره کنم. «حلقه داوران» !
متاسفانه خوانش، بازبینی، داوری، انتخاب و برگزاری جشنواره در حلقهای محدود به یک شغل پردرآمد در حاشیه تالارهای نمایش و جشنوارههای پرتعداد تئاتری ما تبدیل شده است. حلقه داوری که سی سال است سفرهاش را در کنار همه جشنوارهها، مناسبتها و رویدادهای تئاتری پهن کرده شامل عده مشخص، معلوم و معدودی از هنرمندان تئاتر است که احتمالاً سالها پیش خودشان در یکی از این جشنوارهها مطرح شدهاند یا اصلاً هیچگاه مطرح نشدهاند یا اصولاً در حوزههای مختلف هنری سابقهای هم ندارند.
عدهای که سی سال است همه چیز تئاتر به بهانه «انتخاب» و «گزینش» به دست و اجازه آنها سپرده شده است. شاید برای همین هم هست که تئاتر ایران مثل هنر این حلقه داوری و در نتیجه انتخاب توسط یک گروه محدود سال به سال بیشتر راه افول را میپیماید.
بررسی این جریان و شناخت این حلقه چندان دشوار نیست. کافی است لیست داور و بازبین و متن خوان (این پدیده نادر و درآمدزا مختص تئاتر ماست و چه واژهای میتوان برای ان انتخاب کرد؟!) جشنوارهها و تالارهای تئاتر سراسر کشور در ۱۰ سال اخیر تهیه شود. خواهید دید عدهای هستند که کل روزهای سالشان را مشغول انتخاب و داوری و گزینشاند. حاصل کارشان همین تئاتر امروز ماست که بزرگترین منتقدانش همان گزینشگران آن هستند. آثاری که باید دید براساس کدام متر و معیار، دانش! یا سلیقه حلقه داوران انتخاب میشوند و اجازه حضور و اجرا پیدا میکنند. کاش این لیست تهیه شود و ببینید که چرا و چگونه در این حلقه داوری، یک هنرمند به یک متخصص داوری تبدیل میشود.
در تئاتر ما که همه چیزش با همه متفاوت است. داوری و گزینش و انتخاب تئاتر یک شغل پردرآمد است. پردرآمدتر از خیلی از شغلهای دیگر تئاتر. هنوز در خانه تئاتر انجمن داوران تئاتر تاسیس نشده یا رشته دانشگاهی با عنوان «داوری تئاتر» نداریم؛ اما یک عده فوقتخصص داوری در تئاتر داریم که «درآمد یک ماه آنها از داوری ممکن است با بودجه تئاتر یک استان برابری کند.»
تئاتر در کدام نقطه دنیا از محل داوری این قدر درآمد دارد؟ سرنوشت گروههای تئاتری کدام کشور را یک حلقه ۲۰ تا ۳۰ نفره تعیین میکنند؟
کاش یک بار دانش و تجربه این حلقه پرادعا هم بدون نان قرض دادنهای قبیلهای سنجیده شود. بسیاری از آقایان نه براساس متر و معیار درست؛ بلکه به دلیل خاطرهای در گذشته یا سطح روابطشان در اطراف این حلقه صلاحیت انتخاب کردن و اجازه دادن به دیگران را پیدا کردهاند.
چرا نباید این حلقه بعد از سالها تغییر پیدا کند؟ آقایان سی سال است که انتخاب کردهاند. حاصل زحمتشان را دیدهایم. حالا وقت آن نرسیده که بازنشسته شوند؟
وقت آن نرسیده که بساط این سفره جمع شود و دست از انتخاب و بازبینی و داوری در تئاتر برداشته شود و هزینههای هنگفت و بسیار زیاد و بیهودهای که صرف انتخاب و گزینش متن و ایده و نمایشنامه و اجرا میشود را برای گروههای نمایشی و این همه جوان علاقهمند هزینه کنیم؟
یا حداقل این حلقه فرسوده و پرادعای داوری تئاتر باز شود تا آنها که شغلشان داوری شده، کمی هم نفس بکشند و وقت مطالعه و فعالیتهای دیگر پیدا کنند؟!
مهمتر از اینها، ای کاش هنرمندان عزیز غیرتهرانی وابستگی و ارتباط یکطرفهاشان را با تهران کلاً قطع کنند. تهران به ویژه در گستره قضاوت و انتخاب هیچ چیزی به شهرهای دیگر نمیدهد؛ بلکه تنها پول و سرمایهای که باید برای تئاتریهای هر شهر هزینه شود را میدوشد. باور به اینکه هنرمندان جوان و پیشکسوتهای هر شهر بارها و بارها و بارها شایستهتر از بسیاری از داوران به ظاهر هنرمندان و متخصصان تهرانی هستند، میتواند دستکم تا زمانی که قضاوت و گزینش از تئاتر ما حذف شود، به شهرهایی که در مسیر استقلال کامل از تهران قرار میگیرند بهترین گزینه باشد.
*مهدی نصیری / (دبیر کانون ملی منتقدان تئاتر ایران)
ارسال نظر