یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۰:۴۳

«معکوس» خروج نسبتاً موفقیت‌آمیز پسر از زیر سایه پدر است

پولاد کیمیایی

سینماپرس: «معکوس» به عنوان نخستین تجربه فیلمسازی پولاد کیمیایی فیلم جسورانه‌ای است. پسر نیز همچون پدر سودای قهرمان‌سازی از کاراکترهایش را دارد؛ قهرمانانی که در اوج نامردی‌ها و ناملایمات روزگار، پرده از چهره فرو کشیده و به کنشگری منجیانه دست می‌زنند.

فیلم سینمایی معکوس نخستین ساخته پولاد کیمیایی در جایگاه کارگردان است که به تهیه کنندگی مسعود کیمیایی ساخته شده است. معکوس روایتگر داستان مردی به نام سالار است که در یک حادثه تصادف در حالیکه خود راننده ماشین بوده، همسر خود را از دست داده است. دادگاه او را در مرگ همسرش مقصر دانسته و به این بهانه حضانت پسر خردسالش را از او گرفته است. سالار اکنون در تکاپوی تامین پول دیه برای رهایی از حکم دادگاه است. او در این مسیر خود را به آب و آتش می‌زند اما تلاش‌های وی فرجام ثمربخشی برایش به همراه ندارد. تا اینکه سالار در نهایت تصمیم به انجام ریسکی بزرگ می‌گیرد؛ یک کورس زیرزمینی ماشین رانی برای تامین پول دیه.

معکوس به عنوان نخستین تجربه فیلمسازی پولاد کیمیایی فیلم جسورانه‌ای است. پسر نیز همچون پدر سودای قهرمان‌سازی از کاراکترهایش را دارد؛ قهرمانانی که در اوج نامردی‌ها و ناملایمات روزگار، پرده از چهره فرو کشیده و به کنشگری منجیانه دست می‌زنند. گرچه قهرمان در معکوس به طور تام و تمام شکل نمیگیرد و اساساً فیلم حول محور یک قهرمان واحد نمی‌چرخد، اما تلاش فیلمساز در خلق قهرمان برای فیلمش به تلاش سراسر ناامیدکننده‌ای بدل نشده است.

معکوس همچون بسیاری از فیلم‌های سینمای ایران از حفره‌های عارض بر فیلمنامه رنج می‌برد. از این حیث، فیلمنامه گره‌هایی را در فیلم می‌افکند که از عهده گشودن همه آنها به شکلی تام و تمام ناتوان است. برای مثال، سناریو در ارائه پیش زمینه و آگاهی نسبت به کاراکترها و روابط موجود میان آنها-به ویژه روابطی که در گذشته میان برخی کاراکترها از جمله پیمان-ندا یا رضا دردشتی-پیمان وجود داشته است، عملکردی منسجم و متعادل ندارد.

عدم شناخت مخاطب از سابقه و پیشینه برخی کاراکترها-چه به صورت فردی و چه به صورت دو به دو- نظیر کاراکتر ندا و پیمان، کاراکتر رضا دردشتی و ندا، کاراکتر پیمان و رضا دردشتی و حتی کاراکتر پدر با بازی خوب سیاوش تهمورث، باعث می‌شود تماشاگر نتواند با تمام خرده روایت‌های طرح شده در فیلم همراه شود و منطق روایی حاکم بر روایت‌ها را کشف کند. بدین ترتیب، در پایان پرسش‌هایی از این جنس که ندا و پیمان چه گذشته‌ای با یکدیگر داشته‌اند یا پیش از این میان پیمان و رضا سردشتی چه گذشته است که آنها اکنون در چنین فضای رقابتی و حیثیتی رو در روی یکدیگر قرار گرفته‌اند، در ذهن مخاطب بی پاسخ و بی سرانجام باقی می‌ماند.

معکوس مضامین و مولفه‌های مشترکی از جنس مضامین و مولفه‌های موجود در سینمای مسعود کیمیایی را در خود می‌پروراند. عشق، رفاقت، خشم، زخم، کینه، دشمنی، نامردی و مردانگی از جمله مضامین مشترکی است که پسر نیز همچون پدر نسبت به خلق و بازنمایی آنها در نخستین تجربه فیلمسازی خود ساعی و علاقه‌مند بوده است. دیالوگ‌های موجود در فیلم نیز در بسیاری از مواقع به سیاق دیالوگ‌نویسی‌های مسعود کیمیایی طبع شده است. گرچه گاه برخی دیالوگ‌ها جنبه‌ای شعاری و گل درشت پیدا کرده و بیشتر به لفاظی‌های پرطمطراق و زینتی مانند شده است.

معکوس همچنین با نوعی بلاتکلیفی و سرگردانی ژانرشناسانه نیز رو به روست. سرگردانی‌ای از این جنس که فیلم مدام در مرز تبدیل شدن به یک فیلم ملودرام یا یک فیلم اکشن حادثه‌ای در نوسان است و بدین ترتیب تا پایان کار نیز تکلیف خود را در ترمینولوژی ژانر مشخص نمی‌کند. فیلم در سکانس‌هایی چون مواجهه رضا دردشتی و فخری تا آستانه بدل شدن به یک ملودرام پیش می‌رود و در سکانس‌های مربوط به کورس اتوموبیل رانی به یک اکشن حادثه‌ای تبدیل می‌شود. تغییر و تحولاتی از این دست در پیشینه برخی کاراکترها همچون پیمان و ندا یا رضا درشتی و فخری نیز وجود دارد؛ پیشینه‌ای که از وجود پیوندی عاطفی و عاشقانه میان کاراکترهای مذکور در گذشته حکایت دارد و در روابط کنونی کاراکترهایی چون ندا و پیمان، به نوعی تسویه حساب و رقابتی حیثیتی بدل شده است که ما تا پایان از ریشه ها و روند تطور آن بی‌اطلاع باقی می‌مانیم.

معکوس از حیث ریتم و ضرباهنگ، گرچه در دقایق آغازین کند و پر افت و خیز پیش می‌رود، اما رفته رفته ریتم خود را پیدا میکند و نیمه دوم فیلم که با شروع مسابقات اتومبیلرانی همراه است، خوش ریتم‌تر و زنده‌تر از نیمه نخست آن جریان می‌یابد. با این وجود، معکوس خروج نسبتاً موفقیت‌آمیز پسر از زیر سایه پدر است و شروع قابل قبولی در کارنامه فیلم‌سازی پولاد کیمیایی به شمار می‌آید. خروجی که مرهون حضور عوامل مجرب و کهنه کار سینما در جلو و پشت صحنه فیلم نیز هست.

حضور تورج منصوری در مقام مدیر فیلم‌برداری، مصطفی خرقه‌پوش در جایگاه تدوین گر و پرویز آبنار در مقام صدابردار و همچنین حضور درخشان و تاثیرگذار بازیگرانی چون اکبر زنجان پور در نقش رضادردشتی و سیاوش تهمورث در نقش پدر، در ارتقا استانداردهای کیفی فیلم نقش موثری را ایفا کرده است. در مجموع، با نظرداشت کاستی ها و قوت های موجود در فیلم که در این مجال مختصر به بخشی از آنها اشاره شد، معکوس این پتانسیل را دارد تا مخاطبان را به آینده کیمیایی جوان فارغ از نام و اعتبار پدر امیدوار کند.

*تسنیم

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.