شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۰:۵۸

«درخونگاه»، فیلمی سیاه و تلخ است

درخونگاه

سینماپرس: درخونگاه سومین ساختۀ سیاوش اسعدی محسوب می‌شود. او زبان و لحن مخصوص به خود را دارد و فیلم‌هایش به لحاظ فرم بصری به هم شبیهند.

این فیلم پارسال فیلمبرداری شد اما به جشنواره نرسید. فیلمنامه را نیما نادری به همراه کارگردان نوشته‌اند. پنجمین فیلم جناب منصور سهراب‌پور در مقام تهیه کننده (که فیلم ششم او حمال طلا / تورج اصلانی، در جشنواره امسال حضور دارد). بعد از حوالی اتوبان (۱۳۸۷) و جیب بر خیابان جنوبی (۱۳۹۰)، درخونگاه سومین ساختۀ سیاوش اسعدی محسوب می‌شود. او زبان و لحن مخصوص به خود را دارد و فیلم‌هایش به لحاظ فرم بصری به هم شبیهند. در دو فیلم قبلی او، همسرش نورا هاشمی (دختر مهدی هاشمی و گلاب آدینه) بازی کرده است.

درخونگاه، فیلمی سیاه و تلخ است. هرچند که سعی شده که با دیالوگ‌های قافیه‌دار و کلمات قصار، مقداری از این سیاهی کاسته شود. فیلم در سال ۱۳۷۰ در محلۀ درخونگاه تهران شروع می‌شود. رضا (امین حیایی) از سفر برگشته و متوجه می‌شود همه چیز با هشت سال قبل که او به ژاپن رفته تغییر کرده است.

فیلم به وضعیت ناامید و فساد حاکم بر خانه و جامعه می‌پردازد. هرچند که نشانه‌هایی وجود دارند که زبان تمثیلی و نمادین دارد. سال ۱۳۶۹ وقتی که اسرای جنگ تحمیلی به وطن برگشتند، با اوضاع غریبی مواجه شدند. آرمان‌هایی که آنها برای حفظشان جنگیده بودند توسط دولت در حال نابودی بود. در صحنۀ کلانتری به تصویر رئیس جمهور وقت (هاشمی رفسنجانی) ارجاع داده می‌شود.

اوضاع غریبی که آزادگان در سال ۱۳۶۹ مشاهده کردند، به نحوی دیگر در فیلم مطرح شده است. رضا از ژاپن برگشته اما برادرش مهدی در جبهه مفقود شده است. حتی در خصوص رضا نیز خانواده فکر می‌کردند که او در ژاپن مرده است. او سرمایۀ زحمت‌هایش در غربت را به وطن فرستاده. اما حالا می‌فهمد که میراث او بر باد رفته و همه آسوده از نیامدن او، در حال خوشگذرانی هستند. زخم‌های مکرر تن رضا، نشان از آن دارد که در جایی مانند جبهۀ جنگ در حال مبارزه بوده است. یکی از مواردی که ظن نمادین بودن فیلم را تقویت می‌کند آن است که سال ۱۳۶۲ کسی برای کارکردن به ژاپن نمی‌رفت. این مهاجرت‌های کاری از سال ۱۳۶۸ رواج یافتند.

در رفتار رضا یک نوع لوطی‌منشی هست. و به همین سبب به آن زن بدکاره کمک می‌کند. به رفیقش امیر (نادر فلاح) سر می‌زند و خواسته‌اش را برآورده می کند. او در فراق رضا به تیمارستان افتاده و ما می‌فهمیم که مشکلی ندارد، و حتی از نگهبان تیمارستان سالم‌تر است. بازی‌ها مخصوصاً امین حیایی و ژاله صامتی در حد بسیار خوب هستند. ژاله صامتی با اینکه دو سال از حیایی کوچکتر است اما نقش مادر او را به طور باورپذیر و زیبابی بازی کرده است. و البته گریم نیز در این میان مؤثر بوده است.

و نکتۀ آخر اینکه جمشید هاشم‌پور در فیلم بازی نکرده است. بلکه نادر فلاح جانشین او شده است.

*مشرق

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.