کوروش زارعی به عنوان بازیگر و کارگردان برای اهالی سینما و تئاتر، نامی آشناست. علاوه بر این مدیریت مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری را هم بر عهده دارد. به تازگی «خورشید از حلب طلوع میکند» را در سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر روی صحنه برد و این روزها نمایش «ماهی در خاک» را در کرمان روی صحنه دارد که با استقبال خوب مخاطبان مواجه شده است.
درباره این دو اثر نمایشی که جزء جدیدترین فعالیتهای تئاتری او و همکاریاش با موسسه مهنا و سازمان اوج است، گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید:
*از اجرای اخیرتان در کرمان با عنوان «ماهی در خاک» آغاز کنیم، چرا کرمان و چرا «ماهی در خاک»؟
نمایش «ماهی در خاک» حاصل ۲ ماه پژوهش میدانی در کرمان همراه با مرتضی شاهکرم نویسنده نمایشنامه است. در این اثر نمایشی سعی شد، نمایشنامهای نوشته، تولید و اجرا شود که مستند به واقعیتهای جنگ و شخصیتهای آن باشد. با این نگاه و برای اولین بار علاوه بر اینکه در صحنه نمایش به عملیاتهایی که لشکر ۴۲ ثارالله در آن نقش مهمی داشته مثل والفجر ۸ و کربلای ۴ پرداختهایم، بلکه به بخشی از رشادتها و زندگی سرداران شهید کرمان به شکل مستقیم و مستند اشاره شده است. سرداران شهیدی همچون حسن یزدانی، علی عابدینی، احمد امینی، حسین یوسف الهی، محمدرضا کاظمی، سلطانی و شهید بادپا که از شهدای مدافع حرم هستند.
سیر داستان از هشت سال دفاع مقدس آغاز و تا امروز که شاهد جانفشانی شهدای مدافع حرم هستیم، ادامه مییابد.
نکتهای هم که باید اضافه کنم و جزء ویژگیهای این نمایش است، حضور یک شخصیت اصلی، فعال و البته پنهان است که در نمایش حضور ندارد اما ردپایش دیده میشود؛ شخصیتی به نام سردار حاج قاسم سلیمانی که در مقاطعی از نمایش به آن پرداخته میشود.
رهبرمعظم انقلاب بارها تاکید داشتهاند که باید به گنجینه عظیم دفاع مقدس در همه حوزههای فرهنگی پرداخته شود و رشادتها و افتخارات این حوزه برای مردم بیان شود. در راستای همین فرامین و به بهانه کنگره سرداران شهید لشکر ۴۲ ثارالله کرمان، تلاش کردیم در نمایش «ماهی در خاک»، به معرفی شهدا برای نسل جوان بپردازیم و آنها را با اسطورههایی که دلاورانه جنگیدند و شهید شدند، آشنا کنیم.
*استقبال از این نمایش چگونه بود؟ نکته جالب اجرای آن در مصلی شهر کرمان است...
استقبال از نمایش بسیار خوب بود. تقریبا در هر اجرا بیش از ۲۰۰۰ نفر به تماشای نمایش نشستند. ارتباط مناسبی هم برقرار شد. خصوصا خانواده شهدا و ایثارگران و همرزمان شهدا، گویی فرزندان و دوستان خودشان را بر روی صحنه میدیدند و با رشادتها و جانفشانیهای آنان تجدید خاطره شد. ضمن اینکه برای مردم عادی هم فوق العاده جذاب و تماشایی بود، وقتی پس از پایان نمایش با زندگی و رشادت شهدایی مثل شهید حسن یزدانی و ... آشنا می شوند.
«ماهی در خاک» اتفاق جدیدی در حوزه تئاتر دفاع مقدس است. در گذشته نمایشهای بسیاری درباره جنگ ساخته و اجرا شده اما کمتر نمایشی به طور مستقیم به عملیاتهای جنگی و شخصیتهای واقعی به این شکل پرداخته است.
*دکور و جلوههای ویژهای هم برای این اجرا داشتید؟
آنچه بهعنوان جلوه های ویژه در هر صحنه نمایش میبینید، طبعا خیلی سادهتر و ابتداییتر از آن چیزی است که در جنگ اتفاق افتاده است. صداها و انفجارهایی که در نمایش است، هدفی جز آشنایی مخاطب با واقعیتهای جنگ ندارد. مخاطب در «ماهی در خاک» به واقعیتهای جنگ نزدیک میشود و جانفشانی رزمندگان را لمس میکند و ارزش امنیت امروز را درک میکند.
ضمن اینکه بهرحال بهعنوان بخشی از جلوههای بصری و زیبایی شناسانه هم کارکرد دارد. دکور رودخانهای در صحنه به طول ۲۰ متر و عرض ۵ متر اجرا شده که فضای اروند رود را تداعی میکند. طبعا اینها در تئاتر کمتر مرسوم است. البته دکورهای عظیم در نمایشهایی مثل «فصل شیدایی» و در فضای میدانی تجربه شده اما در اجرای صحنهای کمتر اتفاق افتاده و برای تماشاگر تئاتر صحنه تازگی و جذابیت دارد.
*تجربه اجرای مشترک بازیگران سینما و بازیگران بومی کرمان را در این نمایش داشتید. تجربههایی از این دست چه تاثیری در فضای تئاتر دارد؟
قطعا تاثیرگذار است. در اجرای مشترک یک تبادل تجربه و انتقال آموزش صورت میگیرد. از طرفی حضور بازیگران آشنا با فضای لهجه و آداب و رسوم بومی باعث میشود نمایش به واقعیت و زندگی شخصیتها نزدیکتر شود. اینجا حدود ۲۰ هنرجوی هنرستان هنرهای زیبای کرمان در کنار بازیگران بزرگ و باتجربهای مثل «مالک سراج» به ایفای نقش میپردازند. از تجربه و آموزش علی براتی که از بهترینهای حرکت بدن در کشور است، استفاده میکنند و خلاصه تمرین، آموزش و اجرا همزمان است.
*در این دو نمایش اخیر به عنوان کارگردان با مرکز هنرهای نمایشی انقلاب و سازمان اوج همکاری داشتید. تعامل با مهنا و اوج چگونه بود؟
طبعا با دوستان در سازمان هنری «اوج» و موسسه «مهنا» از قبل یک آشنایی وجود داشت؛ با احسان محمد حسنی مدیر سازمان اوج، علیرضا کوهفر مدیر مرکز هنرهای نمایشی انقلاب و ایمان ادهمی.
اولین همکاری جدی ما تولید و اجرای نمایش مشترک ایران و سوریه با عنوان «خورشید ازحلب طلوع میکند» بود که در جشنواره تئاتر فجر هم به روی صحنه رفت. نمایش «ماهی در خاک» هم دومین تجربه همکاریام در حوزه تئاتر بهعنوان کارگردان با اوج و مهناست. به واسطه اینکه در «اوج و مهنا» آدمهای حرفهای و کاربلدی وجود دارند، شرایط تولید بسیار مناسبی داشتیم و همه شرایط و امکانات برای اجرای صحنهای مهیا شده بود تا خروجی کار با کیفیت و تاثیرگذار باشد.
علاوه بر این، دست من در اجرای کار باز بود و شرایط خوب تولید مورد رضایت همه بود. حاصل این همکاری مشترک استقبال مخاطبان از هر دو نمایش اخیر یعنی «خورشید از حلب طلوع میکند» و همینطور «ماهی در خاک» بود که اجرای کرمان هم به لطف و نظر خود شهدا کار آبرومندی از آب در آمد.
*چه دور ما و چشماندازی از حضور سازمان اوج در تئاتر حرفهای دارید؟
سازمان «اوج» و «مهنا» قبلا تجربههای موفقی در حوزه نمایش میدانی با «شب آفتابی»، «آبیترین وصال» و «فصل شیدایی» داشتند؛ پروژههایی مردمی که در واقع گامهای خوبی در حوزه تئاتر بود. الان دوستان به نوعی دیگر وارد تولید تئاتر صحنهای شدهاند که البته باید هم این اتفاق میافتاد. به شکلی که با تولیدات فنی و تکنیکال در تئاتر حرفهای حرفی برای گفتن داشته باشند.
به نظر من مسیری که در این راه آغاز شده، چشم انداز بسیار روشنی دارد. درست مانند همان مسیری که در سینمای مستند و داستانی و سریال های تلویزیونی در پیش گرفت و تولیدات موفق و مردمپسندی هم ساخته شد. بی شک در تئاتر صحنه، اگر همین مسیر درست، حرفهای و تکنیکال ادامه یابد، اتفاقات خوبی در این حوزه خواهد افتاد.
*کمی هم درباره کار مشترک با هنرمندان تئاتر سوریه و اجرا در دمشق و حلب بگویید؟
«خورشید از حلب طلوع میکند» تاثیر بسیار مثبتی در سوریه داشت. امیدوارم شرایطی مهیا شود که این نمایش در کشورهای دیگر مثل عراق و لبنان هم اجرا داشته باشد. در دمشق و حلب استقبال مردم بسیار زیاد بود. در شهر حلب از دمشق هم تماشاگران بیشتری برای دیدن نمایش آمدند و متاسفانه به دلیل شرایط مکانی، بسیاری از مردم پشت درهای بسته سالن ماندند.
اجراهای حلب نسبت به دمشق ویژگیهای خاص دیگری هم داشت و نوع ارتباطی هم که مردم این شهر، خصوصا ادیان مختلف با نمایش برقرار کردند، قابل مقایسه با دمشق نبود. اکثر تماشاچیان در این شهر مسیحی بودند یا اهل تسنن بودند. حتی کشیشهای اعظم حلب آمدند و نمایش را دیدند. نکته جالب این بود که میگفتند: هرچه کردیم نتوانستیم جلوی اشک و گریه خودمان را بگیریم و معتقد بودند به واسطه این نمایش با واقعیتهای کربلا و شخصیت امام حسین (ع) آشنا شدهاند.
*با این واکنشها قطعا کاری تاثیرگذار بوده است؟
بله! «خورشید از حلب طلوع میکند» اتفاقی بزرگ بود که با حمایت سازمان اوج و مهنا شکل گرفت. رویدادی هنری که باید مسئولان فرهنگی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به آن توجه کنند، خصوصا در بحث مساله تقریب مذاهب.
در واقع ما با این کار به مردم سوریه اعلام کردیم که نه فقط در دفاع از حرم اهل بیت (ع) و مبارزه با تکفیریها، بلکه در حوزه فرهنگ و هنر هم در کنار شما بودیم و هستیم. مردم در آنجا اصرار داشتند که باز هم تولیدات این چنینی ساخته شود.
این تعامل فرهنگی میان هنرمندان و مردم ایران و سوریه فرصتی است در جنگ رسانهای دشمن بر علیه مسلملنان و شیعیان میتواند به نفع جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و مقاومت تمام شود. رویدادهایی از این جنس میتواند قلوب ملتها را به هم نزدیکتر کند. در حلب واقعا یک اخوت و رفاقت میان مردم سوریه و ادیان مختلف با هنرمندان ایرانی ایجاد شده بود.
*صحبت ناگفتهای اگر هست، بفرمایید.
نکتهای که باید گفته شود این است که این اتفاقات همان چیزی است که حضرت امام خمینی(ره) هم بر آن تاکید داشتند، یعنی صدور انقلاب اسلامی به سایر کشورها. با این تجربههای موفق، حالا بعد از چهل سال میتوانیم به کمک تولیدات هنری در همه حوزهها و همینطور تئاتر بهعنوان هنری زنده و مردمی، انقلابمان را به دنیا صادر کنیم. این کار فرهنگی که با حمایت سازمان اوج و مهنا در سوریه رقم خورد اگر مسئولان فرهنگی به آن توجه کنند، قطعا به عظمت و بزرگی آن پی خواهند برد.
ارسال نظر