چند روز از کوچ ناگهانی خشایار الوند گذشته است، روز شنبه مراسم بدرقه او در خانه سینما برگزار شد و در این مراسم فامیلها و دوستان او پشت تریبون رفته و سخنانی بیان کردند منجمله امیر مهدی ژوله که از دوستان نزدیک خشایار الوند است.
در بخشی از سخنانش که با تیتر «صحبتهای سوزناک ژوله در تشییع خشایار الوند» در فضای مجازی بازنشر شده است ژوله خطاب به خشایار الوند میگوید: « مرد مومن تو (درباره الی) رو دیدی و میگفتی پاهام لرزید از تصور اینکه اون بچه داره غرق میشه، پاهات نلرزید از اینکه پسرت بیاد و جسدت رو ببینه؟ و پسر ۱۰-۱۲ سالهات بیافته روی سینهات سعی کنه تنفس مصنوعی بده؟
پاهات نلرزید از اینکه این باید گوشی رو برداره زنگ بزنه به دوستهای باباش بگه سلام عمو بابام مرد، این چه فیلمنامه غلط و غولوطیه؟ مگه تو اینقده ساختار و ساختمان فیلمنامه نمیشناختی؟ چرا اینقدر سوراخ داره این فیلمنامه؟
آدم یه قهرمانی را میخواد جدا کنه از قصه، جدا کنه از فیلمنامه، مگه نباید کاشتی داشته باشه که این از بین بره؟ همینجوری یهو زندگی، کات مرگ. این چه کات غلطیه آخه؟ بعد سکانس مواجهه دختر ۶ ساله با اینکه بگه بابام کو؟ و ...»
از همان روز شنبه که این سخنان را شنیدم حالم منقلب شد، در این ۲ روز بسیار کلنجار رفتم تا خودم را قانع کنم در این مورد ننویسم اما نتوانستم، خودم را نهیب زدم که ژوله دوست صمیمی چندین سالهاش را از دست داده، در شرایط عادی نیست، این حرفهایی که میزند برای تسلی دادن خودش است، ولی باز نتوانستم بپذیرم که برای تسلای خودمان هر حرفی را بزنیم یا اینچنین برخورد کنیم، حتی اگر حالمان بسیار بد باشد.
با هیچ منطقی نتونستم این حرفها و مدل برخورد ژوله را درک کنم، اولین مواجهه با حرفهای ژوله و سوالاتش این تصور غلط را در ذهن مخاطب ایجاد میکند که مگر خشایار الوند خودکشی کرده است که چنین سوالاتی را از او میپرسد؟ پس دوباره یادآوری کنیم که خشایار الوند در خانهاش آن شب فوتبال (بازی رئال مادرید و بارسلونا) را دیده و بعد مشغول کار بر روی اپیزود ویژه پایتخت بوده و در زمانی که خانوادهاش خواب بودهاند سکته قلبی کرده است.
اگر همین حرفها را امیر مهدی ژوله در قالب یادداشتی در اینستاگرامش منتشر میکرد شاید هم خیلی به دلم مینشست و حتی به دلیل انتخاب این زبان بیانی و ارجاع به اصطلاحات فیلمنامهنویسی (به دلیل فیلمنامه نویس بودن الوند و ژوله) تحسینش هم میکردم ولی در چنین وقتی (زمان تشییع او) و جلوی همسر، بچهها، برادر و ... کارکردش را نمیفهمم؟
علی الخصوص که با هرکدام از سوالات و حرفهایی ژوله آه و ناله و داد و بیداد حاضران را هم میشنویم، باید یک سوال پرسید اینجا چه خبر است؟ مراسم بدرقه خشایار الوند به منزلگاه ابدی اوست یا یک مسابقه برای درآوردن اشک و آه و ناله بیشتر حضار؟
واقعا اگر یک نفر از حضاری که در آنجا حضور داشت به دلیل تولید این حجم از غم، اندوه و گریه اتفاقی برایش میافتاد یا سکته میکرد، چه کسی جوابگو خواهد بود؟
در مجالس ختم سنتی همواره حد و حدودی رعایت میشود و چنین صریح و مهار نشده به یک اتفاق یا اتفاقاتی اشاره نمیکنند، در واقع میدانند که تا چه اندازه و از چه کلمات و جملاتی استفاده کنند. مثلا اگر کسی بر اثر حادثه تصادف فوت کرده باشد، هیچگاه اشارهای به این قضیه یا چگونگی تصادف نمیکنند، و اگر آنجا هم بی مهابا بخواهند اشک در آورند عمل اشتباهی است.
من نه در اروپا و غرب زندگی کردهام و نه اینقدر ندیده و نشناخته شیفته آنها هستم که از همه اتفاقات آن طرف آب تعریف و تمجید کنم اما میدانم که در مراسمهایی که برای درگذشت کسی برگزار میکنند سعی بر آنست که خاطرات خوب و احساس قشنگی که درباره شخص درگذشته دارند را بیان کنند، به نظرم این بسیار کار قشنگ و درستی است: «زنده کردن یاد نیکی از آن سفر کرده».
من فکر میکنم اگر اتفاقی مشابه برای من رخ دهد، آیا دوست دارم کسی از دوستانم در مراسمم این گونه ( آنهم در مرگی که خودم هیچ نقشی در آن نداشتهام) مرا مورد خطاب قرار دهد؟ واقعا نه، هر قدر هم که مرا دوست داشته باشد و ناراحت باشد به دلیل همین دوست داشتن من، باید ملاحظه حال خانوادهام را بکند.
دوست دارم با ذکر چند خاطره از من این احساس را به بچهام بدهند که پدرش انسانی ارزشمند بوده که دوستانش به نیکی از او یاد میکنند، نه یک نفر با لحنی شاکی مدام سوالاتی بپرسد که شاید (حتی ۱ درصد) دخترم فکر کند من مقصرم که مُردم.
هر مراسمی یک پروتکل نانوشته دارد که حاصل تجربه یک شخص یا یک نسل نیست، بلکه در طول زمان و اتفاقات رخ داده برای نسلهای مختلف یک جامعه به این قواعد و مراسم رسیدهاند.
به امیر مهدی ژوله باید یادآوری کرد آیا در مراسم خشایار الوند که خود سمبل شادی بود و یک عمر با قلمش مردم را شاد کرده است، اصلا درست است با این غلظت غم و اندوه تولید کرد؟
در چنین زمانهایی هر اندازه هم که ناراحت و مصیبت دیده باشیم باید حواسمان باشد که من تنها شخص داغدیده نیستم و پایمان بلرزد از هر کلام که به زبان میآریم یا هر رفتاری که نشان میدهیم، چون شاید باعث غم و اندوه بیشتر بازماندگان باشید نه تسلای خاطر آنان.
*عصر ایران
ارسال نظر