"بهشت گمشده" به کارگردانی حمید سلیمیان و تهیه کنندگی محمدصادق آذین به ظاهر فیلمی در ژانر کودک و نوجوان است که اکران ویژه ای نیز برای مدارس و دانش آموزان دارد.
"بهشت گمشده" داستان زوجی به نام آیدا (افسانه پاکرو) و عیسی (افشین هاشمی) است. آیدا که به تازگی نزدیکان خود را در زلزله از دست داده دچار افسردگی شدید شده و میخواهد بچه ۲ ماهه خود را سقط کند. تمام فیلم تلاش عیسی برای بهبود افسردگی آیداست. بهترین راهکار عیسی که معلم ادبیات است خواندن داستان شاگردانش برای آیداست.
فیلم دو داستان را به موازات هم پیش می برد: زندگی آیدا و عیسی و زندگی علی و آنژل .فیلم در فضایی روستایی روایت می شود. فیلمساز میخواهد با روایت قصه در قصه فیلمش را جذاب کند اما دو قصه روایت شده در فیلم نمیتوانند با هم ارتباط برقرار کنند. حتی باید گفت معضل زندگی آیدا و عیسی و خوددرگیری آیدا با خودش و در کل موضوع سقط بچه اصلاً مناسب سن مخاطب کودک و نوجوان نیست. شخصیت نرگس و امید هم شخصیتهایی اضافی در فیلم هستند تا فیلمساز کاملاً شعاری بگوید که سقط جنین کار درستی نیست و موجب از هم پاشیدگی خانواده می شود. در واقع نمیتوان گفت چون نیمی از فیلم داستان دو کودک یعنی علی و آنژل و ارتباط آنها با یکدیگر است فیلم در ژانر کودک و نوجوان ساخته شده است. حتی مخاطب بزرگسال نیز نمیتواند فضای تیره و سیاه خانه عیسی و آیدا را با فضای سرسبز جنگلهای شمال- محل زندگی علی و آنژل- پیوند دهد.
"بهشت گمشده" میخواهد با شعار "هنوز بهانه ای برای زندگی هست" مفاهیم ارزشمندی چون روابط انسانی، اخلاق، معجزه و قدرت ایمان را به تصویر بکشد اما به دلیل ضعف در فیلمنامه و شخصیت پردازی به شدت ناکام میماند. مشخص نیست چرا آیدا با خواندن داستان علی و آنژل متحول می شود؟ این سیر تحول شخصیت آیدا و شکلگیری ایمان در وجود او اصلاً درنیامده است. همچنین معلوم نیست چرا آنژل بعد از شفا یافتن چشمانش هنوز از عینک سیاه استفاده میکند و خودخواسته میخواهد خود را به کوری بزند؟ در حالیکه قرار است شفای چشمان آنژل در کودکی نقطه عطف داستان باشد.
در پایان باید گفت: "بهشت گمشده" فیلمی ضعیف با پرداختی سطحی و بازیهایی نچسب است که حتی در حد یک تله فیلم هم نمیتواند برای مخاطب جذاب باشد، چه رسد به آنکه مخاطب را از سالن سینما راضی بیرون بفرستد.
*تسنیم
ارسال نظر