به گزارش سینماپرس، پس از افزایش نجومی دستمزدها، تهیهکنندگان آهسته آهسته به سمت قراردادهای مشارکتی گرایش یافتهاند و کارگردان و عوامل اصلی فیلمها از جمله بازیگران گرانقیمت را به عنوان دستمزد در پروژه شریک میکنند تا بدین ترتیب علاوه بر آن قدرت تأمین مالی برای تولید آثارشان را داشته باشند، آنها را در موفقیت و شکست فیلم نیز سهیم کرده باشند؛ رویکردی که هرچند مطلوب برخی بازیگران نیست، آنها هزینه دیگری پیش رو ندارند.
دستمزدهای نجومی صرفاً متعلق به بازیگرانی نظیر رضا عطاران و جواد عزتی که توان بازگرداندن کل سرمایه پروژه از گیشه را دارند، نیست و طیف وسیعی از بازیگران طلب دستمزدهایی میکنند که نسبتی با تاثیرشان بر سرنوشت فیلم در گیشه ندارد. برخی از این چهرهها تأکید میکنند که حضورشان در یک فیلم سینمایی به آن اثر اعتبار میبخشد و بخشی از دستمزدشان علاوه بر کیفیت بازیگریشان به همین کردیتی (اعتبار) که با خود برای پروژه میآورند مربوط میشود؛ اما آیا اعتبار فیلم سینمایی میتواند ضامن تداوم حیات یک سرمایه گذار سینما باشد؟
واقعیت آن است که سینمای ایران به شدت متکی به فروش است و دستیابی به فروش بالا همچنان بزرگترین برگ برنده برای تداوم بازیگری محسوب میشود و بازیگری که فیلمهایش بارها شکست تجاری شده، آهسته آهسته به حاشیه رانده میشود و نقشهای کمتری به او پیشنهاد میشود. با این حال قاعده بازی در سینمای ایران به شکلی شده که حتی این بازیگران نیز حاضر نیستند پس از شکست تجاری مکرر آثاری که در آنها بازی کردهاند، دستمزدشان را تعدیل کنند و منطق بازار را بپذیرند و به همین دلیل کار برای تولید فیلم سخت میشود.
در پنج سال اخیر وزن دستمزد بازیگران نسبت به وزن دستمزد سایر عوامل پروژه به مراتب سنگینی میکند و این مسأله در نوع تعاملات پشت دوربین نیز بیتأثیر نبوده است؛ مسألهای که پیش از این توسط برخی سینماگران پیرامون آثار زیانبارِ آن هشدار داده شده بود و اکنون به چاشنه آشیل تولید تبدیل شده است. برخی فیلمسازان مطرح با وجود آنکه در چند سال اخیر پروانه ساخت دریافت کردهاند، به واسطه نگرانی از سرمایه کلانی که باید برای تولید سرمایه گذاری کنند و ریسک بالای شکست فیلمهای غیرکمدی تولید نکردهاند.
در روش کنونی تهیه کنندگان درصدی از سهم فیلم را به کارگردان میدهند و حقوق کارگردانی به عنوان آورده ی کارگردان در نظر گرفته میشود. برخی بازیگران گرانقیمت نیز بین ۲۰ تا ۳۰ درصد سود فروش را به همراه ۲۰ درصد دستمزد مرسومشان برای یک پروژه سینمایی دریافت میکنند. این روش برای بازیگران توانمند که حضورشان در پروژههای سینمایی تضمینی برای موفقیت در گیشه نیست، ریسک بالایی دارد و به همین دلیل برخی از آنها دستمزد کمتری دریافت کردهاند اما حاضر به مشارکت نشدهاند اما برای بازیگران پرفروش کمدی یک شانس محسوب میشود.
به همین دلیل برخی بازیگران فیلمهای کمدی که هزینههای سنگین به ویژه از نوع ارزی دارند و میدانند فروش فیلمهایی که در آن بازی میکنند شانس بالای سودآوری دارد، اساساً با فرمولی به جز سهم فروش حاضر به بازی نیستند. البته برخی ستارههای چشم رنگی سینما که موفقیت یک فیلم ارتباط معناداری با حضور یا عدم حضورشان ندارد، همچنان حاضر نشدهاند چنین قراردادهایی ببندند و دستمزد میلیاردی را نقد دریافت میکنند و در ریسک موفقیت پروژه سهیم نمیشوند.
به نظر میرسد در صورتی که هزینه تولید فیلمهای سینمایی بیش از این افزایش یابد، چنین روشی بیش از پیش مرسوم و موفقیت یک پروژه به منزله موفقیت تمامی عوامل و شکست تجاریِ آن به زیان تمام عوامل تمام شود. با اعلام فیلمهای سینمایی که در سی و هشتمین جشنواره ملی فیلم فجر حضور خواهند داشت و مراحل پیشتولید یا تولید برخی از آنها در جریان است، احتمالاً با پروژههای بیشتری نسبت به گذشته مواجه میشویم که برخی بازیگران نامشان در میان سرمایهگذاران است.
ارسال نظر