به گزارش سینماپرس، سریال محرمانه به کارگردانی مسلم تهرانی و تهیهکنندگی عطا پناهی از ۱۸ خردادماه آغاز شده و هر هفته شنبه تا چهارشنبه روی آنتن میرود. فصل اول مجموعه تلویزیونی «محرمانه» در ۲۶ قسمت بهصورت اپیزودی ساخته شده است و هر قسمت از آن یک موضوع از دغدغههای نوجوانان امروزی را در قالب طنز بیان میکند. برنامههای مشابه «محرمانه» در سالهای قبل و بهطور خاص دهه ۷۰ ساخته و پخش شده است که هرکدام سرنوشت متفاوتی داشتهاند. در این مجموعه بازیگرانی مانند حسین رفیعی، ساناز سماواتی و حسین خواجوی حضور دارند.
مسلم تهرانی، کارگردان «محرمانه» : نخواستیم معلمی کنیم
سراغ جوانها رفتید و این باورپذیری را بیشتر کرده است، اما از طرفی چهره نیستند و تازهکار هستند شاید در برد رسانهای و توجه زمان ببرد تا مخاطب جذب شود؟
باید انتخاب میکردیم با قشری که مخاطبان همان آدمها باشند یا سراغ آدمهای چهرهتری برویم. البته چهرههای نوجوان در ایران خیلی کم هستند و با خیلیهایشان هم موافق نیستم. تصمیم بر آن شد به سمت نوجوانانی برویم که دیده شدند و زمان گذاشتیم، تست گرفتیم و آنها را گلچین کردیم. درست است شاید به برد رسانهای آسیب برساند، ولی نکته این است که تصمیم گرفتیم نوجوانها حضور جدیتری داشتند باشند و در انتخاب بازیگر بزرگسال هم خیلی دنبال چهرههای مطرح نبودیم البته بازیگران درجه یک نیز حضور دارند مثل آقای رفیعی، آقای سنگچاپ، خانم هاشمی و خانم مقصودلو. اینها واقعا بازیگرانی درجه یک هستند که در این پروژه با من همراه شدند با اینکه خودشان میدانستند حضورشان از بازیگران نوجوانمان کمتر است و کلیت قصه را پذیرفتند که این قصه نوجوانهاست و باید از زبان آنها شنیده شود و این شد که درواقع ما برای انتخاب به این نتیجه رسیدیم. سعی کردم از چهرههایی هم که در فضای مجازی و دانشآموزان درگیر آنها هستند هم بهره بگیریم. خواجوی چهره شناخته شده فضای مجازیاند که دعوت ما را پذیرفتند و بازیگر درجه یکی هم هستند که با ما همراه شدند و سعی کردیم پلی بین فضای مجازی و تلویزیون هم بزنیم و با آوردن چهرهای از فضای مجازی این ارتباط را برقرار کنیم.
برای انتخاب بازیگر محدودیت بودجهای داشتید یا به آنچه نیاز داشتید نگاه کردید؟
حقیقتا برای محدودیت بودجهای، باید با آقای پناهی صحبت کنید. اینکه سازمان اوج بخواهد بگوید اینگونه بازیگران را انتخاب کنید، نبوده و محدودیتی برای ما نداشته است و بخش عمده انتخاب بازیگر از نگاه فیلمنامه بوده است.
حسن رفیعی در دهه ۷۰ در حوزه کودکونوجوان موفق بوده است و همچنان هم معتقدید برای نسل جدید با توجه به تغییرات وسیعی که وجود دارد، این موفقیت ادامه دارد؟
امکانات بازیگری در وجودش دارد که کمتر بازیگری داریم که به این اندازه تلویزیون را بشناسد چراکه شناخت تلویزیون خودش مقوله جداگانهای است خیلی از بازیگران چون این را نمیشناسند انرژی لازم در کار را ندارند. رفیعی گذشته از اینکه تلویزیون را خوب میشناسد و سالهای سال تجربه کار تلویزیونی دارد، بازیگر توانایی است و مدل کاری ما جوری است که پدر و مادر بچهها در ۲۴ قسمت درواقع یک نفر هستند که رفیعی و خانم سماواتی نقش را بازی میکنند، بازیگری میخواستیم که بتواند به بازی تنوع دهد و تیپها و کاراکترهای مختلف را بازی کند و با این تنوع کاری من کمتر بازیگری را سراغ دارم که این تواناییها را داشته باشد و اینچنین بازی خود را بتواند ارائه دهد. شاید این مساله که ایشان در دهههای گذشته خیلی فعال و مطرح بودهاند، جای بحث نداشته باشد. باید ببینیم در پخش سریال، مخاطب تا چه اندازه با این نقش کاراکتر ارتباط برقرار میکند. امیدوارم این اتفاق بیفتد.
معمولا کارهایی را که درمورد نوجوانان ساخته میشود خیلی سبک میگیرند، درحالی که وقتی کار مشابه خارجی آن را میبینیم، بودجه و وقت بیشتر، نویسندهها و کارگردانهای قویتر و بیشتری اختصاص میدهند و توجه بیشتری میشود، ولی در اینجا سریع کار جمع میشود.
قطعا این نبوده که بگوییم کار رسانهای فقط مربوط به نوجوان است و بخواهیم با بیتوجهی آن را به اتمام برسانیم. حدود ۶ ماه درگیر نگارش، تحقیق و پژوهش ۲۴ فیلمنامه بودیم که در فصل یک کار کردیم. یک تیم روانشناسی خیلی جدی در حال کار هستند و کاراکترهایی که بررسی میشوند عمدتا براساس کیسهای واقعی که فراگیری بیشتری در این قشر داشتند، تعریف شده است، مثلا خشونتطلبی، پرخاشگری، مساله اعتیاد یا مسائلی که عمدتا روانشناسی هستند و در فصل یک در حال پخش است.
تیم روانشناسی که تخصص نوجوانان دارند از اساتید دانشگاه هستند و خیلی جدی و بیرحمانه ایستاده بودند که هیچکدام از قصهها و دیالوگها از فضای واقعی دور نشود و رفتارهای خانوادگی درست باشد. حالا ما چون قاعدتا یک فضای طنزی داریم، ناگزیریم این واقعیتهای تلخ را در بستهبندی شیرین همانند شکلات تعریف کنیم. شاید در یک نگاه بهنظر بیاید این مجموعه حرف مهمی نمیزند، ولی ما همه تلاشمان را کردیم که حرفهای مفید بزنیم و برای من و آقای پناهی خیلی مهمه که تایمی که از مخاطب میگیریم، نکتهای به آنها بیاموزد و چراغی در ذهن مخاطب روشن کند و روی تحقیق و پژوهشمان خیلی وقت گذاشتهایم.
این نکته که شما میگویید تلویزیون خیلی سادهانگارانه از آن میگذرد خب همینطور هم است، شبکه اختصاصی نوجوان داریم که تعداد مخاطب پایینی دارد و یک بخش آن به این برمیگردد که سادهانگارانه از آن رد میشوند و ما تلاش کردیم اینگونه نباشد.
نوجوانی که سیزن اول را میبیند با نوجوانی که ۲۴ قسمت را نمیبیند، در بحث کاربردی خودش چه تفاوتی دارد؟
هرگز معلم یا آدمی که پند و اندرز بدهد در مجموعه نمیبینید، فقط مسالهای را عنوان میکنیم که نگاه مختصر به ریشههای خانوادگی در چنین اتفاقاتی داریم و گفتوگوی مختصر با گروه همسالان آن نوجوان که درگیر آن معضل هستند، داریم و در پایان نتیجهگیری کلی میکنیم. درواقع طرح مساله میکنیم و قطعا راهکار نمیدهیم، موعظه نمیکنیم یا اگر کسی برنامه را ببیند، متوجه شود که چگونه مساله را حل کند، درواقع نسخه نمیپیچیم. یک چراغی در ذهن پدر و مادر و نوجوان روشن میکنیم که اگر از حدی بیشتر پرخاشگری داری یا مثلا مدل زندگی شما اینطوری است یا درگیر مسالهای هستی، باید به خودت چگونه کمک کنی.
ما درواقع نوجوان را به مشاوره و مراجعه به روانشناس راهنمایی میکنیم، چراکه در کشور رفتن به این مراکز هنوز مساله است و برای حل مسائل ذهنی و روانیمان به این مراکز نمیرویم. سعی کردیم روشن این مسائل را مطرح و راهی را معرفی کنیم.
عطا پناهی تهیهکننده «محرمانه» :
امیدواریم تلویزیون شهامت پخش همه قسمتها را داشته باشد
«محرمانه» از ابتدا برای شبکه نسیم آماده شده بود یا شبکه سه؟
سریال سفارش سازمان هنری رسانهای اوج است و استودیو بادبان این سریال را برای این سازمان هنری آماده کرده و سازمان اوج هم فکر میکنم با شبکه سه به توافق رسیده و فیلم را به آنها داده است.
مگر قرار نبود از اول برای شبکه نسیم باشد؟
یک خبر بود که معلوم نبود منشأ آن از کجا بود، ولی از شبکه سه پخش میشود.
آیا در قسمتهای اولیه بازخورد هم داشتید؟
چهار قسمت پخش شده است. بازخوردهایی که من میگیرم از طرف خود بازیگر است که بعد از هر قسمت انرژی خیلی خوبی به بازیگرها از بزرگسال تا نوجوان داده میشود و خیلی فیدبکهای خوبی گرفتم و خدا را شکر میکنم.
بخشهایی از قسمتهای پخش شده را دیدم. سوال و نقدم اتفاقا به بخش بازیگران است؛ انتخاب بازیگران با محدودیت بوده یا با توجه به سابقه ذهنی بود؟ چون آقای رفیعی و خانم سماواتی در دو دهه اخیر سابقه کار با نوجوانان را داشتند؛ اما خودتان بهتر میدانید که روزگار عوض شده و تغییرات زیادی داشتهایم، اما باز دوباره آیا انتخاب چنین چهرههایی که قبلا بودند، خوشسلیقگی است یا درست و منطقی است؟
اصلا سیاست انتخاب بازیگر از روز اول که این فکر شکل گرفت به اینگونه بود که روی نوجوانانمان سرمایهگذاری کنیم. بچههایی که در «محرمانه» هستند حالا درمجموع حدود ۲۵یا ۳۰ نوجوان پسر و دختر جلو دوربین میآیند، همه بچههای تئاتری هستند و تقریبا سه سال سابقه تئاتر نوجوان دارند.
در مدارس سابقه تئاتر دارند یا جاهای دیگر؟
این بچهها غیر از مدارس در آموزشگاهها و حتی اجرای صحنه، سابقه کاری دارند و بچههای تئاتری هستند. نیت ما در استودیو بادبان از اول این بود که نوجوانان دیده شوند، این خطر و ریسک را من تهیهکننده قبول کردم که حجم زیادی از این داستانها را خود این جوانها به دوش میکشند و حتی در ادامه در سیزن دو، نقش آنها خیلی پررنگتر است.
هر سیزن چند قسمت است؟
سیزن اول ۲۶ قسمت و دوم ۳۴ قسمت است که در مجموع ۶۰ قسمت میشود. کاملا تعمدی بوده و برنامه داریم برای نوجوانانی که چهره نیستند و ۹۵ درصد آنها که اولینبار است جلوی دوربین میآیند در آینده بتوانند شناخته شوند، بازیگرانی شوند که در آینده دیگر کارگردانها و تهیهکنندهها هم آنها را بهعنوان بازیگر انتخاب کنند، مخصوصا بتوانند در کارهایی که مربوط به نوجوانان است، بدرخشند.
آیا ساختن کار برای کودک و نوجوان سخت است؟
بله، من میگویم نوجوان؛ چون مدعی هستیم برای یک رده سنی که هویت مستقل دارند و نه کودک و نه جوان هستند. حد وسط کودک و جوان است و ذائقه و هویت مستقل خودش و محصول رسانهای و فرهنگی تخصصی خودش را لازم دارد.
برای همین من خیلی ترکیب کودک و نوجوان را کنار یکدیگر درک نمیکنم و باید به نوجوان نگاه کاملا تخصصی داشته باشیم و کارکردن برایشان خیلی پیچیده است؛ برای اینکه تقریبا نمیتوانیم بگوییم هر دهه نسل از نظر روحی عوض میشود، بلکه هر یک سال در میان یکبار روحیه، ذائقه و سلیقهشان در محصولات رسانهای عوض میشود و بهنظرم سطح توقعشان بالا رفته است چون با شدت خیلی زیاد در فضای مجازی محصولات مختلف را میبینند و وقتی محصولات مختلف با این همه تنوع به سمتشان سرازیر میشود، کار من برنامهساز خیلی سخت میشود و باید بیشتر تلاش کنم تا برنامهام همسطح آنها شود.
این تلاشها قطعا در «محرمانه» اتفاق افتاده است؟
بله، کار با نوجوانها خوب بود و بر خلاف اینکه فکر میکردم جلوی دوربین آمدنشان خیلی سخت باشد، اما دیالوگ گفتن، روحیه و انرژیشان عالی است و تقریبا اشتباه فکر میکردم که کار با آنها سخت باشد. چون فوقالعاده انرژی و انگیزه دارند، محال ممکن است که سر یک دیالوگ تپق بزنند و یادشان برود. روزی چندین ساعت قبل از شروع تمرین میکردند و علاقه نشان میدادند، کار کردن با آنها خیلی شیرین و لذت بخش است.
اینکه چهرههای تازه، وارد صداوسیما شوند، ویژگی خوبی است و خیلی باورپذیرتر است. اما از آنجایی که میدانید چون اینها رسانهای و چهره نیستند، ممکن است بهلحاظ رسانهای خیلی به آنها توجه نشود؟
نمیدانم این اتفاق میافتد یا خیر؟ من خیلی تعمدی به سراغ استارهای تلویزیون نرفتم و حتی تماس هم با آنها نگرفتم که ببینم سر قرارداد چه اتفاقی میافتد. وقتی داشتیم فیلمنامه را مینوشتیم، میدانستیم که به چه کسی باید زنگ بزنیم، مثلا آقای سنگچاپ و خانم هاشمی که برای نقش مدیران مدرسه (خانم و آقای اژدریان) هستند، انتخاب شدند. آقای رفیعی را در همان روزهای اول میدانستیم که این نقش خاص ایشان است و برای همین اصراری هم نداشتیم که از چهرههای کلاسیک استفاده کنیم.
چند قسمت را قبل از پخش تلویزیونی یعنی در مرحله تدوین در چند مدرسه دخترانه و پسرانه نشان دادیم و سیزن دوم را شروع نکرده بودیم، اتفاق خاصی که در نظرسنجی این مدارس افتاد و فرمهای مختلفی که دانشآموزان پر کردند و دادند این بود که محبوبترین کاراکتر، همان دانشآموز خود آن قسمت بود. مثلا احمد انتخاب رشته، پدرامی که لکنت زبان دارد، ایلیای چاپلوس.
این نظرسنجی نشان داد جذابیت خود این کاراکترها برایشان بیشتر بود و این نوید را به ما داد مسیری درست را طی میکنیم و دلگرم شدیم به اینکه از نوجوانان در پیشبرد هدفمان بیشتر استفاده کنیم. در سیزن دوم که الان درحال ضبط هستیم نوجوانان نقش خیلی بیشتری در پیشبرد داستان دارند.
با توجه به حساسیتها و حاشیههای نوجوانان در این سن که اقتضای سنشان است، چقدر توانستید به حاشیههای این سن بپردازید؟ مثلا مشکلات مدارس یا مشکلات جنسی که ممکن است پیش آمده باشد را تا چه حد اجازه ورود داشتید و آیا خط قرمزی وجود داشته یا خیر؟
من ۱۳ سال معلم هستم و هنوز هم که از من سوال میکنند چهکاره هستی، نمیگویم نویسنده، میگویم معلم هستم و فعالیتهای دیگر در کنار آن دارم.
در این ۱۳ سال با دانشآموزان نوجوان دبیرستانی در تماسم و تقریبا روزی نیست که با شاگردانم در تماس نباشم، چه آنهایی که بزرگ شدهاند و فوقلیسانس گرفتهاند و چه دانشآموزانی که درسال ۹۸ با من هستند. از این معلم بداخلاقها نیستم و مشکلات را کاملا میدانم.
در نگارش فیلمنامه به فیلمنامهنویسان محدودیت ندادم و سرفصلها را دادم، پایه تیم پژوهشی ما که از روی پروژههای روانشناسی و مشاورهای مختلف و معتبر است و یک تیم کارشناس مذهبی و قرآنپژوهی بهعلاوه تیم روانشناسی متخصص کنار پروژه فیلمنامهها بوده، ما خودمان را محدود نکردیم و هیچ سانسوری در مطرحکردن معضلات نوجوانان نداشتیم و مثالهایی را هم که شما زدید به آنها پرداختیم، اما اینکه پخش شود یا خیر به شهامت شبکه بستگی دارد.
نیمرخ
یکی از اولین و موفقترین برنامهها در حوزه نوجوانان «نیمرخ» بود. برنامه محبوب بسیاری از نوجوانان در دهه ۷۰ و پر از ابداعات و خلاقیتها بود. دکورش خاص و مجریاش راحت و صمیمی بود و حرفهای تازهای هم برای گفتن داشت. بقیه اما همه به همان راه نیمرخ رفتند و از این بابت هم به دل مخاطب ننشستند، چون پیش از آن نمونه اصیل و بهترش را دیده بودند. کامیار اسماعیلی با اجرای سری نخست برنامه به مخاطبان قاب کوچک معرفی شد و در اواخر دهه ۷۰ حسین رفیعی با بیانی شیرین در نقش «فه فه» دوستداشتنی در کنار امیرحسین مدرس در قالب این برنامه روی آنتن رفتند. کارگردانیاش با محمد حسنزاده و تهیهکنندگی با آذردخت یوسفی بود. خیلیها هنوز نیمرخ را بهترین برنامه نوجوان میدانند.
اکسیژن
بعد از موفقیت «نیمرخ» برنامههای دیگری شبیه به آن ساخته شد، اما توفیقی نیافتند تا نوبت به «اکسیژن» رسید. برنامهای که هم پربیننده بود و هم یکی از ستارههای سینما را معرفی کرد. سال ۷۷ شهاب حسینی به همراه هفت نفر دیگر که همگی لباسهای یکدست و یکرنگ بر تن داشتند و همه جا با یکدیگر همراه بودند در دکورهای مختلفی برنامهای به نام «اکسیژن» را اجرا میکردند. این برنامه بازیگران دیگری مانند شهاب عباسی، هادی کاظمی و افشین سنگچاپ را معرفی و همچنین مخاطبان زیادی را جذب کرد. بسیاری از بزرگسالان نیز به تماشای این برنامه مینشستند و خاص نوجوانان نبود.
*فرهیختگان
ارسال نظر