به گزارش سینماپرس، فیلم سینمایی «ماهمه باهم هستیم» به کارگردانی آقای کمال تبریزی و تهیهکنندگی آقای رضا میرکریمی در سینماهای کشور در حال اکران است؛ فیلمی که حواشی فرامتنیاش بسیار بیش از مسائل مربوط به فیلم است. نگارش این گزارش از یک طرف کاری ساده و از طرف دیگر کار بسیار سختی است. بهتر است این گزارش را در دو محور پیش ببریم: از یک طرف تحلیل و بررسی فیلم و از طرف دیگر بررسی عملکرد کارگردان آن در سالهای اخیر.
«بسازبفروش، نفروش»
اجازه بدهید ابتدا بهسراغ آقای کمال تبریزی برویم. کمال تبریزی نان فیلمهای دهههای هفتاد و هشتاد خودش را میخورد. بدون شک اگر از مخاطب ایرانی درباره کمال تبریزی بپرسید، همچنان «لیلی با من است» و «مارمولک» را مثل میزند. کمال تبریزی پس از این فیلمها به چنان اسمورسمی در سینما رسید که همگان گمان میکردند قرار است این روند بازهم ادامه پیدا کند. بااینحال، روند کاری تبریزی دچار چنان نزولی شد که او فیلمبهفیلم دچار عقبگرد شد. «طبقه حساس»، «طعم شیرین خیال»، «امکان مینا»، «مارموز» و حالا «ما همه باهم هستیم» فیلمهای تبریزی در دهه ۹۰ است.
اسامی فیلمهای مذکور برای فیلمبینهای حرفهای بهخوبی وضعیت کمال تبریزی را تشریح میکند. هیچیک از این فیلمها به موفقیت درخورتوجهی دست نیافتهاند، نه در بین منتقدان و نه حتی در گیشه. بررسی محتوای فیلمهای تبریزی نشان میدهد انگار او به شلختگی فکری در فعالیت هنری رسیده است. گویا خودش هم نمیداند چه میکند. حتی برخی از فیلمهایش بهقدری نازلاند که این تصور بهوجود میآید تبریزی «بساز، بفروش» شده است؛ کارگردان «مارمولک» قبل از «ما همه باهم هستیم»، «مارموز» را ساخته بود. «مارموز» را آقای آیدین سیارسریع نوشته است؛ سیارسریعی که طنزنویس رسانههاست. سوژه «مارموز» بهقدری بیات و دستمالی شده بود که مخاطب گمان میکرد در دهه ۷۰ مشغول تماشای فیلمی معترض به شرایط جامعه است؛ فیلمی فاقد فیلمنامه استاندارد که مجموعهای از شوخیهای توییتری بود. با تمام اینها، اوضاع برای «ما همه باهم هستیم» حتی از «مارموز» هم بدتر است. این شوخی بین فیلمبینها رواج پیدا کرده که این روزها هر فیلمی در سینما میبینیم، چند روز بعد باید منتظر فیلم بدتری باشیم. آیا واقعاً بنیه حرفهای کمال تبریزی فیلمی در حدواندازه «ما همه باهم هستیم» است؟ برای پاسخ به این سوال بهتر است سراغ بررسی حواشی و متن فیلم برویم.
ترکیبعجیب
ماجرا از جایی جالب شد که خبر آمد آقای رضا میرکریمی قرار است تهیهکننده فیلمی کمدی باشد که کارگردانش کمال تبریزی است؛ اما اوج این خبرسازی زمانی بود که نام سرمایهگذار فیلم مشخص شد: سجاد علیجانی. علیجانی جوانی است که در یکیدو سال اخیر تا حدودی نامش رسانهای شده است. ظاهراً او در تولید برنامه «برنده باش» و جشنواره ملی فیلم فجر هم مشارکت و بهعنوان اسپانسر با آنها کار کرده است. البته بهقول آقای داروغهزاده، معاون ارزشیابی سازمان سینمایی، تا زمانیکه قوه قضاییه فردی را منع نکند، آنها مشکلی برای ورودش به سینما ندارند؛ دقیقاً مثل زمانیکه برای «شهرزاد» و… مشکلی نداشتند و الان سرمایهگذارانش درباره منشأ مالی سریال با سوال جدی و محاکمه مواجه شده است.
اینکه دبیر جشنواره جهانی فجر و سجاد علیجانی پس از شایعاتی که درباره همکاریشان در جشنواره مطرح شد، حالا باهم فیلمی میسازند که مجموعهای از ستارههای سینمای ایران در آن حضور دارند، نکته جالبی است. در همان موقع که فیلم در حال تولید بود، برخی مدعی شدند یکیدو نفر از ستارگان «ما همه باهم هستیم» برای بازی در چند سکانس، دستمزد میلیاردی دریافت کردهاند. بههرحال، این فیلم ساخته و افتتاحیهاش هم در هتل لاکچری اسپیناسپالاس برگزار شد. برخی از تحلیلگران ارقام عجیبوغریبی برای هزینه برگزاری این افتتاحیه اعلام کرده بودند. برای ورود به تحلیل خودِ فیلم بهتر است ابتدا مصاحبه اخیر کمال تبریزی را بازخوانی کنیم. کمال تبریزی گفته است: «سقوط هواپیمای فیلم میتواند نمادی از مشکلات معیشتی باشد. دوست ندارم آدمهای تندرو فیلمهای من را ببینند؛ چراکه افراد معتدل بیشتر فیلمهای من را درک و با آن ارتباط برقرار میکنند». تبریزی با اشاره به حواشی منشأ پول فیلمش نیز گفت: «برخی از معترضان به پولهای مشکوک بهمحض اینکه امکان همکاری با این سرمایهگذاران را پیدا کردند، ساکت شدند…».
بویمشکوک
قصه مربوط به یکی از شرکتهای هواپیمایی در حال ورشکستگی است. رییس شرکت، با بازی خانم لیلا حاتمی، پیشنهاد میکند یکی از هواپیماهای خراب شرکت را با چند مسافر داخل خلیجفارس بیندازند تا بتوانند پس از کشتهشدن مسافران، از بیمه پول دیه و خسارت آنها را بگیرند. او سراغ برخی افراد میرود که از زندگی خسته شده و دنبال مرگ هستند. اینها شاکله داستان این فیلم است. راستش را بخواهید، نمیدانم از کجا شروع کنم. برای نقد یا تحلیل هر فیلم سینمایی معمولاً به مؤلفههای مشخصی توجه میکنند؛ ازجمله فیلمنامه، ژانر، مضمون، فرم، شخصیتپردازی، تکنیکها، بازیها و…. «ما همه باهم هستیم» تقریباً فاقد همه اینهاست. معلوم نیست باید این فیلم را در چه ژانری دستهبندی کنیم. در تبلیغات، مدعی فیلمی کمدیاند و کمال تبریزی هم آن را در گونه کمدی سیاه تعریف کرده است. باوجوداین، آیا در فیلم جایی است که مخاطب حتی برایش لبخندی بزند؟ در سالهای اخیر، فیلمهای کمدی زیادی بودهاند که شاید بهلحاظ فرهنگی مشکلات زیادی داشتهاند؛ اما لااقل چندجایی از مخاطب خنده میگرفتند؛ اما فیلم جدید کمال تبریزی به قدری یخ است که حتی محض حلالشدن پول بلیت، تماشاچی را به خنده نمیاندازد. در «ما همه باهم هستیم» لااقل آنطورکه در کتب و مقالات سینما آمده، با فیلمنامه سروکار نداریم. صحبت درباره شخصیتپردازی در این فیلم شوخی است. خانم لیلا حاتمی و آقایان مهران مدیری، پژمان جمشیدی و… در این فیلم نه شخصیت، حتی تیپ هم نیستند.
تنها عبارتی که در اینجا حق مطلب را ادا میکند، همان لفظ معروف آقای مسعود فراستی است. فیلم تبریزی حتی هویت زمان و مکان هم ندارد. مشخص نیست با فیلمی رئال طرفیم یا فیلمی فانتزی یا سورئال. اگر فانتزی است، برخی از دیالوگها، ازجمله اشاره به «حرم امام» و «داعش» آن را رد میکند. اگر رئال است، پس اینهمه هذیان تصویری چیست؟ نقش مهران مدیری و لوکیشن خاصش چه معنایی دارد؟ مثلاً جایی شبیه به برزخ است؟ اصلاً حضور آقای محمدرضا گلزار در این فیلم چه کارکردی بهجز کارکرد اقتصادی دارد؟ ظاهراً مهران مدیری و محمدرضا گلزار قرار بوده صرفاً در یک لوکیشن و چند سکانس حاضر شوند و جوج و نوشابهشان را به بدن بزنند! اصلاً انگار پول قلمبهای در میان بوده و قرار شده فیلمی برایش ساخته شود. اینکه تبریزی قصه فیلم و هواپیما را به مشکلات اقتصادی جامعه ایرانی تشبیه کرده، شوخیای است که بزرگتر از دهان فیلم است. در این فیلم، کمترین استانداردهای کیفی سینما رعایت نشده و لااقل محض رضایت مخاطب هم که شده، دو سکانس بامزه ضبط نکردهاند. وقتی تمام حواشی و جزئیات مربوط به این فیلم را درکنارهم قرار میدهیم، بوی خوبی از آن به مشام نمیرسد. ای کاش مخاطبانی که برای ریالبهریال پولشان عرق ریختهاند، آن را برای فیلمی مثل «ما همه باهم هستیم» حرام نکنند.
*صبح نو
نظرات