به گزارش سینماپرس، چند سالی میشود که ورود عنوان «تهیهکننده» به فهرست عوامل نمایشها در تئاتر ایران باب شده است. البته اشتباه نکنید تهیهکنندگی تئاتر در ایران واژهای نیست که تعریف درستی داشته باشد و قرار نیست در تئاتر هم همچون سینما با فردی روبرو باشیم که از صفر تا صد یک پروژه را تحت اختیار دارد و وظیفه راهاندازی، هماهنگسازی، رسیدگی و کنترل فعالیتهایی از جمله انتخاب نمایشنامه، برنامهریزی تولید، تأمین هزینه مورد نیاز، بهکارگیری افراد کلیدی و اینگونه کارها را عهدهدار باشد و علاوه بر نظارت بر فرایند تولید تئاتر، مسئولیت مسائل مالی پروژه را هم بپذیرد تا کارگردان و بازیگران با خیال راحت به امور خلاقه مدنظرشان بپردازند!
از آنجا که تهیهکنندگان تئاتر در ایران هیچ صنف و انجمنی هم در خانه تئاتر و یا وزارت ارشاد ندارند و اصولاً هیچ آموزش آکادمیک، منابع آموزشی و حتی آموختههای تجربی نیز در این زمینه موجود نیست، در نتیجه تعریف مشخصی هم از وظایف و مسئولیتهای این شغل وجود ندارد. اکثر تهیهکنندگان تئاتر ما نه به فکر آورده مالی و پیدا کردن سرمایهگذار برای نمایشهایشان هستند و نه حاضرند مسئولیتهای اجرایی و مدیریتی را برعهده بگیرند بلکه در بهترین حالت تلاش میکنند با مذاکره با بازیگران چهره، فروش کار را تضمین کنند و به جای یک تهیهکننده اجرایی بیشتر در ردای یک «دلال» ایفای نقش میکنند.
حال سوال کلیدی این است که ماهیت واقعی پدیدهای که این روزها تحت عنوان «تهیهکنندگی» در تئاتر ایران ریشه گرفته، کدام است؛ متخصص تضمین مالی فرآیند تولید و اجرای یک نمایش و یا یک دلال صرف!؟
ریسک ضرر را میپذیریم اما تهیهکننده نمیخواهم!
مسعود دلخواه نویسنده و کارگردان پیشکسوت و شناختهشده تئاتر ایران است که درباره جایگاه «تهیهکننده» در تئاتر ایران به خبرگزاری مهر گفت: من در دو سه سال اخیر هر وقت خواستم کاری را شروع کنم، تهیهکنندههای مختلفی از آشنا گرفته تا بعضاً ناآشنا و افرادی که تا به حال در عمرم ملاقاتشان نکرده بودم پیشنهاد تهیهکنندگی نمایش من را مطرح کردند که من هیچکدام را قبول نکردم و حتی حاضر شدم ریسک ضرر را هم بپذیرم اما از تهیهکننده در کارم استفاده نکنم.
مسعود دلخواه
وی ادامه داد: علت این مساله نیز این است که برخی از دوستان تهیهکننده هیچ ربطی به تئاتر و هنر ندارند. ضمن احترام به کسانی که تهیهکنندگی نمایشها را میپذیرند، معتقدم که اکثر افرادی که به عنوان تهیهکننده در تئاتر فعال هستند تنها به سود مالی فکر میکنند و آشنایی نیز با این حرفه ندارند. البته شاهد هستیم که برخی از هنرمندان، تهیهکنندگی کار تعدادی از کارگردانان جوان را میپذیرند و حتی در سود مالی اجرا هم سهیم نمیشوند که از این میان میتوان به نوید محمدزاده اشاره کرد که من کاملاً در جریان حمایتهایش به عنوان تهیهکننده و اسپانسر از گروههای جوان و دانشجویی هستم که کار ارزشمندی است و ای کاش برخی از تهیهکنندگان ما نیز به این سمت بروند.
برخی از هنرمندان، تهیهکنندگی کار تعدادی از کارگردانان جوان را میپذیرند و حتی در سود مالی اجرا هم سهیم نمیشوند که از این میان میتوان به نوید محمدزاده اشاره کرد که کاملاً در جریان حمایتهایش از گروههای جوان و دانشجویی هستم؛ ای کاش برخی از تهیهکنندگان ما نیز به این سمت بروند دلخواه یادآور شد: اساساً خلاء حمایت هنری و نبود «اسپانسرشیپ» های فرهنگی، باعث میشود که کارگردانانی که میخواهند آثار غیرتجاری روی صحنه بیاورند، دچار مشکل شوند. من با تهیهکنندگانی برخورد داشتهام که برخی از آنها شناختهشده هم بودند اما شرط و شروطهای جالبی میگذاشتند و تعیین میکردند که کدام بازیگر در نمایش حضور داشته باشد و چه بازیگری نباشد و یا افرادی را معرفی میکردند که باید در نمایش بازی میکردند. متأسفانه این دخالتها ممکن است تا جایی پیش برود که این افراد کارگردان را مجبور کنند که از بازیگران بیتجربهای در کارش استفاده کند و تهیهکننده در ازای حضورشان از آنها مبالغی را دریافت کند؛ اتفاقی که به نوعی در سینما و تلویزیون هم میافتد.
این کارگردان درباره عمل نکردن نهادهای دولتی و خصوصی به وظایفشان در قبال فرهنگ و هنر بیان کرد: متأسفانه نهادهای دولتی و شرکتهای خصوصی سهمشان را در حمایت از فعالیتهای فرهنگی و هنری ایفا نمیکنند در حالی که وقتی نمایشی در «برادوی» که فضایی هنری – تجاری با بلیتهای نسبتاً گران دارد، اجرا میشود، میبینید که چقدر اسپانسر برای کارشان دارند.
وی افزود: زمانی که در خارج از ایران میخواستم نمایشی را به صحنه ببرم بلافاصله از کمپانیهای مختلف درخواست اسپانسر شدن برای من میآمد و فقط درخواست داشتند که در بروشور نمایش نامشان آورده شود. چون درج شدن نام کمپانیها و نهادهای مختلف در بروشورها و تبلیغات یک نمایش وجهه فرهنگی بسیار خوبی برایشان به ارمغان میآورد، اما ما به خاطر خلأ اسپانسرشیپ، مجبور میشویم به سمت گزینههای دیگر برویم.
این کارگردان ادامه داد: به این معنی که یا کارگردان باید به تهیهکنندگانی رو بیاورد که از قبل صندلیها را میشمارند و بر این اساس قیمت بلیت را تعیین میکنند و اگر دیدند که سرمایهگذاری روی این نمایش برایشان سود دارد، تهیهکنندگی کار را میپذیرند و یا کارگردان باید بدون حضور تهیهکننده ریسک ضرر مالی را بپذیرد که این اتفاق برای جوانها بیشتر رخ میدهد چون در کارشان ممکن است چهره شناخته شده نباشد و در نهایت با ضرر روبرو شوند.
در تئاتر ما تکلیف «کارگردان» شفاف نیست
دلخواه تصریح کرد: ما باید سرو سامانی به این وضعیت بدهیم. در تئاتر ما تکلیف کارگردان شفاف نیست. من حداقل ۱۰-۱۲ نمایش خارج از ایران کار کردهام که همگی تهیهکننده داشتهاند و در آنجا وضعیتم بهعنوان کارگردان کاملاً مشخص بود. در آنجا هیچگاه برایم مهم نبود و اصلاً نمیخواستم بدانم بازیگرانم و یا طراح صحنه و لباس چقدر دستمزد گرفته است چون وظایف کاملاً مشخص شده بود و با من قراردادی بسته میشد و تنها در انتخاب نهایی عوامل با من مشورت میشد اما در ایران جایگاه ما به عنوان کارگردان یک جایگاه پرمسئله است و حقیقتاً کسی که کارگردانی تئاتر را بدون تهیهکننده برعهده میگیرد باید مشکلات زیادی را به جان بخرد. جایگاه تهیهکنندگانمان هم مشخص نیست چون بیشتر نقش سرمایهگذار را ایفا میکنند. حتی جایگاه مدیر تولید نیز در تئاتر ما تعریف نشده است.
کارگردان «شاه لیر» متذکر شد: سوال اصلی این است که وظیفه چه کسی است که تعاریف مشخص و نظم و قانونمندی مدونی را اعمال کند. خیلی راحت میشود گفت که هم وظیفه صنف است و هم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این معنی که خانه تئاتر و اداره کل هنرهای نمایشی با راه اندازی کمیتهای متشکل از اعضای هر ۲ نهاد باید به این مساله سرو سامان دهند.
زمانی که میشنویم یک تماشاخانه خصوصی هر شب ۴ سانس اجرا دارد میتوانیم به عنوان یک جُک آن را در خارج از ایران مطرح کنیم اما از طرف دیگر این معضل برای ما در ایران بسیار هم جدی است وی درباره مشکلات تماشاخانههای خصوصی گفت: ما با یک وضعیت نامشخص در ارتباط با تئاتر خصوصی روبرو هستیم. زمانی که میشنویم یک تماشاخانه خصوصی هر شب ۴ سانس اجرا دارد میتوانیم به عنوان یک جُک آن را در خارج از ایران مطرح کنیم اما از طرف دیگر این معضل برای ما در ایران بسیار هم جدی است. معتقدم باید تئاترهای خصوصی به نوعی حمایت شوند که بیشتر از ۲ سانس اجرا در هر شب نداشته باشند، به این معنی که اگر با ضرر مالی روبرو شدند دولت به کمکشان بیاید چون این سالندارها بخشی از مسئولیت فرهنگی را برعهده گرفتهاند و نداشتن اطمینان از حمایت مالی نباید باعث شود که هر کاری را در سالنهایشان اجرا کنند.
دلخواه تأکید کرد: از طرف دیگر صاحبان تئاترهای خصوصی هم باید خط مرزی را در اجرا دادن به تئاترها مشخص کنند. وقتی در سالنی هر شب سه یا چهار سانس تئاتر اجرا میشود به معنای این است که باید با طراحی صحنه خداحافظی کرد و یک ساعت آرامش قبل از اجرا از بازیگران سلب میشود و کارگردان و عوامل با مشکلات عدیدهای روبرو میشوند و اتاق گریم و رختکن خیلی دیر در اختیارشان قرار میگیرد.
بازیگر سریال «دلدادگان» ادامه داد: این بیسروسامانی و بیقانونی که حاکم شده، باید به شکلی به نظم و قانون تبدیل شود. همه این مسائل باعث میشود که هیچ چیز از جمله موقعیت تهیهکننده در تئاتر سر جایش قرار نگیرد. البته ما تهیهکنندگانی هم داریم که کارشان را با علاقه دنبال میکنند ولی تهیهکنندگانی هم داریم که اساساً ربطی به فرهنگ و هنر ندارند و صرفاً میشنوند که میشود از این طریق هم پول درآورد. در حال حاضر نه تکلیف تماشاخانههای دولتی ما از نظر هویت مشخص است نه تماشاخانههای خصوصیمان. مثلاً اگر کسی بخواهد یک کار موزیکال یا کمدی و یا رئالیستی و اجتماعی ببیند نمیداند که باید به کدام سالن مراجعه کند. به جز تماشاخانه سنگلج که تا حدودی هویتش حفظ شده است اما سالنهای تئاترشهر و ایرانشهر و تئاترهای خصوصی معلوم نیست در کدامشان کار دانشجویی اجرا میشود و در کدامشان کار حرفهای.
وی در پایان صحبتهایش بیان کرد: بخشی از وظایف یک مجتمع تئاتری دولتی و خصوصی که ادعای فعالیتهای فرهنگی و هنری دارد به غیر از گرفتن تقاضا و نوبت اجرا دادن برگزاری ورکشاپهای مختلف، آموزش دادن و سخنرانی درباره مسائل مختلف هنری است در حالی که این مراکز میتوانند در طول سال دهها ورکشاپ و کارگاه آموزشی برگزار کنند اما این اتفاق نمیافتد. ما به خلأ برنامهریزی و نداشتن اتاق فکر دچار هستیم و نداشتن چشمانداز بلند و روشن باعث میشود که نتوانیم برنامهریزی دراز مدت داشته باشیم. معتقدم هر اتفاقی که در تئاتر ما میافتد حالت مسکن دارد و هیچکدام درمان قطعی نیست.
جای خالی کمپانیهای تئاتری
یکی از دلایلی که تهیهکننده در تئاتر ما هویت و شانیت ندارد و تعریف واژگانی درستی درباره مسئولیتهایش به چشم نمیخورد این است که در تئاتر ایران تاکنون کمپانیهای تئاتری که بر رأس آن یک تهیهکننده و مدیر اجرایی کاربلد حضور داشته باشد، شکل نگرفته است. در تئاتر غرب این تهیهکننده است که مسئولیت یک کمپانی را برعهده دارد و از صفر تا صد تولید یک اثر نمایشی را برنامهریزی و مدیریت میکند اما در کشور ما به دلیل نبود کمپانی تئاتر، واژه تهیهکننده هم بی هویت و بدون پشتوانه است و او را تبدیل به فردی کرده است که میتواند در هر زمان از پروسه تولید برای حمایت مالی یا یافتن سرمایهگذار و تزریق پول به گروه و یا حتی بدون حمایت مالی و تنها به عنوان یک پشتوانه معنوی در کنار گروه باشد.
برخلاف سینما که از زمان ارائه درخواست پروانه ساخت به سازمان سینمایی باید نام تهیهکننده معتبری که کارت تهیهکنندگی دارد به عنوان صاحب اثر اعلام شود در تئاتر هر فردی با هر رزومهای این قابلیت را دارد که نامش بهعنوان تهیهکننده یک اثر نمایشی اعلام شود تهیهکننده تئاتر در شرایط فعلی میتواند به قراردادهایی که با اعضای گروه میبندد، پایبند نباشد و حتی اگر ببیند نمایش برایش آورده مالی ندارد و موردپسندش نیست این قدرت را دارد که در میانههای اجرا پشت گروه را خالی کند و از سمتی که دارد استعفا دهد. برخلاف سینما که از زمان ارائه درخواست پروانه ساخت به سازمان سینمایی باید نام تهیهکننده معتبری که کارت تهیهکنندگی دارد به عنوان صاحب اثر اعلام شود در تئاتر چنین رویهای وجود ندارد و هر فردی با هر رزومه داشته و یا نداشتهای در حوزه فعالیتهای فرهنگی و هنری این قابلیت را دارد که نامش به عنوان تهیهکننده یک اثر نمایشی اعلام شود و برخلاف سینما همچنان صاحب اثر، کارگردان است نه تهیهکننده.
در واقع معلوم نیست تهیهکننده در تئاتر ایران واقعاً قرار است چه نقشی را ایفا کند؛ آیا تهیهکننده همان مدیر تولید یا مجری طرح یک پروژه است که فقط نام پرطمطراق تهیهکننده را بردوش میکشد یا اینکه مدیر تولید و مجری طرح طبق تعریف جهانی جزو تیم تهیهکننده اثر هستند. آیا تهیهکننده همان سرمایهگذار است یا اینکه او قرار است پول را از سرمایهگذار دریافت کند و تنها مدیریت هزینهها را برعهده بگیرد.
حضور یک تهیهکننده در گروه نمایش تا چه اندازه تضمینکننده تأمین مخارج و پاسخگوی پرداخت قراردادهای بازیگران و عوامل گروه خواهد بود و سوالهای بیجواب دیگری که در این میان مطرح میشود چون نوع حضور تهیهکننده در هر نمایش با توجه به تصوری که از این حرفه در آن گروه وجود دارد، تعریف میشود به عنوان نمونه برخی از گروههای نمایشی ترجیح میدهند تنها از نام و اعتبار یک فرد به عنوان تهیهکننده در تبلیغاتشان بهره ببرند و انتظار تأمین مخارج و هزینههای تولید را از او ندارند.
مدلهای «تهیهکنندگی» در تئاتر ایران!
این روزها حضور یک چهره معمولاً سینمایی یا موسیقایی مشهور در کنار یک گروه تئاتری باب شده است؛ فردی که از اعتبارش به عنوان یک چهره شناخته شده مایه میگذارد تا به عنوان مجری طرح، تهیهکننده و یا حامی معنوی در کنار یک گروه نمایشی قرار گیرد اما حضور این افراد شاید بتواند کنجکاوی برانگیز باشد اما مطمئناً تضمینکننده اجرا نیست.
از طرف دیگر در گروههای دیگری هم تهیهکننده همان سرمایهگذار است؛ کسی که پول به پروژه تزریق میکند و در عوض هزینهای که میکند خود را مالک اثر میداند و انتظار دارد با بازیگران چهره مورد علاقهاش که دستور داده در نمایش حضور داشته باشند نمایش در گیشه غوغا کند و هر شب با ظرفیتی بیش از انتظار به صحنه برود.
برخی از گروههای نمایشی ترجیح میدهند تنها از نام و اعتبار یک فرد به عنوان تهیهکننده در تبلیغاتشان بهره ببرند و انتظار تأمین مخارج و هزینههای تولید را از او ندارند مدل دیگری از تهیهکننده در تئاتر هم وجود دارد که فعالیتش قابل قبول تر از دیگران است به این مفهوم این روزها چند تن از هنرمندان جوان تئاتری که چندسالی است به عنوان یک چهره شناخته شده مطرح شدهاند برای حمایت از هنرمندان جوان و یا دانشجوی تئاتری که افرادی خلاق هستند و میتوانند آینده کاری متفاوتی داشته باشند، وارد گود شده و تهیهکنندگی نمایشهای آنها را برعهده میگیرند تا این گروههای جوان بتوانند با دغدغه کمتری نمایششان را در یک سالن خصوصی اجرا ببرند.
البته در چندسال اخیر نقش تهیهکننده در پروژههای تئاتری بزرگ و پرهزینه با نمایشهای معمولی فرق کرده است. در نمایشهایی به اصطلاح «بیگ پروداکشن» حضور تهیهکننده نقش پررنگتری پیدا کرده است و کارگردان با خیال راحتتری به بقیه پروسه تولید و امر خلاقه مشغول میشود. در این نمایشها تهیهکنندگان با تیم اجرایی که تشکیل دادهاند حرفهایتر عمل کرده و از مذاکره با سرمایهگذار گرفته تا قرارداد با بازیگران، صحبت با سالن دار و عقد قرارداد با او و تسویه حسابهای نهایی و برنامههای دیگر را مدیریت میکند که البته معمولاً منبع ورود پولهای که به این آثار وارد میشود در هالهای از ابهام وجود دارد و اطلاع موثقی از هویت سرمایهگذاران در دسترس نیست.
تا زمانی که تعریف درست و دقیقی برای مفهوم تهیهکننده در تئاتر وجود نداشته باشد، نمیتوان انتظار داشت که یک تهیهکننده به وظایف خودش آگاه باشد و حتی گروه اجرای یک نمایش بداند، قرار است این فرد چه مسئولیتی را در گروه برعهده بگیرد و چگونه میتواند به رشد اقتصادی اثرشان کمک کند. تعریف درست این مفهوم نیز نیازمند آموزههای آکادمیک، تحقیق و بررسی درباره نحوه فعالیت کمپانیهای بزرگ تئاتری (که هنوز در ایران شکل نگرفته) و تهیهکنندگان معتبری است که در تئاتر غرب فعال هستند در حالی که تاکنون هیچ دوره آموزشی تهیهکنندگی تئاتر در ایران به صورت رسمی برگزار نشده است.
البته تلاشهای جسته و گریختهای در سالهای اخیر برای آموزش این حرفه صورت گرفته اما بینتیجه بودهاند چون اول از همه این سوال پیش میآید که چه کسانی صلاحیت آموزش تهیهکنندگی تئاتر به علاقهمندان این حوزه را دارند و اصلاً افرادی که در حال حاضر به عنوان تهیهکننده در تئاتر ایران فعال هستند چقدر در کارشان حرفهای هستند و فعالیتشان بر اساس استانداردهای جهانی است.
قیاس تهیهکنندگی در تئاتر و سینما معالفارق است
جهانگیر کوثری تهیهکننده باسابقه سینمای ایران است که البته تهیهکنندگی چند اثر نمایشی را هم در کارنامه کاری خود داشته است. کوثری در گفتگو با خبرنگار مهر مقایسه تهیهکننده تئاتر و سینما را اساساً امری نادرست دانست و نظر خود را اینگونه توضیح داد: معتقدم مقایسه تهیهکنندگی در تئاتر و سینما قیاسی معالفارق است چون دنیای سینما دنیای صنعت است که با هنر هم تلفیق شده است و تعاریف اقتصادی متفاوتی نسبت به تئاتر دارد و اصلاً نمیتوان تئاتر را در مقیاسی نزدیک به سینما قرار داد. تئاتر یک هنر محض است و نمیتواند درگیر مسائل اقتصادی و درآمدزایی و سوددهی به شیوه سینما شود.
جهانگیر کوثری
وی ادامه داد: نمیتوان از چند اجرای تئاتر که شکل انتفاعی دارند در مورد کل تئاتر ایران نظر داد چون آن نمایشها استثنا هستند. اینکه تعدادی ستاره سینما را جمع کرده و نمایشی پرسروصدا را به صحنه ببرند نیاز به پروپاگاندا و تبلیغات زیاد دارد و طبیعتاً با هنرپیشههای تئاتری نمیتوان به چنین درآمدزایی دست یافت، مگر اینکه از حضور چند ستاره سینما هم استفاده کنند. تا امروز هم همه نمایشهای موفق از حضور ستارههای موفق - نه معمولی - سینما بهره بردهاند. در این نمایشها نگاه تجاری حاکم است و به قصد درآمدزایی به صحنه میروند اما چیزی که در قاعده کلی تئاتر ما جریان دارد به این شکل نیست و در سال مثلاً اگر ۱۰۰ نمایش به صحنه بروند ۹۵ اثر آن آثار فرهنگی هستند نه صنعتی.
نمیتوان از چند اجرای تئاتر که شکل انتفاعی دارند در مورد کل تئاتر ایران نظر داد؛ اینکه تعدادی ستاره سینما را جمع کرده و نمایشی پرسروصدا را به صحنه ببرند نیاز به تبلیغات زیاد دارد و طبیعتاً با هنرپیشههای تئاتری نمیتوان به چنین درآمدزایی دست یافت تهیهکننده نمایش «کوروش» عنوان کرد: با تئاتر نمیتوان به دنبال پول رفت و معمولاً در بیشتر کشورهای بزرگ و پیشرفته مثل فرانسه، ایتالیا، آمریکا و چک تئاترها به کمک دولت روی صحنه میروند و اگر کمک دولت وجود نداشته باشد اجرای تئاتر عملی نمیشود. این الگوبرداری از تئاترهای معتبر مثل فرانسه از ۶۰-۷۰ سال قبل در ایران باب شد و بر همین اساس دولت مکانهایی را مثل تالار رودکی و تئاترشهر را ساخت و از بنیادهای مختلف وابسته به دولت پولهایی به تئاتر تزریق میشد. حتی روی جوانهایی سرمایهگذاری کردند و خرج سفر و تحصیلشان به خارج از کشور برای آموختن تئاتر داده شد و مثلاً ۵ سال در فرانسه ماندند و در سبکهای مختلف تئاتر دوره دیدند و بعد از بازگشتشان با دانشی که آموخته بودند به تئاتر رونق دادند.
کوثری افزود: بنابراین اگر حمایت دولت نباشد یک اجرا با مشکلات زیادی روبرو میشود و زمانی که تئاتر تغییر ماهیت بدهد و کمکها و سوبسیدهای دولتی برای عدهای قطع شود که البته هنوز این سوبسیدها به برخی از هنرمندان خاص پرداخت میشود، طبیعی است که کارگردانان ما به استفاده از بازیگران چهره و یا نمایشهای کم خرج رو میآورند که اتفاقی را در تئاتر شکل نمیدهد و تنها شاهد استثناهایی مثل همایون غنیزاده یا پارسا پیروزفر در این میان هستیم که کارهایشان پرمخاطب است. در طول این سالها از لحاظ کمی ما پیشرفت زیادی در تئاتر داشتهایم و در طول سال نمایشهای بسیاری به صحنه میروند اما از نظر کیفی این اتفاق رخ نداده است.
کوثری درباره وظیفهای که یک تهیهکننده تئاتر برعهده دارد، بیان کرد: قدیمها تهیهکننده تئاتر نداشتیم و یک ارگان، سازمان و یا بنیادی هزینههای تولید آثار را برعهده داشت و یک نفر نماینده از طرف این نهادها مسائل مالی را مدیریت میکرد اما الان یک سری آدم وارد تئاتر شدهاند که خودشان را به عنوان مدیر تولید و مجری طرح و تهیهکننده معرفی میکنند. تهیهکننده این روزها فقط نام تهیهکننده را یدک میکشد و تنها به دنبال این است که چطور به سوددهی برسد و یا مسائل مالی گروه و نمایش را حل کند در حالی که تهیهکننده باید بداند که یک اثر نمایشی را چطور هدایت کند و تبلیغات و فروش و دستمزدها و درآمدزایی را مدیریت کند که هرکدام از اینها نیازمند آموختن علم و دانش است اما متأسفانه آموزشی در این زمینه وجود ندارد.
وی در پایان صحبتهایش درباره لزوم آموزش تهیهکنندگی به علاقهمندان گفت: معتقدم که این حوزه و زیرمجموعههای آن مثل مدیرتولید یا مجری طرح باید به شکل اصولی آموزش داده شود. من با نمایش «مرغ باران» تهیهکنندگی در تئاتر را برای مسئولان این حوزه تعریف کردم و توضیح دادم که وظایف یک تهیهکننده چیست و حتی پیشنهاد دادم که میتوانم چگونگی فعالیت یک تهیهکننده در تئاتر را به علاقهمندان به این حرفه آموزش دهم.
«تهیهکنندگی تئاتر» نیازمند آموزش و صنفی که نیست!
آخرین تلاش ناکام برای برگزاری کارگاه آموزش تهیهکنندگی مربوط به مردادماه ۹۷ است که خبری مبنی بر برگزاری یک دوره جامع تهیهکنندگی تئاتر با همکاری مشترک مؤسسه توسعه هنرهای معاصر و خانه هنرمندان ایران منتشر شد که قرار بود با حضور اساتید بینالمللی و زیر نظر آروند دشت آرای برگزار شود و اعلام شد برگزیدگانی که تمام دورههای آموزشی را سپری کرده باشند، جهت همکاری با کمپانیهای بزرگ و معتبر مانند برلین آنسامبل، شابونه و کمرشپیله بورسیه خواهند شد اما این اتفاق رخ نداد و کلاً برگزاری این رویداد کنسل شد.
نکته مهم دیگر در به رسمیت شناختن حرفه تهیهکنندگی در تئاتر ایران داشتن یک صنف واحد است که البته برای عضو شدن در آن هر فرد باید شرایط عضویت در این انجمن را داشته باشد نه اینکه به صرف آمدن نام شخصی در بروشور یک نمایش به عنوان تهیهکننده، مدیر تولید و یا مجری طرح، وی بتواند در این کانون یا انجمن عضو شود.
با وجودی که تابستان گذشته شهرام گیلآبادی مدیرعامل خانه تئاتر در یک نشست مشورتی پذیرای تهیهکنندگان و مدیران تولید عرصه تئاتر بود و تشکیل انجمن تهیهکنندگان و مدیران تولید در خانه تئاتر، بررسی آئیننامه تماشاخانههای خصوصی و همچنین مشکلات و موانع موجود در تئاتر موردبررسی قرار گرفت اما بعد از گذشت نزدیک به یک سال از این نشست همچنان خبری از تشکیل انجمن تهیهکنندگان تئاتر وجود ندارد.
ارسال نظر