به گزارش سینماپرس، فیلم «ایده اصلی» تلاش دارد تا یک فیلم متفاوت نسبت به دیگر فیلمهای اجتماعی یا بدنه سینمای ایران باشد. فیلمی در گونه معمایی و تریلر که البته بدون شک ملزومات کافی را ندارد.
فیلم داستانی پیچیده دارد. داستانهای پیچیده هم عموما در جهت جذب بیشتر مخاطب و کشش او برای حل معما خلق میشوند. داستانهایی با کارکاترهای زیاد و نقاط زمانی و مکانی مختلف که همه با یکدیگر ارتباط دارند و فهم دست و دقیق داستان وابسته به فهم همه اجزای فیلمنامه است.
در سینمای ایران کمتر فیلمی در سبک معمایی و تریلر ساخته میشود به گونهای که هر وقت یک کارگردان یک فیلم در این سبک میسازد بدون شک فردا مدعی است که فیلمی خاص و جذاب در این گونه سینمایی ساخته در حالی که آنقدر سینمای ما در گونه اجتماعی انتقادی غوطه ور است که حتی ملزومات ساده آن برای تولید یک فیلم معمایی وجود ندارد و عموما بیننده در حال تماشای فیلم میتواند آخر فیلم را حدس بزند.
در «ایده اصلی» این ملزومات وجود ندارد زمانی که نقشها بیدلیل از مذاکرات خارج میشوند مخاطب به آنها شک میکند و کمکم متوجه جریان اصلی فیلم میشود. لو رفتن داستان فیلم معمایی حکم مرگ فیلم را دارد و طبیعتا فیلم دیگر جذابیت لازم برای مخاطب را ندارد. اینگونه است که سوالی برای ما ایجاد میشود: فیلمی با هزینه سرسام آور و سفارشی را با پیچیدگیهای کلافه کننده در مدت زمان طولانی میبینیم و برای آن بلیط ۲۰ هزار تومانی میدهیم، داستان هم تقریبا قابل پیش بینی است و هیچ چیز جذابی برای ما ندارد؛ تماشای چند لوکیشن بیآب و علف در کیش و قبرس و نهایتا خیابانهایی از اسپانیا هم بدون شک لذت خاصی برای من بیننده ندارد. پس من برای چه به سینما آمدم؟
بنابراین ایده اصلی چیزی به مخاطب اضافه نمیکند جز تماشای آدمهایی با زندگی لاکچری و ماشینهای اسپورت و تفریحات کذایی. به تعبیر یکی از منتقدین، درست همانطور که بازیگر اصلی فیلم به ایده اصلیاش مینازد فیلم هم به لوکس بودن و پولدار بودنش مینازد. جالب اینکه تمام این موارد هم به جذابیت فیلم اضافه نکرده و تنها برای پرکردن فیلم است. روایتگری نارو زدن و دور زدن برای کارگردانان سینمای ما جذاب ولی خیلی زود است و هنوز جنبه کافی برای فیلمهای تهبکاری و معمایی را ندارد. بدون شک مانند قاشق در عسل گیر میکند و برای بیرون آمدن از ورطهای که ناشیانه برای خود ساخته است چارهای جز مسخره کردن داستان و سرو ته آن را به هم گرد کردن ندارد. چیزی که در ایده اصلی میبینیم البته تنها این نیست: یک سفارشی سازی که به نظر نگارنده حتی نتوانسته به خوبی از پس آن برآید.
اگر شرکت بزرگ سرمایه گذار فیلم مرادش از سرمایهگذاری روی این فیلم آن بوده است که جذابیت بومی و منطقهای امن برای سرمایهگذاری را در این جزیره نشان دهد باید به او با کمال احترام گفت که اشتباه بزرگی کرده است زیرا با وجود این همه آدم نامرد، خالی بند، تبهکار و کلاش در جزیره که در آن زن به شوهر سابقش که میدون او است رحم نمیکند و انگار نه انگار که روزی سرشان را با هم روی یک بالش میگذاشتند، نه تنها نباید در این منطقه سرمایه گذاری کرد بلکه باید از آن به سرعت فرار کرد.
*تسنیم
ارسال نظر