سیدرضا منتظری/ «جوکر» یکی از جدیدترین آثار اکشن، ماجراجویی، درام، دلهره آور، فانتزی و جنایی کمپانی برادران وارنر (WARNER BROS) است که توسط تاد فیلیپس ساخته شده؛ واکین فینیکس بی تردید اصلی ترین نقطه قوت این فیلم است. بازی فوق العاده و درخشان وی بی شک یکی از ماندگارترین بازی ها در تاریخ سینمای جهان است. فینیکس به طور کامل و عمیق، شخصیت خود را در این اثر درک کرده به نحوی که بازی مبهوت کننده اش با تمام شقاوتی که جامعه به این شخصیت تحمیل کرده و او را از فردی آرام بدل به یک هیولا ساخته، احساس همذات پنداری مخاطب را برانگیخته می کند.
یکی دیگر از نکات مهم در خصوص این اثر سینمایی آن است که رنگ و لعاب فیلم های ابرقهرمانی در این اثر جای خود را به نسخه اصیل و قدیمی فیلم های جنایی که در دهه ۱۹۷۰ ساخته می شدند داده، فیلمنامه حساب شده و کارگردانی هوشمندانه از جمله نقاط قوت این اثر سینمایی است؛ «جوکر» در فیلم جدید تاد فیلیپس با «جوکر» ۳ گانه نولان تفاوت های اساسی دارد. در اینجا شاهد ریشه های «جوکر» هستیم و کمی بیش از یک سوم فیلم حکایت چگونه جوکر شدن او را میبینیم. در این فیلم به گونه ای فرصتهای بیشتری وجود دارد و شاهد دگردیسی یک کاراکتر و رسیدن آن به مرز جنون و گذر از این مرز جهنمی هستیم.
یکی از نکات مهم در این درام روانکاوانه این است که شخصیت جوکر صرفاً یک آنارشیست نیست و برای کارهایش دلیل دارد! او که به دلیل مشکلات حاد روانی با یک روانشناس دولتی در ارتباط است و مرتباً ویزیت می شود حتی امید را نزد وی نیز نمی تواند پیدا کند چرا که روانشناس به او میگوید «هیچکس هیچ اهمیتی به آنها نمیدهد»!
از این رو می توان بر این امر صحه گذاشت که «جوکر» در فیلم تاد فیلیپس دچار انواع بلایا شده و هیولایی خودساخته نیست بلکه دیگران او را ساختهاند. «جوکر» در فیلم تاد فیلیپس، بهترین تصویری است که از این شخصیت تا به امروز در سینما صورت نشان داده شد چرا که «جوکر» همواره شخصیتی خبیث با ساز و کاری آنارشیستی بوده که مخصوصاً پس از اکران فیلم موفق «شوالیه تاریکی»، رفتار او مورد مطالعه بسیاری از جامعه شناسان قرار گرفته بود. اما حالا پس از گذشت بیش از یک دهه، این شخصیت این بار بصورت مستقل به سینما بازگشته و داستان تبدیل شدنش به یکی از ترسناک ترین جنایتکاران تاریخ سینما را روایت می کند!
شخصیت آرتور فلک در این فیلم، یک دلقک ساده است، دلقکی که در جامعه مورد تمسخر قرار گرفته، مدام کتک میخورد و کم کم جرقههای یک تحول روانی در مغزش زده میشود. تحولی که او را از دلقکی بی نام به مجرمی بزرگ یعنی «جوکر» تبدیل می کند. او سعی میکند با دستانش به زور لبخند را بر چهره بنشاند در حالی که باطنش فرسوده و افسرده است، حتی اشکی که از چشم او خارج شده، نشان میدهد که وی سعی دارد همه را بخنداند اما خودش قادر به این کار نیست!
در نهایت باید گفت خشونت و فضای فیلم بهدرستی و بهدقت بازتاب وضعیت فعلی آمریکا است. جوکر» بهنوعی ادامه همان مسیری است که کریستوفر نولان در مجموعه «بتمن» ها شروع کرد؛ فیلمهایی که مضامین جدی و گاه سیاسی داشتند. فیلمهای نولان همیشه در معرض این نظر بودند که جنبه فانتزی و جذاب آثار تیم برتون را نداشته اند؛ فیلمهایی بوده اند عبوس و بیشتر درگیر بازتاب مسائل روز؛ به همین دلیل هم دوستداران «بتمن» تیم برتون چندان از «بتمن» نولان خوششان نمیآید. اما «جوکر» درست در وسط این ۲ تحلیل قرار گرفته؛ فیلم فیلیپس فانتزی نیست اما ربط مستقیم هم به وقایع روز هم ندارد، اثری است سیاه و تلخ و جدی درباره زندگی آدمی که یکباره خودش را وسط جهنم میبیند!
ارسال نظر