به گزارش سینماپرس، نشستهای روز اول به دبیری محمود کلاری برگزار شد و در نشست آخر «تورج اصلانی»، «ساعد نیکذات» و «ارسطو مداحی گیوی» حضور داشتند و درباره تجربهگرایی در فیلمبرداری سخن گفتند.
در ابتدای کارگاه مداحی گیوی در رابطه با تجربهگرایی گفت: «همه فکر میکنند تجربه بدون علم و قاعده است، اما اینطور نیست و ما نیازمند دانش فنی هستیم و باید تمرین کنیم تا بتوانیم تجربه بیشتری به دست بیاوریم. شاید جاهایی در تجربه کردن از چیزهایی تقلید کنیم، به شرطی که کاری که انجام میدهیم، بهتر باشد.»
وی افزود: «من در کارهای مستند جمع و جور و کم بودجه بودم و به تازگی کارهایی با رفلکتوری که میشائیل هانکه از آن استفاده می کند، انجام میدهم. یکی از مزیتهای استفاده از رفلکتور این است که فاصله منبع نور با سوژه را چند برابر میکند. من کارهای هانکه را دیدم و این فن را در کار خودم به کار گرفتم و اتفاقات خوبی در این زمینه برایم افتاده است.»
در ادامه تورج اصلانی نیز درباره موضوع کارگاه عنوان کرد: «تجربه برای من مثل این است که اولین بار با چیزی مواجه می شوم اما اولین انسانی نیستم که با آن مواجه شدهام. اگر بتوانیم این تجربهها را تکمیل کنیم، تبدیل به تجربه جدید میشود. تکرار این تجربهها درست نیست و این تکرار در فیلمسازی هم دیده میشود، اما اگر کاری نو باشد، یک تجربه جدید محسوب میشود.»
این فیلمبردار ادامه داد: «تکمیل تجربهها جسارت تازهای است و شکل تجربهها فرق میکند و گاهی بودن یا نبودن ابزار به ما تجربه تازهای میدهد، اما اینکه چطور از آن بیرون بیاییم، اهمیت دارد. یاد بگیریم ابزار برای ماست و ما برای ابزار نیستیم و اگر مکان فیلمبرداری ما کوچک باشد و جواب ندهد، نباید اضطراب داشته باشیم بلکه باید بدانیم چطور با همان شرایط کار را ادامه دهیم.»
در ادامه ساعد نیک ذات نیز درباره تجربهگرایی گفت: «به جز جسارت، استقلال به تجربهگرایی خیلی کمک میکند. هر زمانی بخواهیم، میتوانیم روی کارمان وقت بگذاریم. گاهی فیلمسازان جوان میپرسند که استفاده از فلان تکنیک خوب است یا بد و همیشه نظر خودشان را ملاک میدانم.»
وی سپس از تجربه فیلمسازی خودش گفت و افزود: «وقتی می خواستم کار «زمانی برای مستی اسبها» را انجام دهم، نگاه فیلمبرداری نداشتم و با نور بر مبنای چیزی که موجود بود، کار کردم، در واقع نگاه عکاسانه داشتم. در این کار تلاش کردم حرکت دوربین نباشد و بین سینمای مستند و کلاسیک حرکت کنم که موفق شدم و تجربه مهمی بود.»
وی خطاب به فیلمسازان جوان حاضر در سالن بیان کرد: «گرفتن حتمی جایزه را در جشنوارهها فراموش و فقط تجربه کنید. در سینمای حرفهای قدرت تجسم فیلمبردار خیلی با کارگردان متفاوت است و این تجربه کردنها سخت اتفاق میافتد. ما نمیتوانیم در یک سکانس ۱۰ لنز عوض کنیم، چون هارمونی فیلم به هم میخورد. پس حتما عکاسی کنید تا قدرت تصور خود را زیاد کنید. بدون دوربین در ذهن خود عکاسی کنید. خوب ببینید و بعد مشاهده کنید، چون مشاهده کردن یک کار تحلیلی است و با دیدن متفاوت است.»
تورج اصلانی با اشاره به صحبت های «ساموئل بکت» در رابطه با فیلمساز خوب شدن توضیح داد: «سه مؤلفه نداشتن پول، زمان و هوش بالا باعث میشود فیلمساز خوبی شوید.»
در ادامه مداحی گیوی گفت: «چندسال پیش یک فیلم به نام «ناجی» را دیدم که چند نفر کوهنورد در بهمن سقوط میکردند و هیچ تصویری از آنها در فیلم نبود و فقط صدای مادر و خاطراتش میآمد. این فرد فیلمساز نبود، اما فیلمش خوب شده بود.»
وی با اشاره به بد شدن بعضی فیلمها، توضیح داد: «گاهی اوقات امکانات زیادی وجود دارد اما هیچ اتفاقی در فیلم نمیافتد. در واقع بدون فهم و درک اصل مسأله اتفاقی در فیلمسازی نخواهد افتاد. بازدهی خوب زمانی است که بدانیم کجا عمق میدان کم و کجا زیاد میشود.»
سومین نشست تخصصی «۳۶-۲۰» در جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران:
ساعد نیکذات؛ فیلمبردار واژه را به تصویر ترجمه میکند
سومین نشست کارگاههای آموزشی جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران با عنوان «رابطه دوربین و فیلمنامه» در روز دوم برگزار شد که «ساعد نیکذات» به موضوع روند کار فیلمبردار کارگردان در جریان ساخت فیلم پرداخت.
به گزارش ستاد خبری سیوششمین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران؛ نشستهای روز اول به دبیری محمود کلاری برگزار میشود که ساعد نیکذات به عنوان مدرس در نشست سوم، جلسه خود را با نشان دادن یک دوربین «هشت میلیمتری» آغاز کرد و گفت: «دوربین هشت میلیمتری، دوربینی بود که مرا به دنیای سینما آورد. در یک دوره برای هر فیلمساز آماتوری، این دوربین مناسبترین وسیله برای کار در سینما بود.»
او ادامه داد: «در ایران، آماتور را فردی تلقی میکنند که خام و بیتجربه است. اما آماتور از واژه یونانی «آماره» میآید که به معنای عشق ورزیدن است.»
این مدیر فیلمبرداری بیان کرد: «پس من هنوز یک فیلمساز آماتور هستم و هنوز به این میاندیشم که چگونه میتوانم واژهها را تبدیل به تصویر کنم و از جهان تخیّل به جهان دوبُعدی بیاورم.»
نیکذات در ادامه جلسه به شرح روند ایجاد رابطه بین فیلمبردار و کارگردان پرداخت و گفت: «وقتی یک کارگردان برای شما فیلمنامه را ارسال کرد و نظر شما را خواست، کار شما از همان لحظه آغاز می شود. ما میدانیم که ادبیات با توصیف شروع میشود و شما توصیف را تجسم میکنید. وقتی که فیلمبردار با فیلمنامه مواجه میشود فرصت دارد تا فاصله بین دو خط فیلمنامه را برای خودش تجسم کند.»
او توضیح داد: «البته در سینما تفاوتی وجود دارد. در اینجا تدوین فاصله تخیل را از بین میبرد اما به شما یک فرصت جدید میدهد؛ فرصت تعلیق.»
این هنرمند عکاس گفت: «وقتی تخیل شما شروع به کار میکند باید از خودتان بپرسید؛ چگونه باید فیلمبرداری کنم؟ این سوال البته یک پیوست دارد که دانستن آن بسیار ضروری است. اینکه شما بهعنوان یک فیلمبردار، مؤلف هستید یا نه؟ یعنی میتوانید نظر خودتان را اعمال کنید یا نه؟»
نیکذات در تشریح موضوع مطرح شده گفت: «سینما یک کار گروهی است. اگر چه شما تجربههای بصری فراوانی به عنوان یک فیلمبردار داشته باشید، نباید فراموش کنید که قسمت سخت کار شما آنجایی است که باید خودتان را با فیلمنامهنویس و کارگردان هماهنگ کنید.»
وی ادامه داد: «یک فیلمبردار بیشتر میشنود و میبیند تا این که بخواهد سخن بگوید. او ابتدا باید بداند ایدههای کارگردان چیست و چگونه به اثرش نگاه میکند و بعد به این بیاندیشد؛ چگونه نگاه خودم را منتقل کنم؟»
این فیلمبردار سینما در ادامه به شکل مصداقی برخی از چالشهای میان کارگردان و فیلمبردار را تشریح و اضافه کرد: «کار فیلمبردار آن است که بیشتر بر مسائل فنی کار خودش تمرکز کند. او باید بداند ابزار چگونه میتواند احساسات را بیان کند.»
نیکذات در توضیح بیشتر این مطلب گفت: «اگر در فیلمنامه آمده «یک آسمان آبی» این با توصیف در نوشتار تفاوت دارد و شما باید حس «آسمان آبی نیلگون» که در متن نوشتاری بیان شده را به تصویر ترجمه کنید. لازمه این کار دانستن تکنیک است. این که بدانید بهترین فیلتر برای نشاندادن آبی نیلگون چیست؟ پس مرحله بعدی کار ما فهمیدن درست چگونگی استفاده از دوربینهاست.»
این عضو اجمن فیلمبرداران ایران افزود: «اولین انتخاب تکنیکی از خود دوربین شروع میشود. اینکه شما بدانید برای رسیدن به قاب مورد نظرتان باید از چه دوربینی استفاده کنید. بعد از خودتان بپرسید که میخواهید از چه دریچهای ببینید و بعد بپرسید بر اساس این دریچه نیاز به چه نوعی از «Gate» دارید.»
نیکذات تأکید کرد: «واژهها، مفهوم قصه و لوکیشن به شما میگوید که چه نوع گیتی برای فیلم خودتان استفاده کنید، یک نمای باز یا یک نمای کلوزآپ را چگونه فیلمبرداری کنید و آیا میخواهید متناسب با تغییرات مفهومی از لحاظ تکنولوژیک، دریچه خود را مربع ببندید؟ یا نه قاعده شما همان قواعد کلاسیک گذشته است.»
این فیلمبردار باسابقه اضافه کرد: «نکته مهم آن است که شما هر گیتی را که برای تصویر استفاده میکنید دقت کنید که وزن آن در صحنه رعایت شود. اینکه بدانید در یک نمای باز و یک نمای بسته، با یک گیت یکسان، چه اتفاقی رخ میدهد. بدانید که دیافراگم شما متناسب با گیتی که انتخاب کردهاید چه نقشی در روایت دارد.»
نیکذات مسئله مهمی بعدی برای کار یک فیلمبردار را فهم دکوپاژ و حرکت در دوربین دانست و گفت: «موضوع حرکت یکی از سختترین بخشها در کار یک فیلمبردار است. او باید بداند وقتی در ابتدا صحنه یک تصویر زیبا و تمیز دارد در انتها قرار است به چه نما یا تصویری برسد و اگر تمهیدی برای این کار نداشته باشد کار شما به مشکل بر خواهد خورد.»
او در ادامه جلسه با پخش صحنههایی از دو فیلم «تیک آف» و «نفس» - که خود مدیر فیلمبرداری آن بوده - روند تشریح شده را به شکل مصداقی و جزئیتر برای حاضران در سالن توضیح داد.
ارسال نظر