مهدی خرامان/ سهیل بیرقی از پس کار سختی برآمده است، بنظر نگارنده این کارگردان یک شاهکار در سینما ایران است، الحق و الانصاف کار دشواری است که تیم بازیگرانی داشته باشی که ۵ سیمرغ در کارنامه شان باشد (دو سیمرغ فاطمه معتمد آریا، ۲ سیمرغ باران کوثری و یک سیمرغ هوتن شکیبا)، اما تنها از آنها سرچ پیراشکی وصندلی در اینترنت را نشان دهی یا حرفهای خاله زنگی درباره رابطه زناشویی!
عامه پسند قصد داشت نگاه جامعه به زنان را به تصویر بکشد، نگاهی که زنان را بیشتر در خانه میپسندند و نه در کار و تجارت، اما لطفا یکی کارگردان محترم را از خواب ۱۰۰ ساله بیدار کند، امروز در قرن ۲۱ و در سال ۱۳۹۸ هستیم، اما وارد داستان شویم! فهیمه زنی خانهدار که بعد از ازدواج مجدد همسرش محمد علی، از او جدا میشود، حالا میخواهد برای خودش زندگی کند، اما پسرش نیما، زنان شهر و همه نهادهای کشور یا سرکوفت میزنند یا سنگ اندازی میکنند، روایتی درباره زنی مطلقه که از تهران به شهرِرضا، شهرِجوانیِ خود برمیگردد تا نگاه عامه مردم به زنان را عوض کند (کارگردان، چون میداند چنین نگاهی در تهران نیست، پس مجبور میشود کاراکترهای قصه اش را در یکی از شهرهای اصفهان ببرد تا مردم شهرِرضا را بدنام و زن ستیز نشان دهد!)
یک سوال از شما خواننده، یک فردی (مرد یا زن) بدون تجربه و تخصص پیش شما میآید تا درباره تجارتی مثل کافه زدن از شما مشورت بگیرد، فردی که آه در بساط ندارد و به زور خانهای برای شب ماندن دست و پا کرده است، پاسخ شما چیست!؟ غیر از این است که این تجارت حتی قبل از شروع آن هم با وام و هزار قسط و قرض محکوم به شکست است!؟
خوب آقای کارگردان شما به من نگارنده بگویید در این اوضاع اقتصادی چرا یک فرد قصهای که خودش اَز بَر است و حتی از شما، که بیراه نیست بگویم یک فیلم رادیویی ساخته اید قشنگتر مشکلات را توصیف میکند بهای دیدن این فیلم را باید بپردازد!؟ آیا هدفتان حضور در جشنوارههای خارجی است!؟ شاید به همین خاطر هم مانند فیلم قبلیتان این بار هم به طور واضح یکی از کاراکتر ها، گرایشهای هم جنس گرایی دارد! (میلاد و ایمان)، البته برای آنهایی که قبل از این که فیلمشان در گیشه وارد شود حق السیاه نماییشان را از سفارتخانههای فلان کشور یا بهمان کشور به حسابشان واریز میشود، نباید درباره سودهی یک اثر سینمایی در این دنیای تجاری حرف زد!
اما زمانی جالبتر میشود که کارگردان از ایجاد گره داستانی الکن و ناتوان است، به همین دلیل دست به دامن تدوین میشود، تا شاید با تدوینی نامیزان برای مخاطب گره افکنی کند یا زمان فیلم را با پلانهای تکراری طولانیتر کند، نه آقای کارگردان مخاطب به سینما نمیرود تا قصههای دهههای قبل را با رنگ زدن به عنوان داستان اجتماعی روز ببینید مانند کسی که گنجشک رنگ میکند و جای قناری میفروشد! مخاطب به دنبال دیدن قهرمان در پرده درخشان نقرهای سینما است نه دنبال فهمیههایی که نهایت قهرمان بازیشان تزریق بوتاکس یا خوردن غذای فست فودی است!
*جوان آنلاین
ارسال نظر