محمدرسول محمدی/ فیلم «سینما شهر قصه» خواسته است مانند فیلم «سینما پارادیزو» ستایشنامهای نوستالژیک برای سینما باشد و به گفتهٔ کارگردانش، بازنمایی تاریخ معاصر در سینما، و تاریخ سینما در دل تاریخ معاصر است. این در حالی است که کارگردان پیش از این نیز اثری در ستایش سینما ساخته بود با عنوان «سینما نیمکت» که ممنوعیت فیلم ویدیو و موضوع سانسور و عملکرد نیروهای خودسر در سینما را تمسخر میکرد و مدیران سینمایی را به کوتولههای کاسب گر تشبیه میکرد با این شعار که "آگه بتونن تلویزیون یا سینما را خاموش کنند، نمیتواند تخیل ذهن را خاموش کنند".
اینکه چنین قصهٔ خامی با چنین ایدهای، کش آمده است، نه در ستایش سینما، بلکه در کاهش قدر سینماست. آیا اساساً سینمای قبل انقلاب معجزه داشت تا مثلاً مدح و ستایشی برای آن دوران برویم!؟ سینما در سال ۵۶ عملاً در ورطهٔ تعطیلی و اضمحلال افتاد و حتی نمیتوانست با خودش رقابت کند تا چه برسد رقابت با فیلمهای خارجی. |
فیلم «سینما شهر قصه» این حقیقت را عمداً فراموش کرده است که سینمای ایران اساساً از بعد از انقلاب دومرتبه احیا شد و هرچه دارد از انقلاب دارد. اما فیلمساز مطابق با یک قرارداد ساختگی، مدعی است که سینمای قبل انقلاب، گرمتر و مفرح است و هر چه وارد جریان سینمای بعد از انقلاب میشویم تلختر میشود، دقیقاً مانند پیام فیلم «صدسال به این سالها»!
ارسال نظر