به گزارش سینماپرس، به مناسبت سالروز درگذشت این هنرمند بخشهایی یکی از آخرین گفتگوهای او را مرور میکنیم.
جمشید مشایخی با اشاره به اصلیترین دلیل ماندن خود در عرصه فرهنگ و هنر کشورمان یادآور شد: یک مرتبه سؤالی از خودم پرسیدم، مبنی بر اینکه اگر من از این کشور میرفتم، به کجا میرفتم؟ وقتی بیشتر با خودم فکر کردم متوجه شدم که در واقع من بعد از ترک کردن ایران به کشور دیگری مثل آلمان یا فرانسه نمیرفتم بلکه از دل مردم ایران میرفتم، من از ایران جایی نمیروم، چون معتقدم هر مسئلهای هم که اتفاق بیفتد، اینجا سرزمین من است، اجداد من در این کشور خاک شدهاند، من اینجا پرورش پیدا کردهام و عاشق مردم کشورم هستم. همچنین دوست دارم در خاک کشور خودم از دنیا بروم.
بازیگر فیلم سینمایی «گلهای داوودی» در ادامه صحبتهای خود اظهار کرد: دوست دارم در مملکت و سرزمین خودم باشم و فعالیت کنم، اما نباید فراموش کرد که مشکلاتی در عرصه هنر وجود دارد که برخی از هنرمندان تحمل آن را ندارند، من به این افراد حق میدهم چرا که ممکن است وقتی یک بازیگر یا کارگردان کاری نداشته باشد و در شرایط مالی سختی قرار بگیرد، تصمیم به رفتن بگیرد.
بازیگر فیلم سینمایی «گلهای داوودی» در ادامه صحبتهای خود اظهار کرد: دوست دارم در مملکت و سرزمین خودم باشم و فعالیت کنم، اما نباید فراموش کرد که مشکلاتی در عرصه هنر وجود دارد که برخی از هنرمندان تحمل آن را ندارند، من به این افراد حق میدهم چرا که ممکن است وقتی یک بازیگر یا کارگردان کاری نداشته باشد و در شرایط مالی سختی قرار بگیرد، تصمیم به رفتن بگیرد.
وی همچنین ادامه داد: نمیشود به افرادی که به خارج از کشور رفتهاند، خرده گرفت که چرا رفتهای، اما میتوانم بگویم که دلم برای آنها میسوزد چرا که میدانم به مرور زمان نمیتوانند در کشورهای بیگانه دوام بیاورند چرا که شرایط برایشان بد و بدتر میشود.
مشایخی تصریح کرد: نمیگویم خارج از ایران رفتار بدی با من میشود چرا که همه مردم جهان را دوست دارم، اما اینجا خانه و وطن من است و پدرم و مادرم و فرزندانم همگی در این خاک ریشه دارند. من نمیتوانم از ایران دل بکنم.
وی در ادامه با اشاره به رویدادی که در آن تصمیم گرفته بود برای ادامه زندگی از ایران برود، توضیح داد: به یاد دارم در یک دوره زمانی از موضوعی ناراحت بودم به همین دلیل به همسرم گفتم که از ایران میرویم و دیگر باز نمیگردیم. دخترم و نوههایم در آمریکا سکونت دارند به همین دلیل تصمیم گرفتیم نزد آنها برویم، اما وقتی که تنها دوماه از رفتن ما زمان سپری شد، به همسرم گفتم که به ایران بازگردیم، چون نمیتوانم بیش از این، دور از خاک سرزمینم دوام بیاورم و این اتفاق در حالی رخ داد که در آنجا دختر و نوههایم هم حضور داشتند.
*میزان
ارسال نظر