دوشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۱

به بهانه ساخت فصل سوم«روزگار جوانی»؛

ترویج زندگی مجردی در رسانه ملی

سریال «روزگار جوانی»

سینماپرس: قرار است فصل سوم از سریال خاطره‌انگیز «روزگار جوانی» ساخته شود؛ سریالی که جزو آثار برتر تلویزیون در دهه ۷۰ بود و در زمان خودش از جمله کارهای شاخص و تأثیرگذار به شمار می‌رفت. اینک و با گذشت بیش از دو دهه از پخش فصل اول این سریال، قرار است فصل جدیدی با همان موضوع قبلی ساخته شود.

به گزارش سینماپرس، تأسیس شبکه ۵ سیما در سال ۷۴ که عنوان اولین شبکه استانی را به خود اختصاص داده بود، تحول مهمی در صداوسیما به شمار می‌رفت. این شبکه که به سرعت مخاطبان تهران را جذب خود می‌کرد، شروع به تولید مجموعه‌هایی کرد که در آن حال و هوای تهران و پایتخت‌نشینی پررنگ بود. از جمله این آثار سریال «روزگار جوانی» بود که فصل اول آن در سال ۷۷ ساخته شد. در آن سال‌ها جامعه ایران جامعه‌ای جوان بود و دغدغه‌های جوانان شهرنشین که به سرعت با فضای سیاسی و اجتماعی جدید روبه‌رو می‌شدند به مسئله‌ای برای خانواده‌ها، مدیران دولتی و تصمیم‌گیران فرهنگی تبدیل شد. روزگار جوانی در چنین شرایطی شکل گرفت و زندگی دانشجویی چند دانشجو که هر کدام از یک گوشه ایران به تهران آمده بودند، دستمایه ساخت سریال شد.

دهه ۷۰ به خاطر تولید سریال‌هایی مانند «در پناه تو» و «روزگار جوانی» آغازگر فصل حضور قهرمانانی از جنس جوانان شهری بود؛ جوانانی دانشجو با دغدغه‌های خاص نسل جوان نو. در سال‌های بعد شبکه ۳ سیما با «خط قرمز» همان خط سریال‌های قبلی را به نحو دیگر و البته با عبور از خط قرمزهای سریال‌های قبلی ادامه داد. در همه این آثار زندگی مجردی محور بود، حتی در سریال‌های پرطرفداری، چون «همسران» و «خانه سبز» نیز که خانواده‌محور بودند یا اساساً خبری از فرزند نبود یا تک‌فرزندی حرف اول را می‌زد. این روند پس از سه دهه همچنان در سیما ادامه دارد.

سریال‌های مجردی که آن زمان جزو موفق‌ترین آثار تلویزیون به شمار می‌رفتند باعث شد تا مدیران تلویزیون به سودای ساخت کپی‌هایی از آن‌ها بیفتند، اما این سودا تا چه حد می‌تواند موفق باشد؟


کمرنگ شدن دغدغه‌های دهه ۷۰!

سریال جدید «روزگار جوانی» باز هم قرار است داستان دانشجویانی باشد که به تهران می‌آیند. حمید طاهری نویسنده فصل سوم این سریال می‌گوید: «قصه‌ای که ما به تصویر می‌کشیم ادامه داستان همان شخصیت‌های قبلی نیست چراکه دیگر ۲۰سال از آن زمان می‌گذرد، اما باید بگویم قصه‌ای که در دست داریم قرابت محتوایی با نسخه «روزگار جوانی» در فصل‌های اول و دوم که در سال۷۷ پخش شد دارد. ما در قصه‌مان چند جوان دانشجوی ۲۰ ساله داریم که از شهرستان به تهران آمده‌اند و برای پیدا کردن کار، شغل، تحصیل و خانه با مشکلاتی مواجهند. تم جذابی که آن کار داشت، حضور دانشجوها در تهران و رابطه آن‌ها با یکدیگر بود، اما خب به خاطر تغییر زمانه و شرایط جدید و تغییر سبک زندگی دهه هفتاد و هشتادی‌ها با دهه پنجاه و شصتی‌ها ما هم باید این تغییرات را نسبت به سریالی که در دهه ۷۰ پخش شد در قصه می‌گنجاندیم.»

تفاوت دهه ۷۰ با دهه ۹۰، از نظر هرم سنی کاملاً به چشم می‌آید. در دهه ۷۰ جمعیت جوان کشور رو به تزاید بود، اما در اواخر دهه ۹۰، کاهش جمعیت، هرم سنی را در مسیر پیر شدن نشان می‌دهد. پس جوان دهه ۹۰ حداقل از نظر جامعه‌ای که با آن روبه‌رو است شباهتی با جوان دهه ۷۰ ندارد. همین موضوع در دغدغه مهمی به نام «کنکور» که کابوس جوانان در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ بود، نمایانگر است. در دهه ۹۰ آنقدر ضریب اشغال صندلی‌های دانشگاه‌ها پایین آمده است که بسیاری از رشته‌های دانشگاهی به خاطر نبود دانشجو حذف شده‌اند. افزایش دانشگاه‌های غیردولتی، غیرانتفاعی و سیستم‌های آموزش مجازی باعث شده است بسیاری از خانواده‌ها مانند آنچه خانواده‌ها در دهه ۷۰ درگیر آن بودند، پیگیر قبول شدن فرزندشان در دانشگاه نباشند. با این وصف فصل جدید حداقل در بیان دغدغه درسی و دانشگاه از پیش شکست خورده است.


وقتی فرهادی برای صداوسیما می‌ساخت

نویسنده فصل اول سریال روزگار جوانی، اصغر فرهادی بود. فرهادی سال‌هاست از فضای صداوسیما دور شده است. این فیلمساز در سال‌هایی که شبکه ۵ راه افتاده بود هم برای آن فیلمنامه می‌نوشت و هم خودش کارگردانی می‌کرد. سریال «داستان یک شهر» که تشابه زیادی با روزگار جوانی داشت، محصول همکاری فرهادی با شبکه ۵ بود. وی فیلمنامه «پشت کنکوری‌ها» را با محوریت جوانان پشت کنکوری نوشت و همسرش پریسا بخت‌آور آن را برای شبکه ۵ ساخت. نگاه اجتماعی فرهادی در آن سریال‌ها کاملاً مشهود است. فرهادی آن زمان دغدغه بازنمایی زندگی مجردی را که اقتضای آن زمان بود، داشت، اما رسانه ملی دغدغه‌ای برای بازنمایی جذاب از زندگی خانوادگی و شلوغ ندارد، لابد به دلیل اینکه واقعیت جامعه همین است، اما حقیقت ماجرا این است که سریال‌های تلویزیونی باید شور و شوق زندگی متأهلی همراه با فرزندان را ترویج و تبلیغ کند، هر چند وجود تفکر نئولیبرال بی‌توجهی به مسکن و اشتغال در کشور با این کاهلی رسانه ملی پیوندی عمیق خورده است.


آنچه باید ساخته شود

در اغلب سریال‌های اواخر دهه ۷۰، دغدغه‌های جوانان مجرد پررنگ شده بود، نمایش سرخوشی‌های جوانی شاید در آن روزگار توجیه داشت، اما تنها نگاه به هرم جمعیتی نشان می‌دهد که امروزه اگر قرار باشد همچنان به نمایش سبک زندگی مجردی پرداخته شود و دغدغه جوانان متأهل و نمایش مثبت از زندگی متأهلی در تلویزیون دیده نشود، در سال‌های آینده افت رشد جمعیت از این نیز بالاتر خواهد رفت. امروزه دانشگاه رفتن دیگر دغدغه نیست، شاید شغل پیدا کردن مهم‌تر باشد. به نظر می‌آید به جای آنکه تلویزیون صرفاً بخواهد خود را درگیر جوانانی که تازه تهران و جاذبه آن را کشف کرده‌اند، بکند، بهتر است به جوانانی بپردازد که با واقعیت‌های بازار کار آشنا هستند و می‌خواهند گلیم خود را از آب بیرون بکشند. تجربه شکست خورده ساخت سریال «سرباز» در شبکه ۳ نشان داد اگر به مسائل مهمی، چون «سربازی» و «تشکیل زندگی مشترک» به شکل بد پرداخته شود، نتیجه برعکس خواهد داد و مخاطب آن را پس خواهد زد. اینکه پس از ۲۰ سال دوباره الگوی قدیمی با همان سبک و سیاق ساخته شود، یعنی تلویزیون ۲۰ سال تغییر و تحول جامعه را ندیده است، این اتفاق نویی در تلویزیون نیست و شاید یکی از دلایل ریزش مخاطب تلویزیون باشد.

در انتها باید گفت، پربیننده‌ترین سریال‌های خانوادگی سیما در این چند دهه آثار کانادایی و امریکایی بوده‌اند، با این حال رسانه ملی همچنان ترجیح می‌دهد درباره زندگی مجردی سریال بسازد.

*جوان

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.