به گزارش سینماپرس، استاد حمید سمندریان، کارگردان تئاتر، مدرس و مترجم ایرانی، سرآمد نسلی از تحصیل کردههای خارج از کشور بود. او با همکاری چند نفر دانشکده تئاتر دانشگاه تهران را تاسیس کرد. او نمایشهای زیادی را روی صحنه برد که عمدتاً نمایشنامههای ایرانی نبودند. علاوه بر آن، چندین تئاتر رادیویی و تله تئاتر برای صدا و سیما تولید کرد. او کتابهای زیادی هم در زمینه تئاتر نوشت.
وی اجرای نمایش «گالیله» نوشته برشت را وصیت هنری خود و آن را افراطیترین درام می دانست. تعداد زیادی از بازیگران تئاتر و سینمای ایران، از شاگردان استاد سمندریان بودند. عزتالله انتظامی، ایرج راد، گوهر خیراندیش، رضا کیانیان، امین تارخ، مهران مدیری، شهاب حسینی و قطبالدین صادقی از معروفترین شاگردان او بودند.
به بهانه هشتمین سالگرد فوت حمید سمندریان با شاگردش، قطب الدین صادقی نویسنده، فیلمنامهنویس و کارگردان تئاتر گفتوگو کردیم که در ادامه می خوانید:
استاد سمندریان زمانی گفتند نمایشنامههای ایرانی، نمایشنامههای خوبی برای اجرا نیستند. از زمان فوت او تا به حال چه قدر در زمینه نمایشنامه نویسی پیشرفت کرده ایم؟
همیشه ما آثار معتبر و غیر معتبر داشته ایم. آثاری که امروزه نوشته میشود برخی بر اساس فرهنگ ایرانی است. برخی جوانان هم تعدادی از نمایشنامهها را به تقلید از نمایشنامههای خارجی حتی با همان اسامی خارجی مینویسند که این آثار یک کپی بیرنگِ درجه چندم است. من اصلاً آنها را ایرانی نمیدانم. چند نفر هم در تهران و شهرستانها هستند که خوب مینویسند.
شما با حرف استاد سمندریان موافق هستید که گفتند تاریخ ایران فاقد هنری به نام تئاتر بوده است؟
هر کشور یک فرهنگ خاص و زبان عمده خود را دارد. شعر در فرهنگ ایرانی، تئاتر در فرهنگ یونان، معماری، هنرهای تجسمی و نقاشی در ایتالیا، موسیقی در آلمان قالب بیشترین هنرها بوده است. تئاتر نیاز به شهر، طبقات مجزا و تفکر دموکراتیک دارد.
دموکراسی، مدنیت و ثبات، لازمه تئاتر است که در کشور یونان وجود داشت. حکومتهای ایران در تاریخ، بسیار استبدادی بودند. فرهنگ ایران، فرهنگ مدنی دموکراتیک نداشت که تئاتر در آن به وجود بیاید. برخی شاهان خودشان را سایه خدا میدانستند یا بسیار بیگانه و شمشیرزن در جنگ با قبایل وحشی بودند. از زمان حمله اعراب تا زمان قاجار، کشور ایران اصلاً ثبات نداشت. در زمان قاجار با تاسیس دارالفنون، با فرنگ آشنایی پیدا کردیم.
آیا واقعا در ایران هنری به نام تئاتر نداشتیم؟
ظرفیت فرهنگی ما در شعر بوده و در تئاتر نبوده است. بحث حمید سمندریان وجود یا فقدان تئاتر در ایران نبوده است. منظور او کل فرهنگ ماست. در فرهنگ یونان، در پایان تراژدی و به علت دموکراسی بالا، حتی به خدایان خود میخندند. ما به علت حکومت استبدادی محض چنین اجازهای را نداشتیم. در دیالوگ ما هم نظرمخالف و هم نظرموافق را میبینیم. هر دو سو، حق دفاع و حرف زدن از افکار و اعمال خود را به صورت یکسان دارند.
تقرب به سمندریان ضعف شخصیتی است
خیلی شنیده ایم که بازیگران و یا کارگردان ها خود را شاگرد استاد سمندریان میدانند و بر آن تاکید میکنند. از نظر شما علت این امر چیست؟
این تقرب به استاد، یک ضعف شخصیتی است. آنها با این کار میخواهد یک تکه از استاد را بکنند و به وجود خودشان اضافه کنند. به نظر من این کار، شناسنامه درست کردن و ایجاد اعتبار برای خود است. آدمهای قوی به این کارها نیازی ندارند. آنان روی پای خود میایستند. مرحوم سمندریان استاد بودند؛ در آموزشگاه، دانشگاه و رادیو درس دادند و شاگردان زیادی را هم تربیت کردند. حق استادی جای خود، ولی اینکه یک عده استاد استاد میکنند، از ایشان یک تکه برای خود میکَنند و در حال سهمخواهی برای افزایش اعتبار خود هستند.
چه ویژگی در شخصیت و آثار حمید سمندریان وجود داشت که توانست در تئاتر موفق شود؟
او کارش را بلد بود. در آلمان تئاتر را یاد گرفته بود. به تعریف و روش درستی برای عملی کردن تعاریف تئاتر رسیده بود. او در کارهای عملی و فنی تئاتر، مانند بیان، کارگردانی و بازیگری بسیار کار کرده بود و مسلط بود. او در هدایت بازیگر استاد بود. در کنار اینها، شخصیت اجتماعی خوبی هم داشت. آدم ضعیف النفسی نبود. دنباله رو نبود و استقلال فکری خاص خود را داشت.
دلیل علاقه مرحوم سمندریان به اجرای تئاتر گالیله چه بود؟ این تئاتر چه ویژگی داشت؟
نمایش «گالیله» درباره زندگی گالیله در آن دوران است. گالیله به خاطر علم گرایی و خردورزی شدیداً مورد غضب کلیسا قرار گرفت. نمایش «گالیله» در واقع جنگ بین ایمان و علم است. درست است که گالیله شکست خورد، ولی نظریهاش را بیرون فرستاد و افکارش منتشر شد. گالیله نشان داد که علم قابل خریدن نیست، یک جور زنده باد خرد گرایی در برابر کلیسا و ارزشهای هزاران ساله ساخته شده ارائه کرد. برشت در نمایشنامه «گالیله» این را خیلی قوی بیان میکند. او یک عقلگراست. دنبال تلنگر زدن انسانها و بردن آنان به سمت معرفت، دانش، تعقل و تحلیل است. برای همین سمندریان علاقه خاصی به اجرای این نمایشنامه داشت.
انتقاد از نمایشهای پر زرق و برق و فاقد تعقل
چه قدر در تئاتر توانستیم ادامهدهنده راه استاد سمندریان باشیم؟
او آموزگار و کارگردان خوبی برای تئاتر ما بود. امیدوارم جوانان ما این الگو را حفظ کنند. من شیوههای کاری و فکری ایشان را در تئاتر امروز بررسی نکردم؛ ولی در دو دهه اخیر یک عده سودپرست با نمایشهای پر زرق و برق و آنچنانی تئاتر را به تباهی کشاندند. آنها تئاتر را دستگاه پولساز و خوراکِ سرگرمی عدهای از پولداران نوکیسه کنونی کردند. نوکیسه هایی که به دنبال سرگرمی بودند، نه اندیشه و تعمق. یک عده دیگر هم چشمشان به اروپا و آمریکاست و فقط کپی کاری میکنند. نمایشهای شبه تجربی دارای جیغ و داد که بیارتباط با فرهنگ و جامعه ما هستند و به دور از مشکلات و مسائل فرهنگ ایرانی روی صحنه می روند. کارهای کپی کاملاً شبه روشنفکرانه و بی ربط، بد جور به تئاتر ما آسیب زده است.
ارسال نظر