سحر جاوید/ اندکی پیش با حکم حجتالاسلاموالمسلمین قمی؛ رئیس سازمان تبلیغات اسلامی ریاست دهساله آقای مؤمنی شریف به پایان رسید و محمدمهدی دادمان جوان سکان هدایت این کشتی عظیم را برعهدهگرفته است. شناخت دقیق قوت و ضعفهای حوزه بدون سوگیریهای مغرضانه میتواند در جهت بهبود عملکرد این نهاد فرهنگی مهم به کار آید.
حوزه هنری به عنوان نهادی برآمده از انقلاب اسلامی معتبرترین مجموعه تولید هنری کشور است که در راستای آرمانهای انقلاب اسلامی به تولید محصولات هنری و ادبی اثرگذار، شاخص، نوآورانه و جریان ساز اقدام میکند و با تکیهبر هنرمندان و هنرپژوهان همسو و کارآزموده انقلابی، بهخصوص نیروهای آموزشدیده خود می توانست و می تواند سهمی جدی در سبد فرهنگی اُمت در جامعه بر آمده از انقلاب اسلامی ایفا نماید.
گفتمان هنر و ادبیات انقلاب اسلامی بر پایه اقدامات تبیینی مرکز پژوهش و نظریهپردازی اقدامات تربیتی مرکز پرورش نیروهای آموزشدیده و متعهد، اقدامات تولیدی مراکز تولید هنری و اقدامات موتر در جهت توزیع و عرضه موفق این دستاوردها، در مسیر تعالی قرارگرفته است. آموزش سینما، انیمیشن، تولیدات هنرهای تجسمی، نقشی، شعر و ادبیات، حکمت و فلسفه هنر و...از شاخههای مباحث کاری این سازمان است.
در اوایل دهه ۱۳۶۰ هجری شمسی، «حوزه اندیشه و هنر انقلاب اسلامی» به سازمان تبلیغات پیوست و عنوان آن «حوزه هنری انقلاب اسلامی» تغییر پیدا نمود تا سازمان دهی و توسعه آن منسجم تر دنبال شود. این گونه بود که در سال ۱۳۶۱ هجری شمسی، محمدعلی زم، سرپرستی آن را برعهده گرفت. با این وجود همگان حوزه هنری را با نام سترگ اساتید انقلابی و هنرمردان متعهد و شهادت یافتگانی می شناسند که خوشنامی شان آبروی هنر بعد از انقلاب بوده و هستند. |
سوای نظر از انتقاداتی که به نحوه عمل حوزه هنری در طی چهل سال فعالیت خود وارد است و پیش از این خبرگزاری سینماپرس در قالب سلسله گزارشی تحلیلی با عنوان حوزه هنری در لانگ شات به طرح بخشی از آن مبادرت نموده؛ ظاهرا حوزه هنری سال ها است که در شش محور، اساس کار خود را بنا نهاده است:
۱- تبیین:
پژوهش درزمینه بنیانهای نظری و نیز مسائل کاربردی ادبیات و هنر انقلاب اسلامی و تشکیل حلقههای فکری و کرسیهای اندیشهای مرتبط
۲- تربیت:
تربیت آموزش افراد جوان مستعد و متعهد و تبدیل آنان به هنرمندان اثرگذارانی در جبهه هنری انقلاب اسلامی؛ تصمیم سازان و تصمیم گیران آینده...
۳-تولید:
خلق محصولات هدفمند، شاخصی، درخشان و اثرگذار در ادبیات و هنر انقلاب اسلامی۔
۴- ترویج:
اقدامات تخصصی جهت ترویج ادبیات و هنر انقلاب اسلامی به علاقهمندان انقلاب اسلامی. شبکه مجازی و شبکه تلویزیونی و گروه مجلات، در این بخش قرار میگیرند...
۵- توزیع و نمایش:
توزیع و عرضه محصولات ادبی و هنری انقلاب اسلامی به شکل دسترسپذیری تضمینی برای علاقهمندان. استفاده از پتانسیلهای شبکه سینمایی حوزه هنری در سراسر کشور جهت عرضه محصولات ...
۶- تعامل:
پایش هنرمندان متعهد و پژوهشگران هنر انقلاب اسلامی و برقراری ارتباطات مؤثر با هنرمندان پیشکسوت، هنرمندان بااستعداد جوان، نهادهای مؤثر هنری و انجمنهای هنری.
هرساله از کشورهای مختلف، گروههای علاقهمند و فعالین رسانهای، در قالب اردو و اسکان، آموزشهای فشردهای را در این مجموعه طی میکنند. حضور اساتید مجرب و متعهد، عمده دلیل حضور خارجیها در محافل علمی حوزه هنری است. حوزه هنری با داشتن شبکه سینماهای زنجیرهای خود که تقریباً ۱۱۰ سالن سینما در کشور است و تقریبا حدود ۳۰ درصد از مجموع سالنهای موجود در کشور را در اختیار خود دارد و از این جهت به نوعی انتخاب اول خانوادهها برای حضور در مجموعههای فرهنگی - سینمایی است. «اندیشه» و «سوره» نام دو سالن اصلی در داخل ساختمان حوزه هنری است و تقریبا طیف وسیعی از جامعه و بالاخص خانوادههای مذهبی در مناسبتهای مختلف، به این مکان آمده و عموما مدعوین با طیب خاطر دعوت این مجموعه را می پذیرند. |
همچنین تولیدات تلویزیونی حوزه هنری در خانههای مردم علاقهمند، در دسترس است و در این میان توجه ویژه به عرصه کودک و نوجوان سبب شده است که محصولات عرضهشده مورد استقبال خانوادهها قرار گیرد. هر ایرانی چه بهصورت حضوری و چه از طریق ارتباط مجازی امکان استفاده از برنامههای حوزه هنری را دارد بهطوریکه سهم کاربران فعال مجازی بیش از مخاطبان حضوری است.
مراکز استانی حوزه هنری مهمترین نقشآفرین فرهنگی - هنری استانها در سراسر استان هستند. آحاد امت اسلامی از هرکجای این کره جغرافیایی از طریق محتوایی عرضهشده در فضای مجازی و ترجمه و توزیع کتب ارزشمند عرصه فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی یه این منبع دسترسی دارند. بهترین نیروهای فرهنگی-هنری و اجرایی دستگاههای فرهنگی کشور علاقهمند به همکاری با حوزه بهتری هستند. حوزه هنری در راستای کارآمد سازی خود توجه ویژهای به اقتصاد فرهنگ دارد و به همین دلیل به تجاریسازی محصولات هنری ارزشمدار خود پرداخته است و درآمدهای حاصل از آن که سهم قابلتوجهی از بودجه حوزه را تامین می کند و ...؛ می تواند با هوشمندی بیشتر به نوعی تقویتکننده چرخه تولیدات فاخر هنری در کشور باشد.
رویکرد حوزه هنری تحقق سینمای ملی و دینی است و اگر چه برخی تولیدات مجهول سینمایی همچون بیست و یک روز بعد ، بیداری رؤیاها و ... نیز در کارنامه این مجموعه ثبت شده؛ اما در موجموع می توان اعلام داشت که حوزه هنری در این زمینه نقطه قوتهایی داشته است؛ ازجمله اینکه حوزه هنری انتخاب اول خانوادهها برای سینما و کتابهای مذهبی است. این نهاد، حقوق معنوی مخاطب را تأمین میسازد و برای نیل به این هدف از تنها ابزار پرقدرت خود یعنی عدم اکران برخی فیلمها، استفاده میکند که البته موضع و اساسنامه حوزه هنری درزمینهٔ ایجاد برند خانوادگی، کمتر از سوی رسانهها تبیین شده است.
سینمای تجاری و بخشی از سینمای شبه روشنفکر باید بدین نکته توجه نمایند که صدور پروانه نمایش، صرفاً مرحله آخر نیست، بلکه هر پخشکنندهای حق انتخاب دارد که آن فیلم را اکران کند یا خیر؛ همانگونه که پخشکنندههایی مانند فیلمیران یا هدایت فیلم نیز حاضر به پخش هر فیلمی نیستند. دفاع حوزه از کیان خانواده در سینما، غیرقابل خدشه است و حتی وزارت فرهنگ و ارشاد هم باید قدردان آن باشد. اما مع الاسف مواجهه حوزه با عدم پخش برخی آثار هنجارشکن و بعضا ضد ارزش سینمایی همواره یکی از نقاط اصلی درگیری میان این مجموعه با وزارت ارشاد و بالاخص معاونت ارزش یابی سازمان سینمایی بوده است و این در حالی است که تحریم فیلمها، معنی زشت و طبقهبندی سیاسی و حب و بغض شخصی و تسویهحساب و برچسب زدن گروه مخالف نیست؛ بلکه یک ابزار ارزش گزاری در حیطه تخصصی هنر است.
پس یادمان باشد که بیشتر خانوادههای مدعو در مناسبتهای مختلف، با فرزندان خود به سینمای حوزه هنری میآیند؛ زیرا مطمئن هستند که فیلم، دارای دیالوگهای اروتیک، مضامین ناهنجار و ... نیست. اصولاً کارکرد برند (brand) نیز همین اعتمادسازی است، مثلاینکه در بیشتر رستورانهای جهان، وقتی بر روی برخی محصولات، برند حلال، قید بشود، شخص مسلمان، اعتماد میکند.
وقتی از نکات قوت حوزه هنری صحبت میکنیم نمیتوانیم از عملکرد مثبت نگارگران و کاریکاتوریستهای حوزه چشمپوشی کنیم. وقتشناسی و عملکرد مناسب در لحظات مهم تاریخی، این بخش حوزه هنری را کاملاً ممتاز از سایر بخشها نشان میدهد. به مدد هنرمندان بعضاً گم نام و کمادعا و درعینحال متعهد و اهل ذوق حوزه توانست چندین جشنواره خوب بینالمللی را برگزار کند. به نظر میرسد این بخش بزرگترین نقطه قوت مدیریت مؤمنی شریف است که امیدواریم در دوره مدیریت جدید با حمایت بهتر هنرمندان تجسمی نیز به این عرصه اضافه شوند.
با این همه اگر بخواهیم به نقاط ضعف این نهاد بزرگ هنری به عنوان مجموعه ای برآمده از انقلاب اسلامی اشارهکنیم، میتوان به چند موضوع مهم اشاره نمود:
حوزه هنری درزمینه سینما، پس از اتخاذ سیاست «استقلال مالی» توسط محمدعلی زم، تدریجاً با ساخت فیلم «آدمبرفی» از آن بستههای ارزشی دهه ۱۳۶۰ هجری شمسی، وارد بستههای سرگرمی شد و متأسفانه «آرمان» این مرکز، به «منافع» تبدیل گشت.
شاید پاشنه آشیل مدیریت دوره آقای مؤمنی بخش فیلمسازی باشد. فیلمسازی حوزه در سه بخش مستند سینمایی و پویانمایی عملکرد مطلوبی نداشته است. فیلمهای سینمایی سالهای اخیر حوزه سه سرنوشت محتوم داشتهاند:
۱. شکست سنگین در گیشه.
۲. توقیف از سوی مقامات نظارتی.
۳. توقیف از سوی خود حوزه!
این کارنامه فاجعهبار جز با عملکرد نادرست مدیریتی رخ نمیداد. در طول سالها شوراهای فیلمنامه ابتدا بیحرمت و سپس کاملاً تعطیل شدند و تقریباً کسی بر انتخاب فیلمها جز افراد قدرتمند نظارت نداشت.
هرچند حوزه توفیق پیدا کرد درزمینه توقیف سریال هم صاحبتجربه شود اما خروجی هزینهها چیزی جز حیفومیل شدن بیتالمال در دوران سخت تحریمها نبود.
همه اینها در حالی رخداده است که اگر حوزه هنری تا سالها فیلمنامه نخرد آنقدر فیلمنامهها و ذخایر و پشتوانهای نمایشی مناسب دارد که بتواند با کشیدن دست و گوشی بر سر آن، آثار قابلاعتنا تولید کند. برای اثبات این ادعا میتوان فیلم سینمایی ۲۳ نفر را مثال زد. فیلم ۲۳ نفر اقتباسی از یک کتاب چاپشده نشر سوره بود که فیلمنامه آن ابتدا در حوزه هنری موجود بود. سالها خاکخورد تا درنهایت به اوج رسید و بهترین فیلم ملی جشنواره فجر را نصیب خود کرد. پس اگر مدیریت فعلی نیز قصد دارد مدیریت بخشهای سینمایی را به وجدان پاک رفقا بسپارد بهتر است این بخش را زودتر تعطیل کند. شاید بدینوسیله بتوان اندکی ازآنچه ازدسترفته را بازگرداند.
فیلمهای کوتاه و جشنواره فیلم صد نیز دیگر ارتباط چندانی با انقلاب ندارد. اگر به مسائل انقلابی در آن پرداخته شود. بسیار سطحی و در حد تبلیغات و تیزر است. نمیشود از ننگ ساخت نماهنگهای میلیاردی حوزه گذشت. بیمحتوایی و بیارزش بودن هنری این نماهنگها و تیزرها اصلاً نسبت به آن هزینهای که پای آن مصرفشده است، ارزش نداشت!
بخش موسیقی حوزه هنری کاملاً فراموش شده و به نظر میرسد که به نوعی ویژه از دست رفته باشد. این درحالی است که در گذشته موسیقی جایگاه ویژهای در حوزه هنری داشت و در سالهای اخیر جای خالی موسیقیهای اصیل انقلاب که میتوانست در این دوره رکود و بینوایی و ابتذال مرهمی باشد به شدت احساس میشود.
عملکرد نشر حوزه بهعنوان یکی از قدرتمندترین ناشران کشور همواره موردتقدیر قرارگرفته است اما پرواضح است که این عملکرد، همه توان حوزه نیست. تکیه فراوان نشر سوره مهر، بر روی تاریخ شفاهی و رمان و داستان دفاع مقدس بوده است اما سؤال این است که این آثار تا چه میزان زمینهساز برای سینمای اقتباسی بودهاند!؟
چه اینکه ظاهراً حوزه، «خروجی آثار» را بیشتر از خروجی «تربیت هنرمند» ارج نهاده! به عبارت بهتر، سالهاست که حوزه، هنرمند متفاوتی را معرفی نمیکند و صرفاً آثار آنها را حمایت و برجستهسازی میکند. همه نویسندگانی که با حوزه کار میکنند طبق یک اصل نانوشته کپی برابر اصل یکدیگر قلم میزنند و در نوعی رئالیسم غرقشدهاند. این درباره جلسات شعر حوزه نیز صدق میکند و همهچیز در یک دور خستهکننده تکرار میشود. ادامه این مسیر نهتنها برای حوزه که برای هنر انقلاب نیز خطرناک است. شایسته است با نظارت بهتر بر جشنوارههای ادبی و محافل استعدادهای جدید و متفاوت به جامعه ایران معرفی شود.
متاسفانه در حدود ده - پانزده سال اخیر نیز افرادی به نام هنرمند به این مجموعه اضافهشدهاند که دارای نگرشهای انقلابی و متعهدانه نیستند. این طیف در اجرای آثار خود اساساً نگاهی فرم گرا و یا ازنظر مضمونی و موضوعی، خنثی دارند. این بدان معناست که در شرایط کنونی، جمع هنرمندانی که مانند ابتدای انقلاب بهصورت خودجوش نسبت به شرایط، مسائل و وقایع جامعه و انقلاب عکسالعمل نشان داده و آنها را در آثارشان منعکس میکردند، یکدستی خود را ازدستداده است. |
اغلب هنرمندان حوزه اکنون شرایط روحی متفاوتی نسبت به سالهای آغازین انقلاب دارند. شاید بخش قابلتوجهی از این احساس، ارتباط قطعی با جایگاهی داشته باشد که آنان در حدود سالهای ۱۳۵۷ - ۱۳۶۷؛ یعنی دهه اول انقلاب داشتند و در آن شرایط بیرقیب یا کم رقیب، کمتر مورد سؤال و نقد قرار میگرفتند. ضمن اینکه فضای همراه موجود آن سالها، مقبولیت عامتری برای آثارشان فراهم میساخت.
در دهههای بعدی انقلاب که رقابت بیشتری بر فضای هنری کشور حاکم شد و بهویژه سر برآوردن تعداد فراوان هنرمندان و شبه هنرمندان که بههرحال جایگاه تعداد اندک هنرمندان انقلاب را کمرنگ میکرد و جو سیاسی اجتماعی کشور بهویژه در دهه سوم و چهارم پس از انقلاب که ملاحظات، دغدغهها و مسائل دیگری را پیش روی سیاستگذاران و گردانندگان میگذاشت و به دلایل متعدد دیگر، این جایگاه تعریف دیگری یافت که به اعتقاد بسیاری بههرحال سیری صعودی را نشان نمیدهد.
بخش پویانمایی بعد از یکی دو حرکت امیدوار کننده به اغمای ناامید کنندهای رسیده است. در واقع اشکال اینجاست که بازار و تجارت، بر فرم و محتوا آن غالب شد. نمونهاش حضور غرفه حوزه در بازار کن و جشنوارههای دیگر است که دستاورد چندانی نداشته است. این در حالی است که پویانمایی میتواند محفل خوبی برای هنر انقلاب باشد. پویانمایی چه در بخش هنری و چه در بخش تجاری ظرفیتهای هنری و ایدئولوژیک غیرقابلانکار دارد اما حوزه هنری از تشکیل گروه حرفهای و تئوریسین در این زمینه غفلت داشته است. به پویانمایی نیز میتوان مسئله «بازی و گیم» را هم اضافه نمود که تقریباً حوزه هنری در این زمینه اقدامات معتنابهای نداشته است.
در این میان عرصه مستند به دلیل تمرکز نیروهای انقلاب اسلامی از وضع بهتری بهتری در حوزه هنری برخوردرا است. مستندسازی حوزه بهویژه در سالهای پایانی ریاست آقای مؤمنی در مسیر بهتری قرار گرفت و سبب شد تا آثار خوب تاریخی دفتر مستند بتواند به خوبی جای خود را در میان مخاطبان باز کند.
البته این موفقیت عرصه مستندسازی در حوزه نیز با رویه موجود موقتی خواهد بود. زیرا در باب آسیب شناسی این دفتر باید توجه داشت که آنچه باعث حرکت کند دفتر مستند حوزه شده و این کم تحرکی را در آینده بیشتر بروز خواهد ساخت، آن است که در تیتراژ همه آثار مستند تولیدی حوزه تنها نام یکی دو گروه را میبینیم که این خود حکایت از حضور طیفی بسته و حاکمیت ساختار قبیلگی بر فضای این دفتر دارد.
یادمان باشد که بخشهای رسانهای حوزه هنری در این سالها کاملاً بلاتکلیف بودند. از ماهنامه نابودشده نقد سینما تا مجله باسابقه سوره همگی در نوعی بینظمی و احیاناً تفاخر فکری غرقشدهاند. |
قطعا مبتنی بر تفکر بنیادین در تشکیل سازمان تبلیغات اسلامی؛ بخش آموزش حوزه هنری یکی از مهمترین معاونتهای این نهاد برآمده از انقلاب اسلامی محسوب می شود. این در حالی است که به کوشش اساتید برجسته و متعهد و انقلابی، آموزش در حوزه متفاوت از گذشته بر طبق متد جدیدی از سال 1389شروع شده و معاونت آموزشی با تأکید بر روی محتوا در سالهای اخیر توانسته است تعداد بالایی از هنرجویان را تربیت کند و در این میان تعداد قابلتوجهی از هنرجویان حوزه در مراکز فرهنگی مختلف مشغول کار و فعالیت شده و شاخصه تولید دو برنامه تلویزیونی دوران و مجاهد نیز حاصل تلاش مستقیم آموزش حوزه هنری محسوب می شود.
با این همه آموزش حوزه هنری عاری از اشکال نیست و در این میان شاید بزرگترین مشکل معاونت آموزش عدم همکاری سایر بخشهای حوزه با آن می باشد. این در حالی است که بخش آموزش حکم موتورخانه کشتی را دارد. اساتید موتور هنرجویان را روشن میکنند اما پس از آن دیگر حمایتی از طرف سایر بخشهای حوزه هنری برای حرکت دیده نمیشود. این عدم همراهی بعضی مواقع تا آنجا پیش می رود که مسئولان آموزش نه برای روشن کردن موتور که تنها برای روی آب نگهداشتن کشتی تلاش کردهاند! و اکنون با تغییر مدیریت این مجموعه انقلابی انتظار میرود که در دوران جدید علاوه بر درک اهمیت تربیت نیرو متعهد هنری برای پربار شدن این معاونت مهم تلاش شود و در این راستا توجه شود که آموزش حوزه باید بتواند هنرجویان خود را به دو بال اندیشه و تکنیک مسلح کند.
در آخر باید استفاده بهتر از ظرفیتهای حوزههای شهرستان را یادآور شد. اگر بیش از گذشته به شهرستانها در بخش نمایشی توجه شود شاهد تحول جدی در نمایش خواهیم بود. هرچند اکنون نیز از نمایشهای شهرستانها حمایت میشود. اما شایسته است این حمایتها در قالب تبلیغات درست و هدایت صحیح هنرمندان این حیطه شکل بگیرد تا مخاطبان هنرمندان ناآشنا تئاتر را بهتر بشناسند. در بلبشوی نمایش در کشور که با حضور سلبریتی ها جولانگاه جاهطلبیهایی طبقه متوسط شده است. متولی گری حوزه میتواند حکم فضای تنفس برای هنر داشته باشد.
حوزه هنری با همه ضعفهایش همیشه قدرتمندترین پایگاه هنری کشور بوده و در صورت برنامه ریزی صحیح همچنان در خط مقدم جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی میماند. پس اگر در مدیریت انسانی، بهبود شرایط سینماها و البته سرمایه گزاری سینمایی دقت لازم انجام شود؛ قطعا حوزه میتواند با همین بودجه فعلی گلیم خود را از آب بیرون بکشد و دیگر لازم نیست تا به عنوان مثال سالنهایش را به همایشهای غیر مرتبط هنری و دستهای اجاره دهد و ...؛ پس با ترسیم برنامه ای مدوم و کارشناسی می توان به گونه ای عمل نمود تا جوان متعهد ایرانی وارد حوزه هنری شده و در لذت تجربه هنرهای هفتگانه در بستر انقلاب سیراب شود و قطعا مأموریت حوزه از ابتدا همین بوده و در این مسیر تنها فقط کافی است فراموش نکنیم حوزه هنری زیر مجموعه ای از برای تحقق هنرمندانه تبلیغات اسلامی است!
در پایان یادآوری این نکته ضرورت داد که مدیریت هنر و بالاخص سینما به سمت باورهای انقلاب و تمدن اسلامی و تحقق جامعه مهدوی، قطعاً امکانپذیر است. البته پرواضح است که واژههای نوشتهشده بر روی کاغذ، یک سازمان را دگرگون نمیکند و فقط داشتن یک استراتژی خوب برای رسیدن به تعالی کفایت نمیکند. بلکه جاریسازی درست آن استراتژی رمز تمایز سازمانهای کامیاب و ناکام است. از این جهت باید بتوان در گام نخست استراتژی برآمده از آرمان های انقلاب اسلامی را تدوین نمود و سپس آن را به واسطه گزینش نیروی انسانی و چینش مدیران توانمند، به شکل زنجیرهای از روابط علت و معلولی به اثربخشی و کارایی سازمانی متصل کرد و در نهایت رویههایی برای ارزیابی دورههای تحقق اهداف در نظر گرفت.
پس باید باور داشت که تدوین استراتژی مستلزم داشتن مهارتهای تشخیصی و تحلیلی است درحالیکه اجرا و پیادهسازی استراتژیها بیشتر مستلزم داشتن مهارتهای تعاملی تخصیصی پیگیری و سازماندهی خواهد بود. منطق نقشه راهبرد ادعا میکند که هر راهبرد یک فرضیه است از روابط علت و معلولی بین متغیرها که از منظر رشد و بادگیری آغاز میشود و به منظر عایدی قابلسنجش خاتمه مییابد و کمک میکند مدیران ارشد و برنامه ریزان، راهبردها را با دیگران مفاهمه کنند. از طرف دیگر تا چیزی را نتوان اندازه گرفت، نمیتوان قضاوت و کنترل کرد و اگر چیزی کنترل نشود، نمیتوان آن را مدیریت کرد. معیارهای سنجش، رفتار سازند و بر اساس اینکه چه چیزی در سازمان سنجش و ردگیری میشوند، رفتار افرادِ فعال و مدیر در سازمان بدان سو خواهید چرخید و این همه قطعا با حضور هوشمندانه محمدمهدی دادمان به عنوان جوانی مومن و انقلابی بر عرصه مدیریت کلان حوزه هنری محقق خواهد شد. انشالله
ارسال نظر