محمدرضا مهدوی پور/ ظاهرا شفافسازی قرار است به عنوان یکی از دستاوردهای مدیریتی در دوران حاکمیت ژنرالهای بنفش به ثبت تاریخ برسد! دستاوردی عظیم سازی شده که به هر صورتی دوره ای خبرهای مختلفی را در باب افتتاح سامانههای رنگارنگ آن در مجموعه های مختلف اجرایی کشور به خود اختصاص می دهد و به صورتی شوآفی پُرهیاهو فضای رسانهای کشور را در بر میگیرد. در این میان لازم است تا به مرور چند نکته در این زمینه پرداخته شود:
۱. اگر چه بررسی کم و کیف و واقعیتسنجی شفافیت در مجموعههای مختلف تخصص خود را میطلبد اما پُرواضح است که اصل موضوع شفافیت در صورت تحقق واقعی خود میتواند اقدامی موثر به جهت افزایش بهرهوری سیتسمها قلمداد گردد. اما این بدان معنا نیست که ماهیت ایجاد شفافیت، عمل و کار محسوب میشود. از این جهت است که باید توجه داشت که شفافیت و ایجاد سامانههای پیرامونی آن ابتداییترین موضوع برای آغاز فعالیت و کار در هر سیستمی محسوب می شود.
۲. بر کسی پوشیده نیست که دولت یازدهم و بالاخص دوازدهم از کم تحرک ترین و کم کارترین دولت های پس از پیروزی انقلاب اسلامی می باشند. دولت هایی که تقریبا در تمامی زمینه های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی موفق شده تا رکوردهای نجومی از خود به یادگار گذاشته و روزگار مردم ایران را آنچنان بنفش نماید که دیگر تصور دلار ۲۵ هزارتومانی و سکه ۱۰ میلیونی و پراید ۱۰۰ میلیونی و حقوق مدیریتی ۶۰ میلیونی و ... ماهیت کابوس گونه خود را از دست داده و امری عادی در جامعه تلقی شود. حال در چنین شرایطی ژنرالهای بنفش قصد دارند تا اعلام اسامی افراد و لیست مخارج و قراردادها و ... را با عنوان شفافیت مطرح و چنین اقدام پیش پا افتادهای را به عنوان توفیقی بزرگ و کاری عظیم به خورد افکار عمومی دهند!
۳. باید توجه داشت که ایجاد ساختار و فرایندهای مختلف پیگیری شفافیت در وجه تمثیلی خود در حکم آفتابه لگن بوده که در صورت عدم وجود غذایی مناسب تنها اسباب تشریفات سر سفره های ادبیات میباشد. پس همانگونه که در قدیم الایام اگر بر سر سفرهای هفت دست آفتابه لگن جهت شستشوی دستها می بود و در عین حال طعامی برای خوردن گیر نمی آمد؛ به تمسخر می گفتند: آفتابه و لگن هفت دست/شام و ناهار هیچی! به همان نسبت نیز اگر امروزه بر سر سفره مجموعه های اجرایی کشور کار مطلوب و مناسب با وضعیت مردم صورت نپذیرد؛ وجود هفتاد دست از نظایر سامانه های شفافیت و ... به طنزی دردناک مبدل خواهد شد!
۴. در میان تمامی اجزای تحت مدیریت دولت بنفش؛ گستره شفافیت در سازمان سینمایی کشور از صورتی ویژهبرخوردار بود و بخش مهمی از این برخوردرای به جهت انتصاب دبیر کمیسیون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در مقام ریاست سازمان سینمایی می باشد. انتصابی که سبب شد تا سازمان سینمایی به یکی از پیشگامان خبرسازی شفافیت در فضای فرهنگی و رسانهای کشور مبدل گردد.
۵. در نخستین روزهای شهریورماه سال ۱۳۹۸ هجری شمسی و با توئیت ویژه حسین انتظامی در فضای مجازی بود که فرایند خبرسازی شفافیت در سازمان سینمایی رسما آغاز گردید و پس از آن است که هر از گاهی کارنامه مدیریتی جناب انتظامی با انتشار گزارش های عملکرد مالی سازمان ها و زیر مجموعه های وابسته و تحت نظر سازمان سینمایی مزین می شود!
۶. همانگونه که در ابتدا ذکر گردید اصل شفافیت موضوعی بسیار خوب و واجب است اما به نظر می رسد که این اصل پیش پا افتاده و عادی، امروزه به ابزار پروپاگاندا برای مدیران اجرایی کشور مبدل گردیده و وضوح این امر را می توان در سازمان سینمایی کشور مشاهده نمود. حال آنکه هر عقل سلیمی تایید مینماید که وظیفه سازمان سینمایی کشور تولید و توزیع محصولات فرهنگی و سینمایی مبتنی بر آرمان های انقلاب اسلامی و منطبق بر سبک زندگی ایرانی و اسلامی می باشد و در این راستا شفافیت واقعی آن است که گزارشی جامع و دقیق از وضعیت تحقق چنین وظیفه ای تهیه و به صورت نوبه ای به اطلاع افکار عمومی برسد. پس اگر به چنین وظیفه ای عمل نگردد یعنی در سازمان سینمایی کشور کاری صورت نگرفته و در این شرایط است که تمرکز رسانه ای و پرپاگاندا پیرامون صدور گزارش های متعدد شفافیت تنها می تواند به مقصود تحمیق افکار عمومی صورت پذیرد.
۷. بیش از ۶ ماه است که کشور درگیر اپیدمی کروناست و شفافیت واقعی آن است که سازمان سینمایی کشور بیاید و رسما اعلام نماید که در این مدت زمان چه اقدام ویژه ای جهت تولید محصولات سینمایی صورت داده است. قطعا قرار نیست در این شرایط که مردم بیش از هر زمانی نیازمند تولیدات رسانه ای می باشند، متولیان سینمایی کشور اتوبوس خالی را هدایت نمایند و فقط حقوق گرفته و شاهد گذران روزهای هفته باشند!
۸. شفافیت امر مبارکی است اما شفافیتی که واقعی باشد و نخواهد جبران کننده و سرپوشی بر کم کاری و یا بیکاری مدیران اجرایی کشور باشد. به قول معروف: صورت زیبای ظاهر هیچ نیست / ای برادر سیرت زیبا بیار! از این جهت باید توجه داشت گه شاید خبرسازی شفافیت و ارایه گزارش های نوبه ای و توئیت های گاه و بیگاه شفافیت بتواند افکار عمومی را در روزگار بنفش مردم ایران به صورت مقطعی مجاب سازد اما قطعا این ظاهرسازی دوام نداشته و بوی نامطبوع آن در تاریخ مدیریت اجرایی کشور به ثبت و ضبط خواهد رسید.
۹. البته تجزیه و تحلیل همین خبرسازی شفافیت با تمام نواقص و کاستی ها می تواند فهم لازم ر در اختیار مدیریت دلسوز و متعهد قرار دهد و ایشان را متوجه شرایط و موقعیت پیرامونی خود سازد. البته اگر صداقت در میان باشد و مدیر بخواهد واقعا کار کند! پس چنین مدیری قبل از اِعمال هر تصمیم و اقدامی؛ با مرور همین گزارش های باصلاح شفافیت می تواند به ارزیابی روشنی در زمینه میزان هزینه و فایده اقدامات صورت گرفته در عرصه فرهنگی و سینمایی کشور نایل آمده و فهم نماید که اقدام او تا چه میزان برای نظام جمهوری اسلامی مفید بوده و همسویی کارکردی آن در راستای اهداف انقلاب اسلامی می باشد.
۱۰. جای بسی تعجب است که جناب حسین انتظامی به عنوان دانش آموخته مدیریت استراتژیک از دانشگاه عالی دفاع ملی بر این امر توجه نداشته باشند که در گزارش عملکرد مجموعه های تحت مدیریت ایشان در سازمان سینمایی کشور، دیگر ردیف بودجه ای با عنوان «هزینه های جاری و پشتیبانی» ذکر نشده است. البته شاید پس از مطالبه افکار عمومی در باب چگونگی مصرف این ردیف بودجه و در مقابل، عدم جوابگویی قانع کننده مجموعه ها در این باره؛ متولیان خبرسازی شفافیت بر آن شدند تا رسما چنین ردیف بودجه ای از گزارش های شفافیت حذف گردد. البته طنز ماجرا آنجا هویدا می شود که تمامی این مجموعه ها ردیف بودجه ای با عنوان «کمک به راهبری و مدیریت» در گزارش های جدید خود گنجانده اند و بودجه هایی ویژه به آن اختصاص داده اند. بودجه هایی که اتفاقا به سیاق گذشته و همچون ردیف بودجه حذف شده قبلی، هیچکدام از این ردیف بودجه تازه تاسیس دارای پیوست خاصی نمی باشد!
۱۱. خوب است جناب انتظامی سری به گزارش عملکرد مالی موسسه سینماشهر بزند و از این زیرمجموعه خود سوال کند که یک میلیارد و سیصد و پنجاه میلیون تومان (۱۳۵۰۰ میلیون ریال) از مجموع بودجه هفت میلیارد و سی و هفت میلیون تومانی (۷۰۳۷۸ میلیون ریالی) خرج شده خود را در چهارماهه نخست سال صرف کمک به کدام شق و گونه از راهبری مدیریت توسعه زیرساخت های سینمایی نموده است و عملا خرج چه ساخته است!
۱۲. همچنین خوب است تا ایشان از مرکز سینمای مستند و تجربی کشور بخواهند تا رسما اعلام نمایند که «کمک به راهبری مدیریت سینمای مستند و انیمیشن» دقیقا به چه معناست که در شرایط کرونایی کشور و در چهارماهه نخست امسال توانسته تا یک میلیارد و هفتصد و هفتاد میلیون تومان (۱۷۷۴۷ میلیون ریال) از مجموع بودجه این مرکز را به خود اختصاص دهد.
۱۳. البته بنیاد سینمایی فارابی همیشه چندماهی عقب است و هنوز مشغول بیلاندهی عملکرد خود تا پایان سال ۱۳۹۸ است. این در حالی است که طنازی به شوخی می گفت: حجم خرج بودجه در مجموعه ای به وسعت ارتزاق بنیاد سینمایی فارابی می طلبد که چند ماهی همیشه عقب باشد! با این همه خدا را شکر هنوز گزارشسازان شفافیت در فارابی به صرافت حذف ردیف بودجه «هزینه های جاری و پشتیبانی» نیفتاده اند و از این جهت ثبت مبلغی بالغ بر ۱۵ میلیارد تومان (۱۵۶۹۹۲ میلیون ریال) در قالب «هزینه های جاری و پشتیبانی» و با چنین عنوانی در گزارش عملکرد مالی بنیاد سینمای فارابی تا به انتهای اسفندماه ۱۳۹۸ هجری شمسی، همچنان موجود و قابل دسترسی است. رقمی که تقریبا یک سوم از مجموع بودجه بنیاد فارابی را به خود اختصاص داده و به جهت عدم همراهی پیوست برای آن؛ دقیقا مشخص نیست که صرف چه شده است! حال بگذریم از آنالیز سایر حمایت های مالی این بنیاد بالاخص هزینه کرد ایشان در جشنواره های مختلف سینمایی و بیلان دهی آمارهای ضد و نقیضی همچون اختصاص سیصد و سی میلیون تومان (۳۳۲۰ میلیون ریالی) به عنوان دستمزد دبیر و مدیران سی و هشتمین جشنواره ملی فجر و ... و یا بگذریم از ذهنیت قبیله حاکم بر بنیاد فارابی و تصور ایشان از «آثار سینمایی فاخر» که سبب گنجاندن آثاری همچون اسباب رمانتیسم عماد و طوبی و یا سرزمین بود و نبود و ... را در فهرست حمایتی ایشان محیا می سازد.
۱۴. به راستی «کمک به راهبری مدیریت فیلمسازی جوانان» چیست و اساسا به چه معناست که حالا انجمن سینمای جوانان ایران در گزارش عملکرد چهارماهه نخست امسال خود آن را برجسته ساخته و ردیفی مستقل با بودجه ای بالغ بر چهار میلیارد و نهصد میلیون تومان ( ۴۹۶۳۶ میلیون ریال) از بودجه صرف شده خود را به آن اختصاص داده است. بودجه ای که تقریبا چهار پنجم از مجموع اعتبارات این زیر مجموعه کرونا زده از سازمان سینمایی کشور را صرف خود ساخته است.
۱۵. هر مدیری همچون ریاست محترم سازمان سینمایی کشور قطعا می داند که صرف اعلام اعداد و تنظیم یک صورت خرج بی درو پیکر تنها می تواند عنوان شفافیت را به دوش بکشد و رسما سیاهه ای بی ارزش است که نه به درد زندگی متعهدانه ایشان در دنیا می خورد و نه جوابگوی آخرت یک مدیر اجرایی در نظام جمهوری اسلامی می باشد. پس حتی اگر ریاست کنونی سازمان سینمایی کشور، شان مدیریتی خود را صرفا ارائه همین آمارهای نیم بند و در قالب شفافیت می دانند؛ باز ضرورت پیدا می تا پاسخ دهند که به راستی این حجم از بودجه بیت المال مسلمین آن هم در شرایط کرونایی کشور به کجا می رود و صرف معیشت زندگی چه طیف از مدیران و یا اهالی سازمان سینمایی کشور می شود!
۱۶. بار دیگر لازم است تا متذکر شویم که شفافیت خوب است و واجب! اما اگر واقعی باشد و به عمل منتج گردد! عملی که متاسفانه در طول دوران مدیریت ژنرال های بنفش سراغی از آن نداریم. عملی که در مجموعه ای فرهنگی مولدی همچون سازمان سینمایی کشور، خود را در تولیدات سینمایی و نظارت بر عرضه فیلم هایی منطبق با هنجارهای عمومی جامعه نشان می دهد. عملی که متاسفانه گویا به فراموشی سپرده شده و رسما از آن چشم پوشی می شود و گویا قصدی هم برای احیای آن وجود ندارد.
ارسال نظر