به گزارش سینماپرس، گروه سینمایی هنر و تجربه در سالهای ابتدایی دولت یازدهم و در زمان مدیریت حجتالله ایوبی در سازمان سینمایی تاسیس شد. گروهی که تلاش کرد در طول شش سال فعالیت، فیلمهای هنری و تجربی در مدیومهای بلند داستانی، کوتاه و مستند را با توجه به ظرفیتهای نمایشی اکران کند. در نظرسنجیای که در پایان دولت یازدهم صورت گرفت یکی از دستاوردهای دولت در حوزه فرهنگ و هنر تاسیس همین گروه به حساب آمد. موسسهای که در دولت دوازدهم رفته رفته از حمایتهای دولتی فاصله گرفت و کشمکشهای زیادی بر سر بودن یا نبودنش ایجاد شد. بسیاری معتقدند با رفتن حجتالله ایوبی از سازمان سینمایی، این تشکیلات دیگر نتوانست با روسای بعدی سازمان سینمایی تعامل ایجاد کند و همگی آنها به نحوی در عدم حمایت از این دستاورد دولت اتفاق نظر داشتند. این گروه سینمایی مهر ماه وارد ششمین سال تاسیس خود شد اگرچه فعالیتهای آن برای آینده در هالهای از ابهام قرار گرفته و در سال پایانی دولت این سوال مطرح است که آیا موسسه هنر و تجربه در دولت بعد هم جایگاه خودش را میتواند حفظ کند؟
با جعفر صانعیمقدم (مدیرعامل گروه سینمایی هنر و تجربه) که دو سالی است در این سمت حضور دارد و پیش از آن نیز جزو هیات موسس این گروه سینمایی است، دربارهی عملکرد هنر و تجربه گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید:
شما زمانی جزو هیات موسس هنر و تجربه بودید و امروز هم مدیرعامل آن، فکر میکنید این گروه چقدر توانسته به اهدافی که برای خود تعریف کرده، برسد؟
موسسه کار را از فروردین ۹۳ شروع کرد ولی مثل همه کارها یک پیشتولید داشت و شروع اکران فیلمها در مهر ۹۳ انجام شد. در ابتدای کار هم تلاشمان این بود که هنر و تجربه یک پایگاه اصلی و چند سالن در مرکز شهر تهران در اختیارش باشد. این را پیشدرآمد شروع کار قرار دادیم چون این سالنها در یک منطقه کمک میکرد که با تعدد اکران فیلمها تبدیل به یک پاتوق سینمایی شویم ولی از این جهت متاسفانه هرگز به همچین مرکزیتی نرسیدیم آنهم به دلیل اینکه کمکبگیر دولت هستیم. از سینماهایی که در تهران و شهرستان داریم چند تاییاش با اجاره سالانه در اختیار هنر و تجربه است که در آنها همه مبلغ فروش هر فیلم در اختیار صاحب اثر قرار میگیرد و یک تعدادی از سالنها هم به صورت قراردادی هستند که فروش فیلمها بخشیاش در اختیار سینمادار و بخشی از آن به تهیهکننده آثار تعلق میگیرد. در واقع از جهت لجستیک و سختافزاری به آنچه که میخواستیم، نرسیدیم ولی از جهت نرمافزاری و برنامهها فکر میکنم در جایگاه خوبی هستیم و تعداد زیادی فیلم کوتاه و مستند و سینمایی در هنر و تجربه به نمایش گذاشته شدهاند که پیش از این امکان نمایش در سینماهای کشور را نداشتند.
چرا هنر و تجربه تلاش نکرد از زیر سایه دولت بیرون بیاید و به عنوان یک نهاد عمومی و NGO مثل نمونههای خارجی آن که در کشور فرانسه وجود دارد روی پای خودش بایستد؟
دولت در ۶ سال گذشته واقعا حداقل کمکی را که میتوانسته انجام داده ولی در مقابل کمکی که هنر و تجربه به دولت کرده به مراتب بیشتر از کمکهایی است که دریافت کرده است. دولت بارها تلاش کرد راهکاری شبیه به هنر و تجربه برای اکران این دست آثار پیدا کند ولی موفق نبود. پیش از شروع به کار هنر و تجربه این دست آثار به سراغ سالنهای سینما میرفتند تا به شکل تجاری فیلمشان اکران شود که موقعیتی را پیدا نمیکردند. ما در هنر و تجربه تقریبا سه برابر چیزی که در این سالها فیلم اکران کردهایم، فیلم بازبینی کردهایم تا به یک استاندارد لازم در اکران برسیم. این کار باید توسط سازمان سینمایی صورت میگرفت ولی عملا توسط هنر و تجربه انجام و بار بزرگی از دوش دولت برداشته شد. از طرفی هنر و تجربه به اقتصاد خرد سینمای ایران کمک کرد یعنی فیلمسازان کوتاه و مستند و هنری-تجربی توانستند بازاری برای آثارشان پیدا کنند و از فروش فیلمهایشان هم راضی بودند. این باعث شد سینمای تجاری هم در گیشه موفقتر باشد چراکه دیگر درگیر ترافیک اکران فیلمهای هنر و تجربه نبود و از این فرصت برای فروش بهتر گیشه استفاده کردند. همچنین سالنهایی در نقاط مختلف کشور راهاندازی شدند که اساسا به این شکل از سینما علاقه داشتند حتی ما شهرهایی را در آمار داریم که با وجود دو سالن سینما یکی از سالنها را به فیلمهای هنر و تجربه اختصاص دادهاند.
اگر هنر و تجربه از جهت سختافزاری موفق نشد نیازهایش را برطرف کند به این دلیل بود که به غیر از دولت، نیازمند حمایت و کمک نهادهای عمومی مانند شهرداری و بخش خصوصی نیز بود. بخش خصوصی که اساسا نسبت به طولانی بودن پروسه سرمایهگذاری در سینمای هنر و تجربه صبور نیست و دنبال سود در کوتاه مدت است ولی نهادهای عمومی مانند شهرداریها مثل تمام کشورهای دیگر باید در این زمینه ورود میکردند و سازوکاری را ترتیب میدادند که از لحاظ سختافزاری و داشتن امکانات نمایش تا این حد دغدغه نداشته باشیم. ما اگر به دولت در زمینه نظم دادن به اکران کمک کردیم دولت هم باید این کمک را به ما میکرد تا با داشتن فضای مخصوص نمایش فیلمهای هنر و تجربه مانند یک پردیس «هنروتجربه» با سختیهای کمتری مواجه بشویم، اما به نظر میرسد دولت در قبال کمکهای مختصری که میکند توقعاتی دارد که هیچ تناسبی با رفتارها و کمکهای هنر و تجربه ندارد. هرقدر هم از شروع این کار که در همین دولت تدبیر و امید شکل گرفت گذشت، حجم حمایتهای دولت اعم از اقتصادی و معنوی کم شد و از طرف دیگر توقعات دولت بالا رفت. کار به جایی رسید که انگار هیات مدیره و هیات موسس هنر و تجربه مسبب مشکلات به وجود آمده در سینما هستند. در جاهای دیگری که چنین موسساتی درست میشود مثلا اگر بخواهیم مشابهسازی کنیم در دانشگاه آزاد با توجه به هزینههایی که از دانشجوها میگیرد و منبع درآمدی که دارد، میتواند فعالیتهایش را گسترش دهد اما ما در هنر و تجربه فروش فیلم را هم در اختیار تهیهکننده و فیلمساز قرار میدهیم آن هم به این دلیل که فیلمسازان عموما در روند تولید کمکی از دولت نمیگیرند و باید در اکران بتوانند درآمدی داشته باشند. یکی دیگر از مزیتهای هنر و تجربه در کنار سالن نمایش که در اختیار فیلمسازان قرار میدهیم این است که در زمینه تبلیغات فیلمها هم کمک میکنیم و این باعث میشود آثار هنری و تجربی برای اکران در این گروه سینمایی تمایل داشته باشند. حال سود این اتفاق را چه کسی میبرد؟ همین فیلمسازانی که برخی از آنها بعدها فیلمهای تجاری موفق میسازند و به چرخه اقتصادی سینما کمک میکنند. نگاه کنید همه تاریخ ۴۰ساله سینمای بعد از انقلاب که چقدر از فیلمسازان کوتاه و مستند وارد سینمای بدنه همه شدند.
بسیاری از منتقدان دولت در عرصه فرهنگی معتقدند هنر و تجربه دستاورد همین دولت است که با پایان یافتن کار دولت هم دیگر امکان فعالیت نخواهد داشت. آیا این گزاره درستی است؟
گرچه در هنر و تجربه این نگاه وجود داشته که ما چون دیگر کشورها وابستگی دولتی را برای فعالیت لازم داریم ولی در دو سال گذشته تمام تلاش ما این بوده که این وابستگی را به حداقل برسانیم به همین دلیل در سالهای اخیر به سراغ نوع دیگری از قرارداد با سالنهای نمایش رفتیم و طوری تعامل کردیم که سالنها اجاره از ما نگیرند و به صورت ۵۰ – ۵۰ سود حاصل از فروش را از اکران فیلمهای هنر و تجربه کسب کنند. در طول این مدت که ما در پی کاهش وابستگی بودیم، دولت هم رفته رفته حمایتهایش را کم کرد و به بسیاری از تعهداتش عمل نکرد. بودجهای را که قرار بود به ما بدهد یا نداد یا برایش شرط و شروطی گذاشت که معنی دیگرش، ندادن پول بود. برای همین ما سراغ ارگانها و سازمانهای دیگری رفتیم که بتوانیم با ایجاد یک تفاهمنامه همکاری از حمایت آنها بهرهمند شویم. با ارگانهایی مانند شهرداری و بخش خصوصی وارد مذاکره شدیم که در حال رسیدن به نتایج خوبی بودیم ولی متاسفانه با شیوع ویروس کرونا مشکلات اضافه شد و نتوانستیم کارها را آنطور که باید جلو ببریم.
با توجه به شیوه اکران که زمان طولانی برای نمایش یک فیلم در نظر گرفته میشود و با توجه به اینکه بخش خصوصی خیلی تمایل به سرمایهگذاری در این جنس از اکران ندارد، آیا هنر و تجربه یک موسسه سودآور بوده و به اهداف مالی مدنظرش دست پیدا کرده است؟
ما زمانی میتوانیم به یک موسسه لقب سودآور اطلاق کنیم که بتواند در زمینههای اقتصادی فعالیت و مثلا ساختمانسازی کند و یا سالن سینما احداث کند. موسسه هنروتجربه اساسا فلسفه وجودیاش این است که فیلمهایی که در مرحله تولید از هیچ نوع حمایت دولتی برخوردار نشدند یا اگر حمایت شدند به نسبت سرمایهگذاریای که کردند خیلی پایینتر بوده، لااقل در اکران این مشکلات را جبران کنند. بنابراین این سود ناشی از فعالیت اگرچه اندک بوده ولی به حساب سرمایهگذار و صاحب فیلم رفته است. ساختار هنر و تجربه طوری طراحی شده که این کمک به تهیهکننده و سرمایهگذار فیلم شود که در این ساختار هنر و تجربه عملکرد خوبی داشته است به نحوی که چند برابر سالنهای دولت که به ما اجاره داده است، با سالنهایی با ظرفیت ۵۰-۵۰ قرارداد بستیم و این اتفاق نمیافتاد مگر با بِرَند شدن نام هنر و تجربه و تمایل سینماداران برای این قراردادها. این بدان معناست که از لحاظ منطق اقتصادی توانستیم سالنداران را مجاب کنیم که در این مسیر ما را همراهی کنند. مزایای اکران یک فیلم در «هنروتجربه» این است که فیلمساز میتواند پول تولید فیلم را از دست مردم بگیرد و هنر و تجربه در طول این سالها فیلمهایی را در معرض دید و نقد مخاطب قرار داد که تا پیش از این شاید تنها در جشنوارهها امکان نمایش داشتند. این موضوع از منظر روانی میتواند دارای جنبههای مثبتی باشد چراکه به فیلمساز این مفهوم را برساند که میتواند از اثری که خلق کرده است درآمدزایی کند. در واقع ما به جای ماهی دادن به فیلمساز، ماهیگیری را به او یاد میدهیم؛ اینکه چطور بتواند در بازار آزاد مخاطب خودش را جذب کند و چطور میتواند از ظرفیت تبلیغات و شبکههای اجتماعی برای معرفی فیلمش استفاده کند.
هنر و تجربه در یک نظرسنجی در پایان دولت یازدهم به عنوان مهمترین دستاورد فرهنگی دولت به شمارآمد چرا یکباره به زعم شما حمایت دولت از دستاورد خودش قطع شد؟
من فکر میکنم مسئولان باید به کاری که میکنند علاقمند باشند و عشق بورزند. ضمن اینکه باید همانطور که آن کار را دوست دارند برنامهای برای پیشبرد آن داشته باشند. وقتی کاری را نه دوست داشته باشند و نه برنامهای برای انجامش داشته باشند حتما به دنبال تخریبش خواهند رفت. وقتی کرونا آمد به نظر رسید حجم فیلم دیدن مردم از طریق پلتفرمها زیاد شد ولی در پلتفرمها هم با بازار قاچاق مواجه شدیم و برنامهای هم برای رفع این مشکلات نداشتند. از طرفی نامعلوم بودن سیاستها در قبال حمایت از سالنهای سینما باعث شد بسیاری از فیلمسازها به سریالسازی روی آورند. وقتی به سیاستهای کشورهای دیگر نگاه میکنیم با برنامههای قوی در این حوزهها روبرو هستیم و میتوانیم از تجربه آنها استفاده کنیم که به نظر میرسد این بررسی و الگوبرداری هم وجود ندارد. با همین شرایطی که امروز در سینمای کرونازده با آن رو به رو هستیم، تعداد زیادی فیلمهای هنری وجود دارد که با افزایش تعداد سالنهای هنر و تجربه میتوان آنها را روی پرده برد تا بخشی از بار ترافیک اکران در دوران کرونا را کاهش دهد ولی این موضوع هم مستلزم حمایت دولت است. شما با نگاهی به آمار فروش فیلمها در بازههای اندکی که سینماها بازگشایی شدند، میتوانید ببینید که فیلمهای هنروتجربه مخاطبان ثابتتری از سینما بدنه داشتهاند و در برخی مقاطع حتی سهم بالایی از اکران دوران کرونا داشتهایم. مادام که دولت احساس نکند این وظیفه بر گردن او است و فکر کند صرفا مربوط به هنر و تجربه است، نمیتوان کاری را پیش برد. تا امروز هم هر آنچه توفیق در این زمینه کسب شده به دلیل همراهی فیلمسازان و همکارانم است که با کمترین دستمزد در حال کار هستند.
شیوه اکران در هنر و تجربه با توجه به طولانی بودن زمان نمایش فیلمها همواره با انتقاد فیلمسازانی روبرو بود که برای آنکه بتوانند فیلمشان را اکران کنند به دلیل حجم بالای فیلمهای در نوبت باید زمان زیادی را منتظر میماندند. این انتقاد را چقدر در نحوه مدیریت اکران فیلمها در هنر و تجربه درست میدانید؟
یک گلایهای که مطرح میشود درباره این است که چرا سانسهای هنر و تجربه چرخشی است؛ پاسخ این است که وقتی تعداد فیلمها زیاد است، سانسها چرخشی میشود و البته فیلمهایی که بتوانند مخاطبان را جذب و یا منتقدان را همراه کنند، سانسهای ثابت به آنها داده میشود و فیلمسازانی که فیلمهایشان با اقبال عمومی روبرو میشود، از این شیوه راضی هستند. طبیعی است اگر بخواهیم به همه فیلمها سانس ثابت بدهیم باید تعداد فیلمها را کم کنیم که باعث میشود صف انتظار بسیار بلندی از فیلمهای متقاضی اکران در هنر و تجربه شکل بگیرد. ما باید به این صف انتظار توجه کنیم و همچنین باید فیلمهایی را که میزان اشتیاق از آنها بالا هست مدنظر قرار دهیم. ما با فیلمهای روز هم طرف هستیم که نمیتوانیم به دلیل توجه به صف انتظار، بگذاریم به اصطلاح بیات شوند و از زمان اکرانشان بگذرند. به هر حال در این دوره سیاستها را بر اساس نگاهها و اعتراضاتی که بوده به سمت تکامل و آن چیزی که فیلمسازان از ما میخواستند پیش بردهایم. شاید گلایه از سوی کسانی مطرح میشود که فیلمهای با کیفیت پایینتری دارند و طبیعی است که بیشتر منتظر بمانند تا نوبت به آنها برسد.
هر چقدر که هنر و تجربه رشد میکند و به عمر آن اضافه میشود، توقعاتی که از آن میرود بالاتر میرود بنابراین آثار کمیتر باید جای خودشان را به آثار کیفی بدهند. از طرفی ما با محدودیت سالن و کمبود سالن نمایش به دلیلعدم حمایت جدی دولت روبرو هستیم برای همین مجبور هستیم امکاناتی را که در اختیار داریم طوری تقسیم کنیم که شرایط مطلوبتری برقرار شود.
هنر و تجربه برنامههای جنبی را در قالب هفته فیلم برگزار میکرد که نتایج مثبتی داشت. آخرین آنها هم هفته فیلم اروپایی بود. این تعامل با سینمای جهان در شکل هنری و تجربی و برگزاری چنین نشستهایی را چطور ارزیابی میکنید؟
زمانی که در کنار آقای علمالهدی که مدیرعامل وقت هنر و تجربه بودند در پیریزی این برنامهها در کنار خانم گودرزی مدیر بخش بینالمللی حضور داشتم، در شورای سیاستگذاری هنر و تجربه درباره برگزاری هفته فیلم کشورهای مختلف طرحهایی مطرح میشد و این بحث پرسیده میشد که چه لزومی دارد هنر و تجربه این کار را بکند؟ قبل از این هفتههای فیلم در طول این چهل سال توسط موزه هنرهای معاصر و جاهای دیگر برگزار میشد. با بررسی و آسیبشناسی که داشتیم به این نکته رسیدیم که معمولا وقتی کشورها یک هفته فیلم برگزار کنند بدشان نمیآید بعضی از فیلمهای تولید شده در آن کشور که عموما مستند هم هستند، به معرفی بیشتر آن کشور کمک کند. تصور برخی این بود که این موضوع نمیتواند جزو سیاستهای هنر و تجربه باشد برای همین در ادامه سیاستهایی که در جشنواره جهانی فیلم فجر اتفاق افتاد، فکر کردم باید فیلمهایی را اعم از کوتاه و مستند و سینمایی در هفتههای فیلم نشان دهیم که فیلمهای هنری و آثاری باشد که اتفاقا امکان خرید رایت را داشته باشیم و در سه چهار شهری که پایگاه هنر و تجربه وجود دارد، بتوانیم اکران کنیم. این اتفاق برای فیلمسازان ایرانی که به کشورهای دیگر میروند، میافتد و فیلمهایشان در شهرهای مختلف کشورهای میزبان نمایش داده و جلسات نقد و بررسی برگزار میشود. هفته فیلم در هنر و تجربه هم همین کارکرد را برای سینمای دیگر کشورها داشت ضمن اینکه ما دنبال سینمای تجاری دیگر کشورها نبودیم و قرار را بر این گذاشتیم به سراغ آثار هنری و تجربی برویم و برای مخاطبان داخلی از همان جنس آثار صحبت کنیم. از طرفی فیلمسازان داخلی هم با فیلمسازی دیگر کشورها آشنا میشدند و با سینمای هنری و تجربی آنها ارتباط برقرار میکردند.
کمکم طراحی هفتههای فیلم به این سمت رفت که ما بدون آنکه از بودجه خودمان خرجی کنیم سالنهایی که در تهران و شهرستانها در اختیار داشتیم که اکثرا مربوط به بخش خصوصی بود را در اختیار این فیلمها برای آن یک هفته قرار دهیم. ضمن اینکه دعوت از فیلمسازان آن کشور و خرید رایت فیلم با حمایت همان کشور میهمان صورت میگرفت و فقط پخش آن برعهده هنر و تجربه بود بنابراین بدون اینکه پولی از جیب دولت خرج کنیم بیش از چهار یا پنج برابر ارزش افزوده برای کشور ایجاد کردیم. ضمن اینکه با ایجاد هفتههای فیلم زمینه تعامل فیلمسازان را ایجاد کردیم تا بتوانند تولید مشترک را تجربه کنند. تولید مشترک وظیفه هنر و تجربه نیست ولی بستری که فراهم کردیم زمینهساز ساخت آثار مشترک میان فیلمسازان ایرانی و تهیهکنندگان خارجی شد. ما چون سازمان کوچکی هستیم امکان ایجاد کارهای بزرگ با هزینههای کم برایمان مقدور است اما شاید دولت فکر میکند باید همین کارها را با هزینه و نیروی انسانی به مراتب بیشتر و اثرگذاری کمتر انجام دهد.
انتشار ماهنامهای که به فیلمهای این گروه میپرداخت چرا متوقف شد؟ آیا راهکاری وجود نداشت که بتوان آن را ادامه داد؟
حتی با توجه به اینکه نشریه نیاز به کاغذ و چاپ داشت، میشد این مشکل را با کمک دولت حل کرد ضمن اینکه به دلیل آنکه نشریه در معاونت مطبوعاتی ثبت شده بود یک سهمیه کاغذ داشتیم. از طرفی هم نشریه توانسته بود مخاطب جذب کند. مهمترین دستاورد مجله این بود که بسیاری از نوشتههای داخل مجله در فضای رسانهای انعکاس داشت و بسیاری از روزنامهها و سایتها مطالب این مجله را رفرنس میدادند و درباره آن با فیلمسازها صحبت میکردند. ما در تفاهمنامهای هم که پارسال با سازمان سینمایی داشتیم این امر پیشبینی شده بود که چاپ مجله ادامه پیدا کند اما یک دفعه و از یک زمانی گفتند که دیگر مجله چاپ نشود. ما حتی پیشنهاد دادیم که نسخه چاپی را متوقف کنیم و به صورت نسخه دیجیتالی به انتشار آن ادامه دهیم که این اتفاق هم نیفتاد. هزینههای این نشریه بسیار پایین بود و در طول ۵ سال انتشار، اعداد و ارقام آن ثابت مانده بود و هیچ افزایش دستمزدی در این بخش نداشتیم. هنر و تجربه با تمام این دستاوردها در طول این سالها به اندازه یک فیلم سینمایی هم هزینه نداشته است. مکانی که در اختیار ما گذاشتهاند تا امروز سه بار مجبور به جابجایی شدیم.
اگر قرار باشد به هنر و تجربه و عملکردش در طول این سالها و مدیریت خودتان امتیازی بدهید آیا قائل به دادن نمره هستید؟
در این ۶ سال همه تلاش ما این بود که با همه مسائل و مشکلات این گروه را حفظ کنیم. در کشورهای دیگر برای دستاوردهایشان چقدر اهمیت قائل میشوند و چقدر تلاش میکنند از آن حمایت کنند تا جشن ۵۰ سالگیاش را بگیرند؟ در واقع همه این سکوت و تلاش ما در هیات مدیره این بوده که این دستاورد حفظ شود و بتواند پنجاهمین سالگردش را ببیند. مسلما ما ضعفهایی در عملکردمان داشتهایم اما هیچ ضعفی بالاتر از این نیست که کاری که این همه فیلمساز و مخاطب را خوشحال میکند و در آینده سینمای کشور موثر است از بین ببریم. من در دهه شصت جزو موسسان انجمن سینمای جوان بودم. در آن مقطع هم این مشکلات وجود داشت و آینده روشنی پیش روی ما نبود اما دولت وقت از انجمن حمایت کرد و نتیجه آن تربیت فیلمسازان بسیاری در اقصی نقاط کشور شد. با این حال نمیدانم چه نمرهای باید به هنر و تجربه داد زیرا باید توسط فیلمسازان، مخاطبان و منتقدان سینما به عملکرد ما نمرده داده شود، اما امیدوارم این حرفهایی که زدم به گوش یک آدم دلسوز و علاقمند به این کشور برسد و این نهال مهم را حفظ کنند. البته جا دارد از جناب آقای نوبخت معاون محترم رییس جمهوری و رییس سازمان برنامه و بودجه بابت شنیدن مشکلات، مسایل و تلاش برای رفع آنها نیز تشکر کنم.
*ایلنا
ارسال نظر