به گزارش سینماپرس، بیست و یکمین قسمت از فصل جدید برنامه «نقد سینما» جمعهشب ۷ آذرماه روی آنتن شبکه پنج رفت. در این قسمت از برنامه علاوهبر آسیبشناسی تصویر «اعتراض» در سینمای ایران و بررسی کارنامه ابراهیم حاتمیکیا از همین منظر، تحولات سینمای ایران در دهه ۹۰ از منظر «اقتصاد سینما» مورد بررسی قرار گرفت.
امیرحسین علمالهدی مدیر سابق گروه سینمایی «هنر و تجربه» و کارشناس اقتصادی سینما مهمان امیررضا مافی شد تا درباره اقتصاد سینمای ایران در دهه ۹۰ صحبت کنند.
علمالهدی در ابتدای این برنامه درباره توسعه فرهنگ گفت: در سال ۲۰۱۸ تقریباً هفت و نیم میلیارد قطعه بلیت در دنیا فروخته شد یعنی هر کسی که در کره زمین زندگی میکرد، سالی یکبار به سینما رفت. در این سال اولین کشور از منظر کمیت، هند است. یعنی دو میلیارد و چهارصد قطعه بلیت، آمریکا، چین و کشورهای اروپایی در رتبههای دیگر قرار دارند ایران هم حدود ۲۷ میلیون قطعه بلیت در همین سال فروخته است.
وی افزود: ما سه شاخص در حوزه سینما داریم که نشان میدهد حال اقتصاد در این عرصه خوب یا بد است؛ یکی تولید است. در سینمای ایران وضع تولید خوب است. ما از نظر کمیت جزو ۲۵ کشور تولیدکننده فیلم در دنیا هستیم، سالی حدود ۸۰ تا ۱۰۰ تولید داریم در حالی که بالاترین میزان تولید در کشور هند سالی دو هزار تولید است، آمریکا و چین هم در رتبههای بعدی قرار دارند. این سه کشور سینما را پیش میبرند.
علمالهدی تأکید کرد: استانداردهای جهانی به ازای هر ده هزار نفر یک سالن سینما را تعریف میکند. آمریکا حدود چهل و دو هزار سالن سینما دارد، چین سه سال است که آمریکا را پشت سر گذاشته و ۷۵ هزار سینما دارد. این دو کشور ۶۰ درصد سینماهای جهان را در اختیار دارند. ما هم در دهه ۹۰ در حوزه سالنسازی رشد خوبی داشتهایم. تقریباً از ۲۵۰ سالن به ۵۵۰ سالن سینمایی رسیدهایم که باز هم نسبت به ۸۰ میلیون نفر چیزی حدود ۷۵۰۰ سالن کم داریم تا بخواهیم به استاندارهای جهانی برسیم البته نهایت یکی دو کشور به این استانداردها رسیدهاند. اما بیتعارف کشور ما به لحاظ اقتصاد سینما در جهان جایگاه خوبی ندارد. سینمای آمریکا در سال ۲۰۱۸ یازده میلیارد دلار گردش مالی تنها در حوزه بلیت در داخل و خارج داشته، رتبه بعدی متعلق به چین با رقم تقریبی ۸ میلیارد دلار بوده است البته به نظر میرسد تا دو سه سال آینده چین، کشور آمریکا را از منظر گردش مالی پشت سر میگذارد.
وی با اشاره به وضعیت سینمای ایران توضیح داد: ما سال ۶۸ بالاترین میزان مخاطب را داشتیم، با جمعیت حدود ۳۵ میلیون نفری تقریباً ۸۰ میلیون قطعه بلیت فروخته شد یعنی چیزی شبیه به وضعیت هند الان، یعنی در آن سال هر ایرانی هر سال دو بار به سینما رفت. کاهش این آمار از سال ۶۸ به بعد آغاز شد تا به سال ۹۲ رسید؛ سال ۹۲ پایینترین میزان مخاطب را در تاریخ سینمای ایران تجربه کردیم البته این آمار جدای از یکی دو سال اول انقلاب است. هفت و نیم میلیون قطعه بلیت در سال ۹۲ فروخته شد که سیودو میلیارد تومان گردش مالی داشتیم. با تغییر دولت در سال ۹۳ فروش دوازده میلیون قطعه بلیت را تجربه کردیم، سال ۹۴ به عدد ۱۸ میلیون نفری و سال ۹۵ با یک جهش خوب به ۲۶ میلیون مخاطب رسیدیم، سال ۹۷ به مخاطب ۲۸ میلیون نفری و ۹۸ به چیزی حدود ۲۶ و نیم میلیون نفر رسیدیم.
مدیر سابق گروه «هنر و تجربه» بیان کرد: دلیل آن تعداد کم مخاطب در سال ۹۲ این بود که هم زیرساختها فرسوده شده بودند و هم دعواهای بین تولیدکنندگان و نهادها تأثیرات منفی گذاشته بود. همیشه در دو سه سال آخر دولتها با چنین گرفتاریهایی مواجه میشویم. البته سال ۹۸ هم دو و نیم میلیون قطعه بلیت نسبت به سال ۹۷ کمتر فروختیم و حالا کرونا هم تمام معادلات را بر هم ریخته است.
وی گفت: کیفیت آثار هم در کاهش تعداد مخاطبان در سال ۹۲ تأثیر داشت ولی مهمترین بحث همان بحث ساختارها بود، باید بپذیریم که زیرساختهای ما کهنه بود. بهطوری که با احداث چند پردیس سینمایی به یکباره فروش رونقی گرفت. در سال ۹۳ کمکم حال سینما هم از منظر زیرساخت هم از منظر خرید بلیت خوب شد. رفتهرفته و در طی ۶ سال افزایش ۲۱ میلیون نفری داشتیم، فروش سیودو میلیاردی در سال ۹۲ به فروش ۲۹۷ میلیارد تومانی در سال گذشته رسید. البته اصلاً امکان ندارد آن رکورد سال ۶۸ را بزنیم چون هم زیرساختها و هم سیاستگذاریها فراهم نیست. ما هنوز حتی یک قانون در مجلس شورای اسلامی مختص سینما نداریم، همه قوانین ما به هیئت دولت مربوط میشود؛ یعنی قوه مجریه. با توجه به اینکه قوه مقننه و قوه قضاییه عمدتاً نسبت به سینما نگاه کلانی ندارند هیچ نگرانیای هم برای بود و نبود سینما ندارند. سینما دغدغه و مسئله آنها نیست، نمیشود کشوری مسئله سینما داشته باشد ولی در نهادهای بالادستی قانون سینما نداشته باشد.
علمالهدی در پاسخ به سؤال مافی مبنی بر اینکه چه کسی سینما را ذیل یک امر بازرگانی قلمداد نمیکند، تأکید کرد: نگاه فرهنگی که حاکم بر ایران است باعث چنین امری شده است. ما نمیدانیم چه میخواهیم و اصلاً مدلمان چیست. ما بالاخره چیزی به نام مجلس، شورای عالی انقلاب فرهنگی و… داریم که سیاستگذار هستند، آنها باید تدوین کنند که ما از سینما چه میخواهیم، آیا فقط فرهنگ میخواهیم یا بحث اقتصادی آن هم مد نظر ما هست؟ ما تقریباً هیچ سهمی در اقتصاد جهانی سینما نداریم. اکثر کشورهایی که نگاه به توسعه در سینما دارند، تولید مشارکتی با کشورهای دیگر جزو اصول آنهاست، بعد از چهل و دو سال یک برگه کاغذ هم مبنی بر فیلمسازی سرمایهگذار خارجی در ایران پیدا نمیشود. اصلاً نمیگذارند، چنین چیزی امکان ندارد. حتی اگر بگذارند هم سرمایهگذار خارجی نمیتواند کاری کند. واقعاً مدل ما چیست؟ ما یا باید مدل هالیوود، یا مدل هند، چین و یا مدل خودمان را برویم ولی بحث این است که ما «بی مدل» هستیم.
علمالهدی در پاسخ به اینکه چگونه ترکیه این همه پیشرفت کرد، توضیح داد: ترکیه تکلیف خود را روشن کرد. چین هم این چنین کرد اما مشخص نیست خط قرمز ما چیست؟ بهطوری که با رفتن یک مدیر به یکباره تمام خطوط سینما تغییر میکند. سینما به ۲۰.۳۰ سال زمان نیاز دارد تا خودش را بروز و ظهور دهد در حالی که ما حتی نمیدانیم فردا چه اتفاقی رخ میدهد. امارات متحده عربی سینمایی به معنای تولید ندارد اما دو شاخص دارد که با همانها خیلی خوب پیش میرود. این کشور اوایل دهه ۹۰ تصمیم گرفت زیرساختها را توسعه دهد حالا یک کشور چهار و نیم میلیون نفره بهاندازه ایران سالن و بیشتر از ایران گردش مالی دارد، چون تکلیفشان روشن است اما تکلیف ما روشن نیست. نمیدانیم سینما را چگونه میخواهیم. این اراده باید در شورای عالی انقلاب فرهنگی شکل بگیرد. مگر میشود بخواهید وارد بازارهای جهانی شوید ولی اجازه فعالیت به کمپانیهای خارجی در داخل کشور را ندهید؟ حتی شما اجازه ندارید فیلم خارجی بخرید، در حالی که این یک دادوستد است، خریدوفروش لازم و ملزوم یکدیگرند.
علمالهدی بیان کرد: در حال حاضر چیزی حدود ۶۵ درصد زیرساختهای نمایشی بر عهده بخش خصوصی است ولی مسئله این است که نوع سیاستگذاری مشخص نیست. ما در این سالها به لحاظ تولید افزایشی نداشتهایم اما به لحاظ زیرساختهای نمایشی رشد داشتهایم. باید بدانیم که سرمایهگذاری در حوزه فرهنگ در یکی دو سال نتیجه نمیدهد باید ده تا ۲۰ سال ممارست داشته باشد که بتواند منجر به افزایش زیرساختها شود. در دهه نود اقتصاد سینما در حوزه نمایش خصوصیتر شد اما درصد این آمار در حوزه تولید معنادار نیست.
وی درباره ورود پولهای کثیف به سینما گفت: در سینما عدد پول کثیف عدد خاصی نیست آنقدری که در حوزه سیاست و… پول کثیف داریم در حوزه فرهنگ نداریم اما به هر حال پول کثیف وجود دارد اما اینکه چگونه بتوانیم جلوی این پولها را بگیریم محل مناقشه است که به نظر من هیچ جوره نمیشود جلوی آن را گرفت.
وی درباره اینکه چرا این همه این مسئله حساسیتبرانگیز شد، مطرح کرد: به هر حال سینما شهرت دارد مثلاً بابک زنجانی خواست خودش را با سینما نشان بدهد ولی بعد متوجه شدیم که چه اتفاقاتی در پشتصحنه رخ داده است. به هرحال کسانی که پول کثیف دارند دوست دارند از این شهرت استفاده کنند.
علمالهدی ادامه داد: صاحبان پولهای بادآورده به دنبال سود نیستند، آنهایی که پول بادآورده دارند برای شهرت و عکسهای یادگاری به این حوزه وارد میشوند.
وی درباره مافیای اقتصادی گفت: من معتقد مافیای اقتصادی نیستم به نظرم کسانی که کارشان را بهتر بلد هستند در این حوزه وجود دارند ولی مافیا نداریم. این یک بیزینس است و بقیه هم اگر بلدند، بروند و سالن بگیرند. یادمان باشد قرار نیست هر فیلمی که تولید میشود به نمایش دربیاید؛ دعوا از همین جا آغاز میشود. هیچ کجای دنیا تمام تولیدات نمایش داده نمیشوند. صاحبان یک سری از فیلمهایی که مدیوم سینما ندارند، اصرار دارند آثارشان روی پرده سینما بهصورت عمومی به نمایش دربیایند که به همین ترتیب دعوا شروع میشود. البته من نمیگویم انحصار نداریم ولی زد و بندهای خاصی هم نداریم. به هر حال نمیشود من در خانه بنشینم و همه را زیر سؤال ببرم.
علمالهدی در پایان درباره اکران آنلاین بیان کرد: اکران آنلاین تجربهای است که حتی در کشورهای دیگر هم جواب نداده است ولی من نمیدانم حالا ما در ایران دنباله چه هستیم. مگر ما در گردش اقتصادی کلان نتفلیکس و اچ بیاو چیزی به نام «اکران آنلاین» داریم که میخواهیم خودمان هم اکران آنلاین داشته باشیم؟ گردش اقتصادی عمده پلتفرمهای جهانی به سریالها مربوط میشود.
برنامه «نقد سینما» به تهیهکنندگی یوسف بچاری جمعهشبها ساعت ۲۲ از شبکه پنج سیما پخش میشود.
ارسال نظر