کودتای ۲۸مرداد برای ما ایرانیها یک تراژدی تمامعیار است. یک داستان پرآبچشم از چنددستگی و انفعالی که نهضت ملی را به خاک سیاه نشاند و سالهای سیاهِ ۳۲ تا ۵۷ را به مردم ایران تحمیل کرد.
درباره تراژدیِ سال ۳۲ فیلمها، سریالها و مستندهای زیادی ساخته شده. از «شهرزاد» حسن فتحی که داستانش را در رخوتِ سالهای پس از کودتا روایت میکند، تا «آقای نخستوزیر» مستند تحسینشده سفیرفیلم که مصدق را از زبانِ دوستان و سینهچاکانش به نقد میکشد. تازهترین اثر هنری درباره کودتای ۲۸مرداد را اما یک ایرانی ساخته؛ تقی امیرانی. مستندساز کارکشته و باتجربه ساکن انگلیس. او در مستند «کودتای ۵۳» حرفهای تازهای دربارهی ماهیت این کودتا میزند. حرفهایی که صفت «آمریکایی-انگلیسی» را برای کودتای سال ۱۹۵۳ میلادی، معنادار میکنند.
تقی امیرانی در «کودتای ۵۳» دست مخاطبش را میگیرد و او را به هزارتوی اسناد تاریخی دعوت میکند. جستجوهای مکررِ امیرانی برای رسیدن به اسناد دستاول، بارِ جذابیتِ یکسومِ ابتدایی مستند را به دوش میکشد و کمکم مخاطب را برای شنیدن حرفهای جدیِ امیرانی در ادامه مستند آماده میکند. هرچه جلوتر میرویم، تقی امیرانی آنچه در ابتدای مستند کاشته را درو میکند و با تلفیق درخشانِ تصاویر آرشیوی، مصاحبه و بازسازیهای جذابش، قصهی کودتا را یکنفس روایت میکند، یکنفس و نفسگیر.
«کودتای ۵۳» یک مستند دوساعته است اما در طول این زمان طولانی، از ریتم نمیافتد. سناریوی مستند، دقیق و حسابشده است و جانمایی دادهها در طول زمان دوساعته اثر، درست انجام شده است. تدوین جذاب «والتر مرچ» هم به کمک سناریوی خوب امیرانی آمده و اثری را سروشکل داده که برای تمام علاقهمندان سینمای مستند، جذاب است. «کودتای ۵۳» در فرم، درخشان است. مستند تقی امیرانی، از نظر تکنیکی بالغ و دیدنی است. اما چالش اصلی در مستند امیرانی، محتواست؛ چالشِ صحتِ روایت.
روایت تقی امیرانی در «کودتای ۵۳» از ماجرای ۲۸ مرداد، روایتِ مطلوب هواداران متعصب مصدق است. روایتی که در آن، نقش آیتالله کاشانی و نیروهای مذهبی در حماسه ۳۰تیر۱۳۳۱ دیده نمیشود. اکثر مصدقیها همه موفقیتهای نهضت ملی را به نام شخص نخستوزیر فاکتور میکنند و چیزی از اشتباهات او نمیگویند. در روایت آنها، کودتای ۲۸مرداد حاصل همدستی دربار و نیروهای مذهبی است.
تقی امیرانی هم چنین روایتی را برای مستندش انتخاب کرده است. در مستند او، مذهبیها عامل یا دستکم شریک کودتا هستند. امیرانی اگر چه هیچ تلاشی برای سانسور نقش آمریکا در شکلگیری کودتا نمیکند اما با سانسور کردن نقش نیروهای مذهبی در نهضت ملی، عملاً روایت مطلوب آمریکاییها از وقایع سال ۳۲ را بازگو میکند.
امیرانی اگرچه دست انگلیسیها را در وقوع کودتا به مخاطبش نشان میدهد با سیاستی شبهانگلیسی، به دنبال دست گذاشتن روی گسلهای سیاسی در جامعهی ایران است. او با پرسهزدن در میان اسناد، اعتماد مخاطب مستندش را جلب میکند اما با تحریف آشکار تاریخ، اعتماد بهدست آمده را صرف روایتی مغشوش و آمیخته با تحریف میکند.
خلاصه حرفِ امیرانی در «کودتای ۵۳» را باید در اواخر مستند جستجو کرد. جایی که یکی از مصاحبهشوندگان مستند، کودتای ۱۹۵۳ را عامل پیروزی انقلاب ۱۹۷۹ عنوان میکند و مدعی میشود اگر کودتای ۲۸مرداد رخ نمیداد، ایران مسیر پیروزی انقلاب اسلامی را طی نمیکرد و در کشور ما، یک دموکراسیِ مطلوب آمریکا شکل میگرفت. شاید چیزی شبیه ترکیه و یا مالزی. با این حساب، «کودتای ۵۳» را میتوان توبهنامهای آمریکایی-انگلیسی دانست. روایت پشیمانیِ دولتهایی که در روز ۲۸مرداد۳۲، حسابِ ۲۲بهمن۵۷ را نکرده بودند و حالا شاید به یک ایرانیِ دور از وطن کمک میکنند تا قصه کودتا را در قالب یک مستند، روایت کند.
«کودتای ۵۳» یک مستند خوشفرم، روپا و جذاب است و از نظر تکنیکی، چیزی کم ندارد. اما روایت تاریخیِ آن، دستاندازهای فراوانی دارد. برای همین، آن را نباید چیزی بیش از یک اعترافنامهی جذابِ آمریکایی- انگلیسی بدانیم. اعترافنامهای با امضای یک کارگردانِ متولد ایران.
*آنا
ارسال نظر