به گزارش سینماپرس، جشنواره فیلم فجر در سال کرونایی پیشرو و در گیرودار کمکاری و البته تعطیلی سینماها، همچنان آمار عجیبی از سمت فیلمسازان را به خود میبیند؛ آنچنان که «۱۱۰» فیلم، متقاضی حضور در دوره سیونهم این رویداد هستند؛ فیلمهایی که همگی نیز شاخصههای یک اثر سینمایی را ندارند اما به هرحال برای ساخت و تولیدشان بودجههای کلانی صرف شده است.
عمده این فیلمها هزینه تولیدشان نیز ارتباطی به بخش خصوصی پیدا نمیکند. در سینمای ایران اساسا بخش خصوصی ردپایی ندارد. بر این اساس هم سرمایه فیلمها با همکاری دستگاههای دولتی و نیمهدولتی بدست میآید و تنها این رایزنیهاست که باعث میشود یکی بتواند بودجه کمتر و دیگری کلانتری برای فیلمسازی به جیب بزند!
گیشههای شکستخورده
از نام چهرههای فیلمسازی و برخی اسامی بسازوبفروش سینمایی که بگذریم اما اکثریت فیلمسازان صرفا برای «تولید» میسازند، بیآنکه دغدغهای برای فروش داشته باشند. جمیع فیلمهای ایرانی حتی با فروش چندمیلیاردی در گیشه، نهایتا به شکست میخورند.
هزینه ساخت یک فیلم در حداقلترین شرایط ممکن حتی با حذف دستمزدهای هنگفت بازیگران، لوکیشنهای محقر و آپارتمانی و غیره کمتر از دومیلیارد تومان نخواهد بود. ضمن اینکه در شرایط کرونایی و ادعای ریسک بازیگران و عوامل برای همکاری، این رقمها افزایش هم مییابد و گاه ساخت یک فیلم معمولی چندبرابر هزینه برمیدارد.
فیلمهای آماده اما اکراننشده سال گذشته و حتی قبلتر از آن را نیز اگر به لیست اضافه کنید، به اعدادی عجیب و غریب خواهیم رسید که از سر سینمای ایران زیاد است و به واقع از سر و کول سالنهای سینما بالا خواهد رفت.
این هزینههای ساخت اما در شرایط عادی و بازگشایی سینماها نیز منتهی به بازگشت سرمایه نمیشود بنابراین اساسا جای سوال دارد که این همه بودجه در مسیر ساخت حداقل ۱۱۰ فیلم متقاضی فجر، بالاخره جایی هم قرار است منجر به برگشت سرمایه شود؟ آیا همه این آثار با سرمایه بخش خصوصی ساخته شدهاند و یا در بخش دولتی و در جهت اهداف فرهنگی و هنریاند!
بالاتر از آمار ۱۱۰ تایی
این تعدد از فیلمها تنها بخشی از تولیداتی است که در سال جاری به خروجی رسیده و همچنان هم هستند فیلمهای بسیاری که در حین فیلمبرداری، پیشتولید و یا پس از تولیدند و رغبتی برای این دوره از جشنواره فجر نشان ندادهاند. بنابراین آمار ساختوساز در سال کرونایی و تعطیلی سینماهای ایران، وخیمتر و بالاتر از رقم ۱۱۰ تایی است.
فیلمهای آماده اما اکراننشده سال گذشته و حتی قبلتر از آن را نیز اگر به لیست فعلی اضافه کنید، به اعدادی عجیب و غریب خواهیم رسید که از سر سینمای ایران زیاد است و به واقع از سر و کول سالنهای سینما بالا خواهد رفت.
حجم بالای فیلمسازی در سینمای کرونایی ایران که همچنان با در بسته سالنها و خصوصا بیمیلی مخاطب برای رجوع به سالنهای بازشده شهرستانها مواجه شده، یادآور گزارهای است که سالهاست برخی از آن یاد میکنند؛ «سود سینمای ایران در تولید است نه فروش»!
در سینمای ایران مثل شبکه نمایش خانگی، همچنان این «نامها» هستند که حتی با فیلمهای خیلی معمولی بازهم قادرند گردش سرمایه و سودهی چندبرابری داشته باشند که برخی از این اسامی یکی دودرصدی در میان ۱۱۰ فیلم جشنواره فجر سی و نهم نیز دیده میشوند.
تجربه ماههای اخیر نشان داد که حتی در شرایط بازگشایی سالنها، مخاطب تمایل آنچنانی برای دیدن فیلمهای بیکیفیت، نه فقط در سینمای فیزیکی بلکه در اکران آنلاین هم ندارد. پس با سرمایههای سوختهای روبروییم که صرفا برای اقلیتی سود دارد و آنهم کسانی است که توانستهاند به ظاهر از این و آن مرکز بودجهای فراهم کنند.
دلخوش به نامها
البته طرح این موضوع لزوما متوجه هم فیلمسازان و فیلمها نمیشود، چرا که در سینمای ایران مثل شبکه نمایش خانگی، همچنان این «نامها» هستند که حتی با فیلمهای خیلی معمولی بازهم قادرند گردش سرمایه و سودهی چندبرابری داشته باشند که برخی از این اسامی یکیدو درصدی در میان ۱۱۰ فیلم جشنواره فجر سیونهم نیز دیده میشوند.
سینمای ایران چه در دوره کرونا و چه غیره آن همیشه در «تولید فیلم» به شکل افراطی مشغول کار است، ولی نه فقط ظرفیت سالنها کفاف این حجم از آثار را ندارد، بلکه به دلیل بیکیفیتی، این آثار نمیتواند تمایل مخاطب را نیز به خود معطوف کند.
وقتی در طول یک سال کرونایی حداقل ۱۱۰ فیلم ساخته میشود و بودجههای بسیاری نیز به دلیل نرسیدن این آثار به اکران، حیف و میل میشوند چرا همچنان بسیاری دم از بیکاری میزنند؟ گویا این سفره صرفا برای طیف اقلیتی از سینماگران است که علیالظاهر مورد بازخواست هم قرار نمیگیرند.
*انا
ارسال نظر