فاطمه سادات ناظمی/ انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ هجریشمسی را میتوان در زمره یکی از اعجاببرانگیزترین رویدادهای انقلاب اسلامی قلمداد نمود. انتخاباتی که با حضور حماسی و شورانگیز مردم ایران همراه گردید و این در شرایطی بود که عوامل بازدارنده بسیاری وجود داشت که هریک بهگونهای میتوانست «عدم مشارکت مردم در انتخابات» را رقم زند و میزان حضور مردم در سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری را کمرنگ کند ...
از این جهت است که انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ هجریشمسی را میتوان به عنوان سندی روشن از «بلوغ ملت ایران» معرفی نمود. ملتی که نه گلایه از دشواری معیشت، نه دلتنگی از تهدید بیماریِ فراگیر کرونا، نه مخالفخوانیهایی که با انگیزهی دلسرد کردن مردم از ماهها پیش آغاز شده بود و نه حتی برخی اختلالات و کارشکنیهای دولت در جریان رأیگیری در ساعاتی از روزِ انتخاب و نه هیچ چیز دیگری نتوانست بر عزم عمومی ایشان فائق آید.
قطعا تاریخ، صلابت و رشادت ملت ایران در این مقطع حساس از انقلاب اسلامی را گواهی خواهد داد و در حافظه خود ثبت خواهد کرد. حضور حدود ۴۹ درصدی واجدان شرایط رای دادن در انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ هجریشمسی را ثبت خواهد کرد و یادآور خواهد شد که این حضور در شرایطی رقم خورد که ملت ایران از یک سو دچار بلا و مصیبت مدیران نالایقی بودند که عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را به حال خود رها و وِل نموده بودند. مدیرانی که با حماقت خود نشاط و «امید» را از جامعه گرفته و شرایط را برای عملیاتی شدن سناریوی دشمنان در «مشروعیتزدایی از جمهوری اسلامی» فراهم سازد.
بر کسی پوشیده نیست که «دولت یازدهم» و بالاخص «دولت دوازدهم» از کمتحرکترین و کمکارترین دولتهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی میباشند. دولتهایی که تقریبا در تمامی زمینههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی موفق شدند تا «رکوردهای نجومی» از خود به یادگار گذاشته و روزگار مردم ایران را آنچنان «بنفش» نماید که دیگر تصور دلار ۳۰ هزارتومانی و سکه ۱۴ میلیونی و پراید ۱۵۰ میلیونی و حقوق مدیریتی ۸۰ میلیونی و ... ماهیت کابوسگونه خود را از دست داده و به اموری عادی در «دولت حسن روحانی» مبدل شود.
اما ثبت «رکوردهای نجومی» در «دولت بنفش» تمام ماجرا نبود و قطعا بزرگترین جنایت صورت پذیرفته در دولت حسن روحانی را میبایست در تزریق «ناامیدی» به جامعه و ایجاد «فضای یاس» نسبت به آینده پیشرو معرفی نمود. دو اقدام مهمی که در فرایندی هشت ساله و به اسم «تدبیر» و «امید» صورت پذیرفت و سبب شد تا رخوت و کسلی در بسترهای مختلف اجتماعی از آنچنان گستره و گستردگی ویژهای برخوردار شود که دیگر هیچ جای تردیدی برای «عدم مشارکت مردم» در اموری همچون «انتخابات» باقی نگذارد.
«مردم» در هر ساختاری برای حمایت از حاکمیت خود نیازمند «امید» بوده و نقطه اساسی در حفظ هر حاکمیتی «امید» است. از این جهت است که اصلیترین کار مسئولان در هر نظامی این است که نگذارند «امید» در جامعه ضعیف شود! مسئولیتی که در «دولت حسن روحانی» نه تنها به آن توجه نشد؛ بلکه اقدامات گوناگون دولتمردان سبب شد تا «روانپریشی» گستردهای در سطح عمومی جامعه به وجود آمده و «یاس» و «ناامیدی» بر فضای کلی اجتماع غلبه پیدا کند. «یاس» و «ناامیدی» ویژهای که ماهیت ملموس خود را در پای صندوقهای رای نشان داده و به صورت مشخص بر میزان مشارکت مردم در «انتخابات» تاثیر میگذارد.
«دولت حسن روحانی» دولت حرف و سخن بود؛ دولتی که در طول هشت سال حاکمیت خود بر امور اجرایی کشور، همواره بذر حرف و نهال سخن را کشت نمود و ماحصل چنین کشتی طبیعتا به «برداشت باد» انجامید. «بادی» که «امید» بسیاری از مردم را با خود بُرد. «باد بنفشی» که تمام حوزههای سیاسی، اجتماعی و بالاخص فرهنگی را دچار وِل شدگی و «ولنگاری» ساخت و اگر چه فهرستی بُلندبالا از چنین دستاوردهایی را به نام دولت بنفش در تاریخ به ثبت رساند؛ اما به صورتی کاملا هوشمندانه و در راستای تامین مقاصد دشمنان نظام اسلامی توانست بر «معیشت» عمومی در جامعه تاثیر بگذارد. زیرا «معیشت» که نبود، «دین» هم نیست؛ «اخلاق» هم نیست؛ «حفظ عصمت» و «عفت» هم نیست؛ «امید» هم نیست!
«دولت حسن روحانی» دولت حرف و سخن بود؛ دولتی که خروجی آن «باد بنفشی» شد که مستقیما سفرههای مردم را کوچک کرد و موجب به پرواز درآمدن مرغ و صفی شدن تخممرغ و دست نیافتنی شدن گوشت و سر به فلک گذاشتن نخود و لوبیا و عدس و ... گردید. «باد بنفشی» که با تدبیر دولتمردان، زندگی عموم مردم را متاثر از خود ساخت و «کرامت» بسیاری از ایرانیان را به سبب «صَفی شدن قوت غالب» خود ضایع نمود و در عین حال توانست آنچنان رونقی به اقتصاد کشور بخشد که «تحقیر پول ملی» تنها بخش کوچکی از آن به حساب میآید و حال آنکه تجربه چهل سال حاکمیت «نظام جمهوری اسلامی» نشان داده بود که بُرندهترین حربهای که دشمنان در اختیار دارند، «فقر» و «گرفتاری اقتصادی مردم» است. حربهای که «دولت حسن روحانی» موفق شد تا بسترهای لازم را برای برندهتر شدن آن فراهم سازد و این جنایتی بزرگ و فراموشناشدنی در تاریخ «انقلاب اسلامی» خواهد بود.
قطعا «تاریخ» جنایت بزرگ «دولت حسن روحانی» در آسیب رساندن به «سفره مردم» و تحتتاثیر قرار دادن «معیشت عمومی» را در حافظه خود ثبت خواهد کرد. جنایتی که سبب شد تا آنچنان «یاس» و «ناامیدی» بر فضای جامعه حاکم شود که دیگر نه تنها تصور مشارکت حداکثری در «انتخابات» بعید و غیرممکن تلقی شود؛ بلکه اصل مشارکت و حضور مردم در پای صندوقهای رای مخدوش گردد! و این دقیقا همان سناریویی بود که دشمنان نظام اسلامی در بیش از چهل سال گذشته به دنبال پیادهسازی آن بودند! سناریویی در راستای «سلب مشروعیت از نظام اسلامی» که با تدبیر صورت گرفته در «دولت حسن روحانی» اسباب تحقق آن فراهم شده بود و حال در چنین شرایطی است که حضور حدود ۴۹ درصدی واجدان شرایط رای دادن در انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ هجریشمسی را میتوان حضور حداکثری قلمداد نمود.
در تاریخ ثبت خواهد شد که انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ هجریشمسی با حضور قدرتمند مردم ایران در شرایط کرونایی و تنها چند هفته پس از عبور کشور از موج چهارم کرونا رقم خورد. موجی که به سبب حماقت «دولت حسن روحانی» در عدم ایجاد محدودیت برای سفرهای نوروزی و ... به وجود آمد و به کشته شدن بسیاری از ایرانیان انجامید و حال در چنین شرایطی است که حضور حدود ۴۹ درصدی واجدان شرایط رای دادن در انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ هجریشمسی را میتوان حضور حداکثری قلمداد نمود.
در تاریخ ثبت خواهد شد که انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ هجریشمسی با بدترین کیفیت ممکن برگزاری و تا حدی کارشکنی ویژه برخی عوامل اجرایی در «روز رایگیری» همراه بود. موضوعاتی همچون عدم آغاز به موقع انتخابات و رساندن تعرفهها و کُند نمودن روند رایگیری و خسته نمودن رایدهندگان در صفهای طولانی و ... در این دور از انتخابات تا به آن حد زشت و وقیحانه بود که برخی را به این باور میرساند که گویی «دولت حسن روحانی» تمام تلاش خود را معطوف ایجاد فضای مشارکت حداقلی در انتخابات نموده است. تلاشی که در نهایت با حضور حدود ۴۹ درصدی واجدان شرایط رای دادن در انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ هجریشمسی ابتر ماند و در نهایت روسیاهی ویژهای را برای طراحان چنین سناریویی رقم زد.
انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ هجریشمسی برگزار شد و روسیاهی به مدیران «دولت حسن روحانی» در بخشهای مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... ماند. مدیران معلومالحالی که بعضا در مقام وزیر خارجه آنچنان وقیح باشند که خود را مُرید «جان لاک» معرفی نموده و با صراحت در بیان خود، انقلاب اسلامی را موجودیتی متوهم بدانند که میخواهد دنیا را با معیارهایی بسنجد که این معیارها جواب نمیدهد! و یا در مقام وزیر فرهنگ و ارشاد آنچنان بیسواد باشند که در توئیتی مدعی شوند که؛ مشروطیت، ایرانیان را با صندوق آرا آشنا کرد!
انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ هجریشمسی برگزار شد و روسیاهی به جماعت سلبریتی باقی ماند. جماعتی که در موعد انتخابات عموما یا سکوت کردند و یا تبلیغ به رای ندادن کردند. همان عدهای که در عرصه سینما به اسم بازیگر در جلوی دوربین راه میروند و دراوج گرفتاری معیشتی مردم با به نمایش گذاشتن تناقضات زندگی خود، از کفش و لباس گرفته تا جراحی گونه و بینی و ... و در نهایت طلاق و ازدواج از یک سو خبرساز میشوند و از سوی دیگر پولهای هنگفت و بیحساب و کتابی را در پروژههای مختلف به جیب میزنند. معدود افرادی که تعدادشان در میان خیل عظیم اهالی سینمای کشور ناچیز است و در عین حال از بیشترین امکانات و معتبرترین جایگاه در عرصه مدیریت فرهنگی کشور برخوردار میباشند. همانهایی که با تبلیغات اغواگرانه و حمایت همه جانبه خود از «دولت حسن روحانی» توانستند تا طیفی از رایدهندگان را فریب داده و اسباب سپرده شدن قوه اجرایی کشور به دست بیکفایت ایشان را در طی هشت سال گذشته فراهم سازند. همان جماعتی که باعث شدند تا دیگر تخممرغ همچون خود مرغ از سبد غذایی خیل گستردهای از مردم حذف شود و حالا توهم داشتند که میتوانند با عدم حضور خود در پای صندوق رای، «سلب مشروعیت از نظام اسلامی» را موجب شوند!
روسیاهی جماعت سلبریتی در انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ هجریشمسی با عُریان شدن میزان بدبختی و فلاکت طیفی همراه گردید که سالهاست در خانههای اقماری موجود در حوزه سینما و تئاتر و موسیقی و ... جا خوش کردهاند. همانهایی که موجب شدند تا نهادهایی همچون «خانه سینما» و یا «خانه تئاتر» و «خانه موسیقی» از شأن و وزانت صنفی و اهداف اولیه تاسیس خود فاصله گرفته و در وقایع ریز و درشت سیاسی دیده شود. مجموعههایی قبضه شده در ید قدرت قبیلهای خاص که سالها است جایگاه اصلی خود را به نفع اسمش و در امور دیگر خرج کرده است و سبب شده تا «آرمان» و هدف ذاتی این نهادها تغییر گردیده و این مجموعهها به بنگاههایی برای تامین «منافع» عدهای خاص مبدل گردد.
حضور قبیلههایی خاص در پیکره مدیریت «خانه سینما» و یا «خانه تئاتر» و «خانه موسیقی» اگر چه سبب شده تا امروزه گپ آشکاری میان اهالی صنوف مختلف سینما و تئاتر و موسیقی و ... با این نهادها ایجاد شود؛ اما ارتزاق طیف حاکم بر این مجموعه و ویژهخواری ایشان سبب شده تا تمامی اینگونه اعتراضات نادیده انگاشته و حفظ قدرت آنچنان بااهمیت شود که هیچ مطالبهی صنفی عامی جُز دایره قبیله ایشان از اولویت طرح برخوردار نشود. خانههایی که سالهای اخیر در خط وظایف قانونی خود، منحنیها و تخطیهای آشکار بسیاری داشتهاند که شاید بتوان نمونه بارز آن را در مورد «خانه سینما» و موضعگیریهای رسمی آن در فتنه ۹۸ و بالاخص در جریان سانحه سقوط هواپیمای اوکراین مشاهده و یا در اقدام رئیس هیات مدیره این مجموعه در حمایت از یک مُجرم ملاحظه نمود؛ اقداماتی درونقبیلگی که متاسفانه به نام صنف سینما تمام شده و همواره برگهای سیاهی را به کارنامه این نهاد سینمایی افزوده است. کارنامهای که با دعوت از عموم هنرمندان برای شرکت در انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ هجریشمسی به شدت مخدوش شد و رسما ماهیت انحصارگرایانه و ضدنظام جماعت حاکم بر این خانهها را افشا نمود.
قطعا پیروز انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ هجریشمسی «ملت ایران» خواهند بود و انشاءالله با حذف «دولت حسن روحانی» از صحنه اجرایی کشور و در پرتو تشکیل «دولت سیزدهم» تحولاتی اساسی در مدیرت کشور صورت خواهد پذیرفت. تحولاتی که به سبب حضور طیف مدیران جوان حزباللّهی موجب گشایش امور کشور در عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ... خواهد شد. انشاءالله
ارسال نظر