فاطمه سادات ناظمی/ سرانجام تعهد مسئولان سینمایی کشور برای برگزاری جشنوارههای سینمایی به هرقیمتی آن هم در شرایط وخیم کرونایی محقق گشت و سیوچهارمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان نیز با تمام بیخاصیتی و بعضا بیمصرفی خود به پایانی مقبول برای طیف برگزارکنندگان آن رسید و سبب شد تا برگ دیگری به رزومه کاری ایشان افزوده شود. رویدادی که در طول سالهای اخیر اسباب بزک کارنامه خالی دبیر جشنواره را پدید آورد و برگزاری امسال آن نیز بیش از هر چیز از کارکردی شبیه «گودبای پارتی» برای مدیریت مستعجل «بنیاد سینمایی فارابی» برخوردار بود.
مُدل برگزاری جشنواره سیوچهارم الگو گرفته شده از جشنواره سیوسوم بود؛ با این تفاوت که سال گذشته و در موعد برگزاری جشنواره سیوسوم، به جهت آنکه تعداد جانباختگان کرونا حدود ۲۵۰ نفر بود؛ دقت بیشتری نسبت به رعایت پروتکلهای بهداشتی صورت میپذیرفت؛ اما امسال و در فرایند برگزاری جشنواره سیوچهارم با وجود آنکه آمار تعداد جانباختگان در همان مرز حدود ۲۵۰ نفر قرار داشت؛ اما نه تنها خبری از رعایت پروتکلها نبود، بلکه «سینمای فرهنگ» به عنوان «کاخ جشنواره» مملو از کودکان و نوجوانانی بود که به عنوان «داور» در این سالن سینمایی حضور پیدا نموده و به همراه والدین خود به تماشای آثار این دوره از جشنواره مینشستند و فیلمهای عموما بیسنخیت و بیربط با حوزه کودکان و نوجوانان را در فضایی کاملا غیر استاندارد از لحاظ رعایت پروتکلهای بهداشتی مشاهده میکردند.
قطعا سطح بسیار پایین آثار عرضه شده آن هم در کنار کیفیت نازل و ایرادات عدیده برگزاری سیوچهارمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان موضوعات کاملا واضح و آشکاری است که بیش از هرچیز به نحوه عملکرد و مدیریت این سالهای «بنیاد سینمایی فارابی» برمیگردد. مدیریت فَشلی که از آخرین محل خدمت خود در ناکجاآباد «مدیر دفتر هماهنگی امور یادمانهای رؤسای جمهوری در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران» به یکباره در سال ۱۳۹۳ هجریشمسی بر کُرسی ریاست «فارابی» جلوس نمود و به جایگاه مهمترین زیر مجموعه «سازمان سینمایی کشور» نایل گردید!
اکنون حدود هفت سال از معرفی جناب «خواهرزاده» و نخستین ورود ایشان به عرصه مدیریت سینمایی کشور میگذرد. مدیریتی سراسر آزمون و خطا که آورده آن بیشتر معطوف کارآموزی و فربهسازی کارنامه سراسر تُهی ریاست «فارابی» بود. مدیریتی ویژه که در عین حال توانست تا فهرست بلندبالایی از تولیدات مجعول و پُراز ابهام را برای «صنعت سینمای ایران» به ارمغان بگذارد. مدیریت کمدانشی که با برگزاری سیوچهارمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان و خرج آخرین ردیف بودجههای در اختیار خود، حالا بیش از هر زمانی آماده رفتن از «بنیاد سینمایی فارابی» است؛ و اکنون لازم است با انتصاب «سید مهدی جوادی» به عنوان مدیر جایگزین وی به چند نکته اصلی توجه شود:
۱/ «بنیاد سینمایی فارابی» یکی از مهمترین ارکان اجرایی در «سازمان سینمایی کشور» محسوب میشود. زیر مجموعهای که همه ساله، بخش اعظمی از بودجه این سازمان را از آن خود نموده و به عنوان بزرگترین و بودجهخوارترین نهاد تابعه این سازمان محسوب میشود. مجموعهای ویژه که به عنوان بازوی اصلی «سازمان سینمایی» در اجرایی کردن بسیاری از اهداف سینمایی از جمله حمایت از تولیدات و همچنین برگزاری جشنوارهها و رویدادهای مهم سینمایی در کشور و ... عمل میکند و تحت همین عناوین است که موفق شده تا در سالهای اخیر مبالغی در حدود ۷۵ میلیارد تومان از بودجه عمومی کشور را در بخش «سینما» جذب خود نماید.
۲/ با مرور اطلاعات منتشر شده میتوان ادعا نمود که «بنیاد سینمایی فارابی» تنها مجموعه سینمایی است که در سالهای اخیر «ثُلث» بودجه «سازمان سینمایی» را مصرف نموده و در عین حال خود را مجموعهای مستقل و با ساختاری هیأت امنایی معرفی مینماید. ساختاری که بر طبق اساسنامه از قواعد «سازمانهای غیردولتی و غیرانتفاعی» پیروی میکند و البته همین ویژگی خاص و ماهیت دوگانه است که سبب شده تا «فارابی» در طول ۴۰ سال گذشته به عنوان «جزیرهای با ثبات» برای «قبیله معماران» و اعوان و انصار ایشان محسوب شود و همواره در نقش حامی مالی و پوششدهنده حضور و فعالیت سینمایی طیف وابسته به ایشان در «صنعت سینمای کشور» عمل نماید.
۳/ «بنیاد سینمایی فارابی» بنای پُراز نقصی است که از خشت نخست دچار کَجی و انحرافات ساختاری است و از این جهت است که هیچگاه نتوانسته به صورت مشخص و متمرکز بر اهداف «سینمای ملی و انقلابی» معطوف باشد. در این راستا توجه به فهرست تولیدات حمایتی این بنیاد در دهه اخیر نه تنها میتواند به عنوان مویدی بر این مدعا قلمداد شود؛ بلکه میتواند به عنوان مصداقی برای تشخیص حضور ریشهای جریان «نفوذ فرهنگی» در ساختارهای رسمی کشور قلمداد شود که منتج به انحراف و عملکرد معکوس مجموعهای همچون «بنیاد سینمایی فارابی» در مسیر آرمانها و اهداف تعیین قطعی «نظام جمهوری اسلامی ایران» گردیده است.
۴/ مجموع عملکرد «بنیاد سینمایی فارابی» در «گام نخست انقلاب اسلامی» پُر است از ابهامات و ایرادات ریز و درشتی که اگر چه مطالعه آن بالاخص به جهت تشخیص نوع و مُدل عملکرد جریان «نفوذ فرهنگی» میتواند حائز اهمیت باشد؛ اما این همه نیازمند مجالی مبسوط است و اکنون با آغاز «گام دوم انقلاب اسلامی» بیش از هر چیز ضرورت دارد تا این مجموعه بتواند در کمترین زمان ممکن، در مسیر «بازسازی انقلابی» قرار گیرد.
۵/ پُرواضح است که در ساختار «بنیاد سینمایی فارابی» یک «حرکت انقلابی» لازم است. البتّه «حرکت انقلابی» یعنی خردمندانه و عاقلانه! اساسا معنای «انقلابی بودن» بیهوا حرکت کردن و بیحساب حرکت کردن نیست و از این جهت حرکت انقلابی در «فارابی» به معنی حرکتی است که برخاستهی از اندیشه و حکمت میباشد. حرکتی که نیازمند حضور مدیری کاربلد و توانمند در جایگاه ریاست آن است. مدیری که از مقبولیت و مشروعیت لازم برای انجام یک «خانه تکانی اساسی» در «فارابی» برخوردار باشد و بتواند به سرعت تیم هماهنگ با خود را برای اداره این نهاد تاثیرگذار سینمایی در «گام دوم انقلاب اسلامی» تشکیل داده و بالاخص در بدنه کارشناسی آن بکار گیرد.
۶/ «بازسازی انقلابی» در مجموعهای همچون «بنیاد سینمایی فارابی» نیازمند پالایش و اصلاح ساختارها و بالاخص نیروی انسانی موجود در پیکره آن است. پالایشی که تنها با حضور مدیر با سابقه و شناخته شده امکانپذیر بود که در شرایط کنونی از آنچنان مقبولیت و مشروعیتی در میان اهالی سینما برخوردار باشد که بتواند در حداقل زمان ممکن، مسیر «بازسازی» را در این مجموعه آغاز نماید. مدیری که در میان اهالی سینما به تعهد و تخصص شناخته شده باشد و نخواهد رویه جناب «خواهرزاده» را در شناساندن خود به سینماگران طی نماید و یا با تمسک به روشهای مرسومی همچون عقد قراردادهای همکاری و حمایتهای بیضابطه مالی از برخی افراد و جریانات، تازه بخواهد خود را به سینماگران معرفی نموده و برای خود در محافل سینمایی کشور راه باز کند!
۷/ «بنیاد سینمایی فارابی» برای آغار فرایند «بازسازی انقلابی» مدیری متعهد و انقلابی میخواهد. مدیری که کوتاه قامت نباشد و برای حفظ سُکان مدیریت خود در طی زمان، نیازمند برخورداری از حمایت و یا باجدهی به جهت جلب توجه برخی قبیلههای ذینفوذ نگردد. مدیری که ضمن برخوداری از جاذبه لازم به منظور گردآوری اهالی سینما، از آنچنان فهم و شعوری در تشخیص اولویتها و نیازهای سینمایی کشور برخوردار باشد که هیچ نزدیکی نتواند او را از اولویتهای ترسیم شده و هدفگذاریهای اساسی دور سازد و هیچ «عنصر نفوذی» ناشناختهای نتواند او را از پیگیری و مطالبه «سینمای ملی و انقلابی» منصرف سازد.
۸/ «بنیاد سینمایی فارابی» در «گام دوم انقلاب اسلامی» به شدت نیازمند مدیری اهل تعامل است. مدیری که ضمن شناخت کافی و یا حتی رفاقت با طیفهای مختلف سینمایی در کشور، از آنچنان صلابتی برخودار باشد که هیچ جریانی نتواند او را به احاطه خود درآورند. مدیری مطلع و اندیشهورز که کماطلاعی او مورد سوء استفاده واقع نشود و شیوههای رایج رسانهای او را تهییج نکرده و نسبت به انجام و یا عدم انجام هیچ کاری باورمند نسازد!
۹/ جوانگرایی یکی از راهکارهای موثر برای پیشرفت هر سیستم است اما باید توجه داشت که بیش از هر چیز «بنیاد سینمایی فارابی» نیازمند مدیری کاربلد و با تیمی هماهنگ است که به سرعت بتواند «وِلشدگی» حاکم بر این نهاد تاثیرگذار سینمایی را سامان داده و در عین حال با قدرت هرچه تمام در مسیر رسیدن به «نقطه مطلوب» قرار گیرد. مدیری که قطعا جوان بودن ایشان میتواند مزیتی برای تحرک بیشتر و کوشش گستردهتر او باشد. اما باید توجه داشت که «فارابی» نیازمند جوانانی است که در میان اهالی سینما از مقبولیت لازم برخوردار باشند. به عبارت دیگر، مزیت «مدیر جوان» در «صنعت- هنر-رسانه سینما» لزوما میبایست با مشروعیت و مقبولیت در میان اهالی سینما همراه باشد وگرنه برخی «پیران» موجود در «مافیای سینمایی کشور» ایشان را به بازی گرفته و عملا «مدیر جوان» را یا در انحصار خود درآورده و یا با لطایفالحیل گوناگون سعی خواهند کرد تا قدرت اعمال حاکمیت توسط ایشان را محدود نمایند.
۱۰/ یکی از اصلیترین معضلات «بنیاد سینمایی فارابی» در سالهای اخیر را میتوان ولنگاری حاکم بر دخل و خرج آن قلمداد نمود. در این میان صرف بیش از بیست درصد از مجموعه اعتبارات رسمی اختصاص داده شده به این بنیاد در ردیفی با عنوان «هزینه جاری و پشتیبانی» را میتوان مصداقی نمودی برای گستره این بیسامانی قلمداد نمود. البته عمق چنین ولنگاری مالی را میتوان در گزارش عملکرد ۱۱ ماه نخست سال ۱۳۹۹ هجریشمسی مشاهده نمود. آنجایی که «فارابی» رسما اعلام میکند که مبلغی در حدود ۶۶ میلیارد تومان هزینه کرده و سپس در شرح نحوه تخصیص این مبلغ، ردیف بودجهای با عنوان «هزینه جاری و پشتیبانی» را تنظیم میکند که به یکباره بیش از ۱۶ میلیارد تومان از مجموع هزینهکرد این سازمان را بلعیده و مدعی میشود که این مبلغ صرف پرداخت حقوق و مزایا به مدیران و جماعتی شده است که تحت عنوان کارشناس با این بنیاد در ارتباط میباشند! ردیفی بدون هرگونه پیوست که نحوه خرج این مبلغ قابل توجه را معین نمیسازد؛ البته طنز ماجرا آن هنگام است که در طی همین بازه زمانی «فارابی» به جهت «حمایت از تحقیق، نگارش و تقویت متن فیلمنامه» تنها مبلغی در حدود دو میلیارد تومان هزینه میکند! و ...
۱۱/ وظیفه ذاتی و قطعی «بنیاد سینمایی فارابی» حمایت از تولیدات فاخر سینمایی و برنامهریزی به منظور خلق آثار ماندگار سینمایی است. آثاری که از آنچنان فُرم و محتوای قابل قبولی برخوردار باشند که بتوان آنها را در طیف تولیدات «سینمای استراتژیک» دستهبندی نمود. به عبارت دیگر «فارابی» موظف است تا از «صنعت- هنر-رسانه سینما» در راستای تامین نیازهای رسانهای «جمهوری اسلامی ایران» حمایت مادی انجام دهد و این حمایت میبایست منجر به تولید آنچنان آثار فاخر و ماندگاری شود که بخش خصوصی اساسا توان هزینه کرد در چنین آثاری را ندارد. به صورت مشخص تولید آثار سینمایی «بیگ پروداکشن» (Big Productions) که به عنوان یکی از اصلیترین نیازهای رسانهای کشور محسوب میشود و عملا هیچ بخش خصوصی مشخصی از استطاعت مالی لازم برای تولید آن برخوردار نمیباشد. فیلمهایی که تنها مجموعههایی همچون «فارابی» میتوانند در جهت تولید آن گام بردارند و تولیدات ماندگاری همچون فیلمهای سینمایی «بازمانده» ؛ «مُلک سلیمان» ؛ «راه آبی ابریشم» ؛ «استرداد» ؛ «ماجرای نیمروز» ؛ «چ» و ... را پدید آورد. تولیداتی که خلأ آن در سالهای اخیر بسیار چشمگیر میباشد و این امر در با مرور فهرست حمایتهای «فارابی» از تولیدات سینمایی در سالهای اخیر قابل بررسی است.
۱۲/ تغییر هیات امنای «بنیاد سینمایی فارابی» و چینش شخصیتهای اقتصادی تاثیرگذار کابینه، همچون «رئیس سازمان برنامه و بودجه» و «وزیر نفت» و «مشاور رئیس جمهور در امور مناطق آزاد تجاری صنعتی و ویژه اقتصادی و دبیر شورای عالی مناطق آزاد» در جایگاه هیات امنای جدید این بنیاد میتواند به عنوان یکی از اقدامات هوشمندانه «وزیر ارشاد دولت سیزدهم» تلقی شود. اقدامی که قطعا منجر به حمایتهای مالی ویژه از «صنعت- هنر-رسانه سینما» خواهد شد. اما باید توجه داشت که این حمایتها لزوما میبایست منجر به «شکوفایی سینمای ملی و انقلابی» آن هم در راستای تولیدات «سینمای استراتژیک» شود و لاغیر! زیرا «بودجه فرهنگی کشور» میراث پدری هیچ مدیری در هیچ بخشی نیست که هرجور بخواهد آن را به مصرف برساند. بلکه «بودجه فرهنگی» یعنی اموال عمومی؛ یعنی ثروتی که متعلّق به همهی مسلمانان ایران است و از این جهت صرفا میبایست صرف اموری شود که برای تمام جامعه مفید است و عایدی آن نصیب عموم جامعه اسلامی ایران میشود. پس اگر قرار بر آن است که به واسطه ترکیب جدید هیات امنای «بنیاد سینمایی فارابی» از تولیدات سینمایی در کشور حمایت ویژهای آغاز گردد؛ لزوما میبایست این حمایت از تولیداتی باشد که عایدی مناسب و مشخصی از برای ملت ایران به همراه دارد. تولیداتی که در راستای اهداف و برآورده نمودن نیازهای رسانهای «جمهوری اسلامی ایران» تعریف شود. در غیر این صورت «فارابی» تنها به «ماشین پولپاشی» مبدل میشود که بدون هدف در مسیر ناکجا آباد در حال حرکت میباشد.
۱۳/ سیاستگذاری اشتباه در عرصه «سینمای کودک و نوجوان» و بالاخص وِلشدگی این عرصه مهم از فیلمسازی در روزگار بنفش ملت ایران سبب شده تا میان فیلمهای «برای کودکان و نوجوانان» و فیلمهای «درباره کودکان و نوجوانان» اختلاط و درهم شدگی نابخردانهای صورت پذیرد و به تولید آثاری بیهویت منجر شود که نه «برای» و نه «درباره» کودک و نوجوان است! آثار و تولیداتی که در بهترین حالت ممکن، تمرکز اصلی خود را معطوف سرگرمی و محور قرار دادن «اوقات فراغت» و «سرگرمی» (Entertainment) ساختهاند. این در حالی است که سرمایهگذاری در حوزه «سینمای کودک و نوجوان» یکی از نیازهای مهم رسانهای «جمهوری اسلامی ایران» است. البته نه هر سرمایهگذاری مبتذلی که منجر به تولید آثار صرفا موزیکال و بیهویت شود که به صورتی کاملا اتفاقی! در مسیر هدفگذاریهای تعیین شده در «سند ۲۰۳۰» قرار گرفته است و ...؛ بلکه آثار سینمایی فاخری که هویت فُرم و محتوای خود را در راستای تعالیم «سبک زندگی اسلامی-ایرانی» تعریف نموده و تمام تلاش خود را در مسیر «تربیت» و ارائه «ادب» به مخاطب «کودک و نوجوان» خود به کار میبرند. از این منظر است که «سینمای کودک و نوجوان» یکی از کمبضاعتترین بخشها در عرصه «صنعت- هنر-رسانه سینما» در کشور محسوب میشود که به شدت نیازمند توجه جدی و سرمایهگذاری ویژه میباشد. سرمایهگذاری هوشمندانه که تنها از عهده مجموعهای همچون «بنیاد سینمایی فارابی» بر میآید. زیرا در حال حاضر عوامل مختلف سبب شده تا «سینمای کودک و نوجوان» تنها در صورتی بازگشت سرمایه داشته باشد که بتواند جذابیت بصری لازم را برای مخاطبانی غیر از «کودک و نوجوان» برآورده سازد. البته سرمایهگذاری «فارابی» میبایست به صورتی ضابطهمند و بدور از هرگونه رانت و رابطه و رفاقتبازیهای متداول جاری و ساری در وضعیت امروز این بنیاد صورت پذیرد و منتج به تولید آثار فاخری شود که برخی از آنها مختص گروه سنی کودک و نوجوان و برخی دیگر نیز درباره کودکان و نوجوانان باشد.
۱۴/ توجه به «سرگرمی» و محور قرار دادن «اوقات فراغت» به عنوان موضوعی انکارناپذیر در «صنعت- هنر-رسانه سینما» شناخته میشود و اساسا اهمیت سینما و نقش بیبدیل آن به عنوان یک ابزار انتقال موثر فرهنگی در جهت انتقال پیام را میتوان به سبب وجاهت سرگرمکننده این ابزار مهم رسانهای قلمداد نمود. با این همه باید توجه داشت که موضوع «سرگرمی» و محور قرار دادن «اوقات فراغت» در هیچ کجای جهان از اصالت مطلق برخوردار نبوده و اولویت اصلی در فیلمسازی بر تفکر استوار است. از این جهت است که حتی برخی تولیدات سینمایی که بر موضوع «سرگرمی» به عنوان اولویت خود تاکید میکنند را میبایست آثاری قلمداد نمود که هدف اصلی آنها گسترش «غفلت» در جامعه هدفگذاری شده است. تولیداتی که در لوای «اینترتیمنت» (Entertainment) به بسط و «گسترش غفلت» در میان مخاطبان خود مبادرت ورزیده و مبتنی بر تفکر غفلتزا به دنبال تحمیق مخاطبان خود میباشند. فیلمهایی که عموما درصدد ایجاد جامعه مصرفمحور و تابع نیازهای دنیای مدرن و شهر مدرن و بر مدار «اقتصاد مصرفی» (Consumer Economy) بوده و به اسم «سرگرمی» از کارکرد متفکرانه و بسیار هوشمندی در ترویج «اباحهگری» و گسترش تفکر «لذتگرایی» (Hedonism) و اشاعه ارزشهای مبتذل و غیر انسانی، نظیر ترویج انواع و اقسام روابط نامشروع، پولپرستی، تجملگرایی، ایجاد حرص و طمع، دنیاطلبی افراطی و ... برخوردار میباشند. در این میان «بنیاد سینمایی فارابی» برای تشخیص این مهم و قرار گرفتن در مسیر توجه و تمرکز بر «سینمای استراتژیک» و حمایت گسترده از تولید آثار فاخری که دارای مقبولیت و مخاطبپذیری میباشند و انتقال پیام رسانهای را با حفظ وجاهت «سرگرمی» خود پیگیری مینمایند و ...؛ نیازمند پالایش اساسی در ترکیب بدنه کارشناسی خود و بکارگیری نیروی کارشناسی ماهر و کاربلد میباشد و این امر قطعا به سهولت میسر نخواهد شد. زیرا «فارابی» سالهاست که درگیر حضور برخی از آقایان و آقازادگان ایشان است که در طول چهل سال گذشته به نحوی در «فارابی» فعال بودهاند و اکنون میراث پدران به پسران انتقال یافته و «فارابی» به قلمرو حاکمیتی ایشان مبدل شده است؛ مجموعهای است که بخش قابل توجهی از بودجه آن صرف هزینه پشتیبانی و نیروی انسانی عموما رانتی حاضر در آن میشود که به عنوان کارشناس و یا مدیر در بخشهای مختلف مشغول به فعالیت میباشند و اگر چه برخی از ایشان با تغییر دولت احساس خطر کرده و به مجموعههایی همچون «فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران» کوچ نمودهاند؛ اما همچنان نفوذ و احاطه خود را در «فارابی» حفظ نمودهاند و تنها یک مدیر کاربلد و با بضاعت بالای علمی و متعهد در عرصه سینمای کشور است که میتواند به چنین پالایشی مبادرت ورزیده و در عین حال خود در هاضمه طیف معماران و اعوان و انصار بر جای مانده از ایشان در «بنیاد سینمایی فارابی» هضم نگردد.
۱۵/ باید توجه داشت که امروز مسیری بس پیچیده پیش پای مدیر جوان و کمسابقه بنیاد سینمایی فارابی قرار دارد، مدیری که با حضور هیات امنایی قابل اعتنا و البته ناآشنا با سینما، انتخاب گردیده و اگر فراز و نشیب این مسیر به شدت تخصصی را به درستی درک نکند، قطعا آینده روشنی برای سینمای ایران رقم نخواهد خورد. امید که چنین نباشد و مسیر بازسازی انقلابی در این نهاد مهم سینمایی فراهم گردد.
نظرات