الهام کوهی/ در کشوری زندگی میکنیم که رنگینکمانی از قومیتها، آداب و سنن و رسم و رسومهاست. هر کدام از این قومها برای خود افسانهها، قصهها و رسمهای بعضا عجیب و خاص خود دارند و در طول تاریخ دستخوش اتفاقات بزرگی چون جنگ، شورش، قحطی و هزاران ماجرا و داستان شدهاند و این یعنی اینکه از دل هر قوم و طایفهای میتوان هزاران قصه و فیلم جذاب ساخت. این فیلمها افزون بر داشتن مولفههایی مانند جذابیت، اصالت و خاص و غیرتکراری بودن باعث آشنایی مخاطب با قومیتها و فرهنگهای ایرانی میشود. اما چه میشود که در کشوری که رنگین کمانی از فرهنگها و قومها و افسانههاست فیلمهای تکراری و کپی شده از آثار غربی میبینیم؟ تنها یک دلیل: تنبلی و کمکاری فیلمسازها و فرار از تحقیق و مطالعه.
بزرگترین امتیاز پوست که باعث میشود سر تعظیم به سازندگان آن فرودآوریم همین مورد است. برادران ارک به جای ساختن فیلمهای آپارتمانی با موضوعهای تکراری خیانت، مثلث عشقی، غافلگیریهای غیر منطقی یا کپیهای دست چندم از فیلمهای اصغر فرهادی یا ایرانیزه کردن فیلمهای خارجی و فیلمهای سخیف و بزن و بکوب به نام کمدی، به دل قصهها و افسانههای برآمده از دل قومیتها و رسم و رسومهای ایرانی سفر کردهاند و از دل روستایی در آذربایجان قصهی مردی به نام آراز را به تصویر کشیدهاند که بین عشق به مادر و عشق به دختری به نام مارال مردد مانده است و گهی به این سو کشیده میشود و گه آنسو. شاید این عشق در فیلم آنطور که باید در نیامده اما فیلم به قدری هوشمندانه کار شده که این ضعف به چشم نمیآید. به تصویر کشیدن سنتها و باورهای مردم محلی مانند شبیهخوانی و تعزیه مردم روستا، شوم بودن درخت گردو، طلسم و دعا و باطلالسحر، عاشیقخوانی و ... در کنار بازی خوب بازیگران محلی و جلوههای بصری زیبا و طبیعی فیلم به قدر خوب از آب درآمدهاند که گاها فراموش میکنید که به دیدن فیلم نشستهاید. تجربه شما از دیدن پوست این است که به دل یک روستا در دل آذربایجان سفر کرده و به تماشای مردمش نشستهاید.
پوست یک فیلم ترسناک نیست نه به این علت که سکانسهای وحشت آن از آب در نیامده باشد. نه. این فیلم اساسا قصد ترساندن شما را ندارد؛ بلکه فقط قصه و روایت خودش را تعریف میکند و حتی در بسیاری از سکانسها هم که موقعیت ترساندن مخاطب پیش میآید فیلمساز به سادگی از آن رد شده و ادامه روایتش را بازگو میکند و این نه تنها یک ضعف نیست که نقطه قوت فیلم است. اینکه فیلم برای دیده شدنش به دستاویزهایی مانند صحنههای ترسناک روی نیاورده است مناعت طبع فیلمساز را نشان میدهد که جای تحسین دارد.
ادبیات فولکلوریک آذربایجان سالهاست که به خاطر کجسلیقگیها مهجور مانده به طوری که حتی خود مردم آذربایجان هم شناختی از آن ندارند. شعرهای عاشیقها بخش مهم و زیبای ادبیات فولکلوریک را تشکیل میدهند. عاشیقهایی که زمانی در تمام مراسمهای آیینی و جشنها و عروسیها پای ثابت این مراسمها بودند، حالا به طور کل فراموش شدهاند؛ اما پوست عاشیق را در متن اصلی قصه خود وارد کرده و افسانهای را که او برای محلیهای قهوهخانه میخواند به تصویر میکشد و این امتیاز بزرگ دیگری برای پوست است که فیلمساز، راوی فیلم خود را از هنرمندان فراموششدهای چون عاشیقها انتخاب کرده است. هنرمندانی که اگر کمی مسئولین درایت داشتند اکنون میتوانستند به عنوان نماینده فرهنگ و موسیقی سنتی و فولکلور ایران نه تنها در کشور ما که در سایر کشورها هم کنسرتها و سالنهایی داشته باشند.
پوست جزو آثار محدود سینمای ایران است که به طور عینی و واقعی نماینده سینمای ایران است. فیلمی خاص، با اصالت، بدیع و منطبق بر فرهنگ و سنتهای ایرانی آن هم در روزگاری که سینمای ایران واژهای غریب گشته و دست عدهای سرمایهگذار ناآشنا با سینما افتاده که ماحصلش فیلمهایی است که یا مضحک و مبتذل و فاقد طنز هستند، یا بیمار گونه و نالهگرا یا به اصلاح هنری، فیلمهایی که آداب و رسوم و سنتهای ایرانی و قومیتهای رنگارنگش که جمعیت محدودی هم ندارند هیچ کجای آن را نگرفتهاند و هیچ نمایندهای ندارند. به طوری که سینمای ما حتی یک اثر سینمایی با هدف معرفی فرهنگ و رسوم قوم بلوچ، لر، ترکمن، قشقایی، آذری، عرب، سیستانی و ... ندارد در حالی که در دل هر کدام از این قومیتها چه بسیار سوژههای بدیع و جذابی که فیلمساز و نویسنده را به خود فرامیخواند.
ارسال نظر