به گزارش سینماپرس، امروزه همه ما در جامعهای زندگی میکنیم که رسانه در آن نقش پررنگی دارد. دراینمیان، تلویزیون یکی از مهمترین ابزارهای جوامع مدرن است و سریالهای تلویزیونی یکی از بهترین ابزارهای انتقال ارزشها در زندگی اجتماعی به حساب میآیند. سریالهای تلویزیون همیشه یکی از مهمترین دلایل مخاطبان برای دنبال کردن صداوسیما به حساب آمدهاند. حتی بسیاری از سریالهای قدیمی هنوز دلیل مهمی برای خانوادههای ایرانی محسوب میشود تا همچنان به سراغ تلویزیون بیایند. اما آنقدر افول کیفیت سریالهای تلویزیونی در سالهای اخیر پررنگ بوده است که صدای اعتراض مخاطبان، منتقدان و رسانهها را بلند کرده است. واقعیت این است که به نسبت سالها و دهههای قبل در مجموع سریالهای شبکههای سراسری تلویزیون به شدت دچار افت کیفی شدهاند، این در حالی است که رسانه ملی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از جمله دستگاههایی بود که توانست به سرعت خود را در مسیر تحول انقلابی قرار دهد.
کارنامه موفق تلویزیون در دهه ۶۰ گواه این تغییر است. در این دهه با وجود بحران جنگ هم سریالهای تاریخی ارزشمندی چون «سربداران»، «هزاردستان»، «سلطان و شبان»، «بوعلی سینا»، «مدرس» و «امیرکبیر» ساخته شدند و هم سریالهای خانوادگی چون «مثل آباد»، «باجناق ها»، «آیینه عبرت» و ...که با نگاهی اجتماعی روایتی از زندگی مردم در آن سالها داشتند. موضوعاتی چون چشم و هم چشمی فامیلی و جنگ و اعتیاد از مسائلی بودند که در این سریالها مطرح شدند.
تلویزیون در دهه ۷۰ هم به این مسیر موفق ادامه داد و و با پخش سریالهایی چون «گل پامچال» و «روزی روزگاری» و در ادامه با رفتن به سراغ موضوعات عاشقانه و پرداختن به قشر جوان در مجموعههای «همسران» «در پناه تو»، «خانه سبز»، «کت جادویی»، «داستان یک شهر»، «آژانس دوستی» و ... توانست لحظات خوبی را برای مخاطب خسته از ۸ سال جنگ تحمیلی رقم بزند.
دهه ۸۰ از چند جهت در روند سریال سازی تلویزیون اهمیت ویژهای دارد؛ در این دهه رسانه ملی کار خود را با سریال جذاب و خاطره انگیز «شب دهم» آغاز کرد. این دهه زمان اوج ساخت سریالهای مناسبتی بود. سریالهایی که رضا عطاران ساخت و در ماه مبارک رمضان و عید نوروز پخش شد چون «ترش و شیرین»، «بزنگاه»، «خانه به دوش» و «متهم گریخت».سریالهای ۹۰ شبی هم متولد این دهه بودند، از جمله «شبهای برره»، «پاورچین»، «نقطه چین» مهران مدیری تا «زیر آسمان شهر» به کارگردانی مهران غفوریان و «کوچه اقاقیا» ساخته رضا عطاران.
سریالهای الف ویژه چون «مختارنامه» و «یوسف پیامبر» هم یادگار این دهه میباشند که بدلیل قوت در ساخت و محتوای ارزشمند دینی، هنوز هم تماشای آنها برای مخاطب لذت بخش است.
با رسیدن به دهه ۹۰ اما روند صعودی سریال سازی تلویزیون نه تنها متوقف شد بلکه سیر نزولی یافت. نگاهی به تولیدات داستانی صداوسیما در دهه ۹۰ نشان میدهد که اغلب این آثار صرفا از روی رفع تکلیف و تکمیل کنداکتور تلویزیون تولید شدهاند و پیامدهای چنین رویکردی را این روزها در استقبال بیشتر مخاطبان به آثار شبکه نمایش خانگی شاهدیم.
درست است که سریالهای پر بینندهای چون "پایتخت"، "دودکش"، "نابرده رنج"، "ساختمان پزشکان"، "وضعیت سفید"، "آوای باران"، " پدر"، بانوی عمارت"، " دردسرهای عظیم"، "لیسانسه ها"، "دلدادگان"، "هشت و نیم دقیقه"، "بچه مهندس"و ... محصول این دوره هستند اما با توجه به کمیت سریالهای این دهه نسبت به دهههای قبل، سریالهای با کیفیت و پرمخاطب کم تعداد میباشند. در این دهه سریالهای ضعیفی چون «مادرانه»، «مدینه»، «زیرپای مادر»، «نفس»، «رهایم نکن»، «برادرجان»، «ازیادها رفته»، خروس"، "آچمز"، "بوی باران"، "انقلاب زیبا"، "پرگار"، "دادستان"، "فوق لیسانسه ها"، "کامیون"، "پدرپسری"، "میانبر"، "سرزده"سرزده"، "آخر خط"، "سرباز"، " صفر۲۱"، "بوم و بانو" و ...نیز از شبکههای مختلف پخش شدند که بدلیل فقدان چارچوب، قصه و فیلمنامه مناسب، خط داستانی و دیالوگهای کلیشهای، پیش پاافتاده و دمدستی، بازیهای مصنوعی و مشکلات فنی ساده در جذب مخاطب ناتوان بودند.
رسانه ملی در دهه ۱۴۰۰ یعنی در دوسال گذشته نیز کارنامه قابل قبولی نداشته است؛ از سریالهای طنز گرفته تا سریالهای مناسبتی. سریالهای "پلاک ۱۳"، "بوتیمار"، "یاور"، "زمین گرم"، "دردسرهای شیرین"، "خداداد"، "حکم رشد" و ... از جمله ضعیف ترین تولیدات تلویزیون در این بازه زمانی هستند.
بی تردید یکی از عوامل ساخت چنین سریالهای کم کیفیتی این است که دایره تولید سریالهای ایرانی با حلقههای تنگی از عوامل تکراری و البته خوششانس که امکان فعالیت مکرر دارند محدود شده است. حاصل همین تکرار هم چیزی جز ملال و اندوه نبوده و نیست. همچنین اکثر شخصیتهای حاضر در سریالها انبوهی از مشکلات را بردوش میکشند و مخاطب وقتی میبیند که با تماشای چنین سریالهایی جز غم و اندوه چیزی عایدش نمیشود، ترجیح میدهد یا تلویزیون را خاموش کند یا به انبوه کانالهای ماهوارهای روی بیاورد تا کمی از دغدغهها و مشکلات روزمرهاش کم شود.
کارشناسان معتقدند راهکار اساسی برای رسیدن به وضعیتی ایدهآل در هنر کشور و در نتیجه اعتلای فرهنگ، ملی و مردمی شدن هنر است چرا که اکنون مشکل اصلی از ملی و مردمی نبودن هنر در کشور نشأت میگیرد و در واقع به جای این ویژگی مهم فرهنگ و هنر در کشور ما سلیقهای و سطحی است که از نظرات مدیران نشأت میگیرد. از سوی دیگر اولین کاری که برای تامین محتوای تلویزیون و خروج از این وضعیت باید صورت بگیرد، یک حرکت مدیریتی فعالانه و هوشمندانه و خارج شدن از وضعیت «رفع تکلیف» است. در واقع ابتدا باید ارادهای برای تحول در این مجموعه وجود داشته باشد و مدل رفع تکلیفی مدیریت تغییر کند تا برنامههای مختلف بتوانند به میدان بیایند و کارساز شوند.
مدیریت جدید تلویزیون از زمان روی کار آمدن تنها به تغییرات مدیران و انتصابهای جدید مشغول بوده است و دست رسانه ملی تاکنون در پخش سریالهای جذاب کاملا خالی بوده است و این روزها بیشتر شبکهها به پخش سریالهای تکراری روی آوردهاند، حال باید دید این تغییرات فقط روی کاغذ است یا در عمل نیز باعث تحول برنامههای رسانه ملی خواهد شد؟
*فارس
ارسال نظر