به گزارش سینماپرس، در ادامه پرونده بررسی سینمای دهه نود، یکی از موضوعات مهم ما بررسی فیلمهای اکرانی از منظر محتوا است. فیلمهایی که در سالهای اخیر از نظر محتوایی دچار چالشهای فراوان بودند و حالا با روی کار آمدن دولت جدید و فعالیت مدیران تازه سینمایی، با سختگیریهایی مواجه شدند. عمده چالش این دوره از فعالیت مدیران سینمایی که حالا به یک سال نزدیک میشود، این بود که فیلمنامههایی که در همین سازمان مجوز گرفتند در ادامه روند ساخت و اکران دچار مشکل شدند. برخی از رسانهها و چهرهها با سلایق گوناگون سیاسی و فرهنگی نیز به سازمان سینمایی خرده گرفتند. اما باید در چارچوب بررسی سینمای ایران از منظر محتوا و نظارت در یک دهه قبل، به پاسخ درخوری به این مسأله رسید.
در این زمینه، متولی اصلی معاونت نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی است که در حال حاضر حبیب ایلبیگی مسئولیت آن را برعهده دارد. ایلبیگی سالها قبل نیز در ابتدای دولت یازدهم از سال ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۶ همین مسئولیت را داشته است و از این جهت هم میتوانست سالهای گذشته را بررسی و کارشناسی کند و هم درباره دولت فعلی و شرایط حال حاضر گفتوگو کند.
فیلمهای با سرمایه خصوصی چندان تن به نظارت نمیدهند
*آقای ایل بیگی شما سال ها در سازمان سینمایی حضور داشتید و در بخش نظارت و ارزشیابی نیز دوره هایی مدیر بودید و بارها به عنوان کارشناس در شوراهای پروانه ساخت و نمایش بودید. ۱۰ سال گذشته سازمان سینمایی از منظر قانون گرایی در نظارت و ارزشیابی چگونه بوده است؟
در این مورد باید بگویم که البته دولتها تعیینکننده هستند. نگاه هر دولتی به حوزه فرهنگ و هنر و آنچه که ریاست سازمان سینمایی از شوراها میخواهد در این مورد اثر بسیار مهمی دارد. در طول این سالها معمولاً نگاههای دولتها در شوراهای پروانه ساخت و نمایش تسری داشته است. با انتخاب اعضای شوراها و میزان سختگیری و سهلگیری در خصوص اجرای قوانین، آییننامهها و الزامات و بایدها و نبایدها همگی اثرگذار است.
بنابراین سینمای ایران در دهه گذشته نیز بدون شک تحت تأثیر سیاستها در شوراهای پروانه ساخت و نمایش قرار داشته است. اما باید توضیح داد که سینما در دولتهای ۱۱ و ۱۲ چه سرگذشتی داشت.
سینمای ما در سال ۱۳۹۲ کمترین میزان تماشاگر سینما و فروش را داشت. سال ۱۳۹۲ بنده مدیر انجمن سینمای جوانان ایران بودم. در بهمن ۱۳۹۲ به مناسبت جشن انقلاب ۱ روز رایگان سینما داشتیم که مسئولیتش با من بود. با کمک صداوسیما استانها، سینمادارها و مردم این کار انجام شد. شاید جالب باشد که بدانید آنقدر سینماها بسته بودند که کلی از صندلیها خاک داشت.
اما اقداماتی که در سال ۱۳۹۳ صورت گرفت مانند دیجیتال شدن سالنهای سینماها که به عدالت سینماها کمک کرد باعث شد زمینه رونق سینماها شکل بگیرد. فیلمها دیگر بهراحتی به شهرستانها میرفتند. این موضوع در کنار موج کمدیهای گیشهای باعث شد که سینما یکباره رونق جدی گرفت. بهطوریکه سینماها پایان فرودین ۹۴ اعلام کردند که هزینههایشان را تا پایان سال بدست آوردند. ۱۱ ماه سود دادند. این در حالی بود که در سال ۱۳۹۲ باید "سینماشهر" به سینماها پول میداد تا هزینه برق و بیمه را بدهند.
به زعم دشمنان ایران، سینما به جمهوری اسلامیکمک کرده است و دشمنان ما چشم اینکه سینمای ایران را ببینند ندارند. هم ضد انقلاب و هم رژیم صهیونیستی تلاش میکنند از مدلی که ایران برای سینمایش استفاده کرده استفاده کنند. عربستان و اسرائیل عصبانیتشان را خیلی اوقات از اینکه در محافل جهانی حضور داشته باشیم ابراز میکنند.
هر سال رشد بهتری را تجربه کردیم و افزایش بیننده پیدا کردیم. سرمایه گذاری در ساخت سینماها گسترش پیدا کرد. بدون اینکه دولت حضوری داشته باشد. در حالی که تا قبل از آن سینماها در حال ضرر دادن بودند و اگر فیلمی تنها ۱ میلیارد میفروخت مایه تعجب بود. بهراحتی میتوان گفت که ۹۰ درصد فیلمها ورشکسته بودند.
این فروش خوب یک تهدید داشت و آن ورود سرمایه به سینما بود. وقتی سرمایه به شکل گسترده وارد میشود خطرات و عوارضی دارد که یکی از آنها این است که این سرمایهها قاعدهپذیر نیستند و سعی میکنند نظارتگریز باشند و با نظارتهایی که به شکل قانونی در سینما باشد، مقابله میکنند.
البته گفتیم این خوب است که فروش بالا رفته اما الزاما همه چیزش خوب نیست و حتما به نفع سینما نیست. این اتفاق میتواند باعث شود که عدهای بیایند که قائل به خطوط قرمز و اعمال اصلاحات نباشند. اینگونه تقابل با حوزه نظارت بیشتر خواهد شد کما اینکه در سال ۹۵ و ۹۶ به همین مشکلات برخوردیم که به توقیف برخی فیلمها منجر شد.
فروش زیادی در سینما رخ داد بهطوریکه تب رکورد شکستن برای سینماگران و سرمایهگذاران ایجاد شد. همه توقع داشتند این روند صعودی ادامه پیدا کند. البته خیلی اوقات اگر فیلمهای پرفروش را پیدا کنید، کمدیهایی بودند که خطوط قرمزی را شکستند تا چیزهای جدیدی برای ارائه داشته باشند.
البته این را هم اضافه کنم که در ۱۰ سال قبل فیلمهایی داشتیم که دارای مشکل بودند. در همه دورهها فیلمهایی بوده که با قوانین سازگاری نداشته باشند. در دورههایی فیلمهایی داشتیم که نتوانستند مجوز بگیرند اما مسأله مهم این بود که آسیب آن دوره یعنی سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۶، آسیبهایی بود که در شورای پروانه ساخت وجود داشت. توضیح اینکه در این شورا در مقاطعی همه اعضا فیلمنامهها را کامل نمیخواندند. یکی دو نفر فیلمنامهها را کامل میخواندند باقی خلاصه آنها را میخواندند و تصمیمگیری میشد. بعضی اوقات اصلاً کارشناس نظارتی سازمان حاضر نمیشد. این روند آسیب زیادی زد و ما را از منظر نظارت دچار مشکل کرد. خیلی وقتها تطبیق نمیشد که فیلمی که پروانه ساخت گرفته است همین فیلم است یا نه. البته مواردی را هم تطبیق میکردیم و در مواردی هم دیدیم که عین آن فیلمنامه ساخته نشده بلکه تغییرات اساسی کرده است. البته خیلی وقتها نمیشود توقع داشت که فیلمی که مجوز گرفت و ساخته شده است عیناً همان باشد که در فیلمنامه بوده اما اینکه فیلمنامه تغییر ماهوی کند که با کار تصویب شده فرق کند، بدون شک با آن برخورد میشد و الان هم میشود.
اینجا لازم است یکبار بهطور جدی از اهمیت، جایگاه و کارکرد کارشناسان و بچههای نظارتی بگویم. آنها آگاه به مسائل مهم کشور که در سینما ارتباط دارد مانند حوزههای سیاسی، فرهنگی و دینی کشور هستند. فیلمها باید از همه جنبهها بررسی شود. مثلاً این شورا موظفند که حقوق کودکان و مردم را بدانند و به آن توجه کنند، نمیتوانند فقط به فروش فیلم توجه کنند. باید وجوه دیگر را نیز در نظر بگیرند. از قبل انقلاب این آییننامهها وجود داشته تا الان. دوستانی که نقد میکنند بهتر است این آیین نامهها را بخوانند. چیزهایی داشته که نسبت به الان بسیار سختتر است. نمیشد گفت که بالای چشم خاندان سلطنتی ابرو است. با مقایسه آییننامه رژیم گذشته و اعمال آن با نظام جمهوری اسلامی ایران بهخوبی مشخص میشود که کدام یک آزادی بیشتری به هنرمندان میدهند.
باید بشود فیلمها را با خانوادههایمان تماشا کنیم!
*در این چند ماه که از آغاز دور جدید مدیریت سینمایی میگذرد، شاهد تنشها و التهابات زیادی بودیم که شاید در مدیریتهای گذشته با آن کمتر روبرو بودیم. علت این تنشها توسط رسانههای گوناگون به موضوع فیلمنامهها و پروانههای ساخت و نمایش برمیگردد. توضیح شما درباره آن چیست؟
این را در نظر داشته باشید که هر دولتی در کشور ما عوض که میشود چندماهی برای تجزیه و تحیلی دولتها از سوی فرهنگ و هنر زمان میبرد. مانند اینکه آیا میتوانیم با آنها کار کنیم یا نه و سیاستهای آنها چیست.
دقیقاً پاسخ این سؤال به آنچه در سؤال قبلی جواب دادم برمیگردد. آنچه گذشت در حال حاضر منجر به این شده که شورای قانونی پروانه نمایش با مشکلات عدیده روبرو شود. به دلیل آن روند قبلی در شورای ساخت که فیلمنامهها یا خوانده نمیشدند یا خلاصه آنها خوانده میشد و برای همین موارد مهم برای نظارت مورد بررسی قرار نمیگرفت، در نتیجه امروز در پروانه نمایش ما به مشکل برخورد کردهایم. الان هم خیلی از مضامینی که به نظر مضامین نامناسبی است را برای ساخت موافقت نکردیم. اعلام هم کردیم با آثار سخیف و مبتذل، سیاه نما، تلخ و ناامیدکننده مخالفت میکنیم.
من به روند قانونگرایی و اعمال آییننامه بهشدت معتقدم. اگر به این اعتقاد نداشتم نمیآمدم. برای اینکه معتقدم اگر با خانواده به سینما میروم باید آنجا را قبول داشته باشم. اگر نپذیریم نمیتوانم توصیه کنم. حتما با قانون گرایی موافقم اما سوتفاهم و تنش دارد.
سختگیریهای سازمان سینمایی به نفع سینما است
*آیا درست است که تعداد فیلمنامه های ارسالی بسیار بیشتر از تعداد فیلمنامههایی است که مجوز گرفته؟ اگر پاسخ مثبت است علت این مردودی ها چیست؟ بهطور کلی خیلی به سختگیریهای سازمان اشاره میکنند.
گزارش پروانههای ساخت نشان داد که چنین خبری غلط است. ما پروانه میدهیم چون رونق سینما برای ما مهم است. آنچیزی که داریم و برآن واقفیم نظارت دقیق بر فیلمها مطابق قانون و آئیننامه است. بله در مواضعی حتی سختگیری هم داریم که درست است چرا که به نفع سینما است و درست هم هست. بعد از مدتی این روند تنظیم میشود و از این فضا دور میشویم. ما در دو سال کرونا از تنظیمات نظارتی خارج شدیم. انقدر که الان فیلمهای دارای پروانه ساخت در شورای نمایش به مشکلات عدیده میخورند، معلوم است که از چارچوب قانون خارج شده بودند که الان دچار مشکل میشوند.
سازمان سینمایی برای مجوز فیلمها در جشنوارههای خارجی همراهی میکند
*برخی این سختگیریها را به موضع سازمان در خصوص مجوز برای فیلمها در جشنوارههای خارجی نسبت میدهند.
البته این توضیح را باید بگویم که وقتی فیلمی در جشنواره فیلم فجر نمایش داده میشود و از ممیزی پروانه عبور میکند، برخی از سینماگران میگفتند که باتوجه به اینکه مجوز نمایش در جشنواره فیلم فجر را داریم میتوانیم در جشنوارههای خارجی شرکت کنیم. برای همین همیشه گفتیم که این مجوز فقط برای جشنواره فیلم فجر در ایران است این دلیلی برای اکران و نمایش در جشنوارههای خارج نیست.
این راباید گفت که مدتی بود که فیلم را به جشنواره میفرستادند، زمانی که انتخاب میشد برای جواز اقدام میکردند. مواقعی این روند جدی اجرا میشد گاهی خیر. در سینمای ما عموم سینماگران به این قوانین احترام میگذارند. مثلاً یکی از کارگردانان برای فیلمش تماس گرفت و گفت که میخواهم فیلمم را به جشنواره توکیو ببرم، به من جواز بدهید. بعد هم من به معاونت نظارت وقت زنگ زدم و گفتم که لطفاً فیلم را برای بازبینی هفته بعد شورا بگذارید تا زودتر کارش انجام شده و به جشنواره برود. همین هم شد و بعد تشکر کردند.
همین الان چندتا فیلم برای حضور در جشنوارهها برای گرفتن پروانهها اقدام کردند و گرفتند. ما از کدام فیلمها حرف میزنیم. حتی برخی از آنها اصلاحیههایی داشتند گفتیم برای جشنواره و همزمان برای پروانه هم اقدام کنید. چرا درباره آنها حرف نزدیم. چون اینها از قبل درخواست پروانه دادند.
فیلمی که بدون مجوز به جشنوارههای خارجی برود، تخلف کرده است و این کاملاً روشن است. با سازندگان فیلمی که بر سر آن حواشی ایجاد شد، صحبت کردیم و گفتیم که این مسیر را نروند زیرا خلاف قانون است اما ترجیح دادند که آنطور که میخواهند عمل کنند. همین شد که در جشنواره فیلم کن دیدید که چه حواشی ایجاد شد. البته باید در نظر گرفت که در آن عرصه جهانی، فشارهای سیاسی و رسانهای زیاد است. اینکه مدیران و کارشناسان به جشنوارههای خارجی میروند و مورد انتقاد هم قرار میگیرند، برای همین است که آنان بتوانند مشاور و کمک هنرمندان باشند.
موفقیت سینمای ایران در جشنوارههای خارجی چشم اسرائیل و دشمن را درآورده است
*یکی از مواردی که عموماً به آن نقد میشود، حضور فیلمهایی با مضامین انتقادی شدید در جشنوارههای جهانی است. به عنوان مدیر توضیح شما که تجربه های قبلی هم داشتید نسبت به این انتقادات چیست؟
اولاً باید بگویم که نرفتن به جشنوارههای جهانی اشتباه است. اینکه برخی منتقدین این موضع را دارند به نظر من اشتباه است. حذف کردن خودمان از صحنه بین المللی کار اشتباهی است. دیپلماسی عمومی و فرهنگی به این محافل بین المللی نیاز دارد.
سینمای ما از نظر بینالمللی جزو سینماهای نامدار جهان است که در خط اول دفاع از کشور ما است. البته برخی این دفاع کردن را اینگونه تصور میکنند که به ضرر کشور عمل میکند. اما من که دانشآموخته روابط بین الملل هستم میگویم که سینمای جمهوری اسلامی ایران در دهههای اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در شناساندن کشور و نظامش به دنیا و برافراشته کردن پرچم کشور و ارئه تصویر جدیدی برای ایران بعد از انقلاب، نقش بسیار مهمیداشته است.
البته سمت و سوی آثار کمیمتفاوت شده و آثاری شده است که ما در داخل کمتر قبول داریم. بله فیلم خوب و ملی باید به جشنوارههای جهانی برود. اما همان آثار هم چنانچه به نمایندگی از ایران در محفل بین المللی شرکت میکنند به بُرد سینمای کشور کمک میکنند. به زعم دشمنان ایران، سینما به جمهوری اسلامی کمک کرده است و دشمنان ما چشم اینکه سینمای ایران را ببینند ندارند. هم ضد انقلاب و هم رژیم صهیونیستی تلاش میکنند از مدلی که ایران برای سینمایش استفاده کرده استفاده کنند. عربستان و اسرائیل عصبانیتشان را خیلی اوقات از اینکه در محافل جهانی حضور داشته باشیم ابراز میکنند.
ما در منطقه و در دنیا افتخار آمیز هستیم که در منطقه هیچ رقیبی نداریم. در آسیا هم میشود گفت که وضعیت خوبی داریم. در دنیا هم جزو بهترینها هستیم. چون سینمای خودمان را داریم که مختص ما است و تولیدکننده خوبی هستیم. در خیلی از کشورها به این میزان تولید که ما داریم فکر نمیکنند. در همه زمینهها نیروی انسانی متخصص فوق العاده داریم. اطرافیان ما میگردند دنبال این هزاران هزاری که ما داریم. در نیروی انسانی فعال پشت صحنه فیلم، در تمام آنها بهترین منطقه هستیم. کارگردان، تهیهکننده، نویسنده، طراح صحنه، فیلمبردار و...
در عراق که بودیم باوجود اینکه وضعیت ریالی خوب و بهتری نسبت به ما دارد، اما فیلمسازانشان میگفتند که مشکل فیلمبردار و طراح صحنه و صدابردار داریم. اما ما در دورافتادهترین شهرهای کشور نیز دارای نیروهایی هستیم که از کشورهای منطقه هم بهترند. اینها برای خیلی از کشورهای دنیا حسادت برانگیز است.
*تسنیم
ارسال نظر