حسین پورقادری/ «ایام الله» روزهای عادّی نیست! نقطهی عطف تاریخند! روزهای تاریخسازند و از این جهت است که «حاکمیت اسلامی» مأمور است که «ایام الله» را به یاد مردم بیاورد! اما متاسفانه برگزاری خُنَک «یوم الله ۹ دی» موضوعی بود که امسال بیش از هر چیز به چشم آمد. این در حالی است که عدم شناخت دقیق ابعاد «فتنه ۸۸» و بازخوانی دقیق و انتقال بین نسلی آن با استفاده از ظرفیت پاسداشت «حماسه ۹ دی» آن هم طی سیزدهسال گذشته، خسارتهای ویژهای را به کشور تحمیل ساخته است و از این جهت لزوم بازخوانی و مرور چند نکته مهم را ضروری میسازد:
۱/ سیزده سال است که از «فتنه ۸۸» و خاطره هشتماه ایستادگی و دفاع ملت ایران در برابر «جنگ نَرم دشمن» میگذرد و اکنون در سالگرد «حماسه ۹ دی» صدور چند بیانیه و برگزاری چند گردهمایی محدود و رفع تکلیفگونه و گنجاندن چند فیلم تکراری در جدول پخش تلویزیون را میبایست تمام بضاعت «شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی» و فعالیت مجموعهای است که هر ساله و طی بیش از یک دهه با عنوان «ستاد مرکزی یوم الله نهم دی» شکل میگیرد!
۲/ متاسفانه تصور برخی از تشکیل «ستاد مرکزی» برای برگزاری و بزرگداشت «یوم الله»هایی همچون «۲۲ بهمن» و «۱۳ آبان» و «۹ دی» و «۱۷ شهریور» و «۱۵ خرداد» و ... محدود به هماهنگیهای ترافیکی و فراهم کردن سیستم صوتی و هماهنگی اتوبوس و ... است؛ پس اگر چه قطعی بلندگوها در حین سخنرانی سخنران و یا ویلانی جمعیت در مراجعت از راهپیمایی و گرههای ترافیکی و ... یکی از اصلیترین معضلات همچنان لاینحل در فرایند برگزاری اجتماعات سراسری است؛ اما واقعیت آن است که توقع از تشکیل «ستاد مرکزی» پیگیری موضوعات و کارهای مهمتری هم میباشد! اقداماتی که عموما از کارکرد فرهنگی برخوردار میباشند. کارهایی که موجب انتقال مفاهیم و بازیادآوری و نشاندهندهی تصویر روشن از «دست قدرت الهی» به نسلهایی میشود که از نظر زمانی در آن «ایام الله» نبودند. وظیفهای که «قرآن کریم» از آن یاد و به صراحت پیامبران خود را مامور به «وَ ذَکِّرهُم بِاَیّامِ الله» نموده است.
۳/ قطعا عدهای در کشور هستند که سعی میکنند «یوم الله»های حساس و روزهای مهم را به دست فراموشی بسپارند و در این راستا مسائل دیگری را مطرح کنند تا شاید بتوانند این یاد و این «یوم الله»های بزرگ را تحتالشعاع قرار بدهند. از این جهت یکی از وظایف اصلی و شان وجودی مجموعهای با عنوان «شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی» آن است که نگذارد چنین شود! شورایی که با تشکیل ستادهایی ویژه و مختص برای هر یک از این «ایام الله» میبایست اقدام به تعریف مسئولیت برای نهادهای مختلف اجرایی در کشور نموده و در طول ۳۶۵ روز سال، وظایف محوله را از هر مجموعهای پیگیری نماید.
۴/ «شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی» نهادی است که با موافقت «امام خمینی(ره) » در ۱۲ مرداد ۱۳۵۹ هجریشمسی و به منظور هماهنگی و انسجام فعالیتهای تبلیغی بین دستگاهها و مراکز تبلیغی کشور تاسیس شد. موضوعی که سبب شد تا در اساسنامه این نهاد سازوکاری با عنوان «مجمع نمایندگان» دیده شود که متشکل از نمایندگان تامالاختیار ۲۱ دستگاه و نهاد اجرایی در کشور است که توسط بالاترین مرجع آن دستگاه یا نهاد معرفی میشوند. نهادهایی همچون «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» و «سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» و «سازمان تبلیغات اسلامی» و «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی» و ... که طبق قانون موظف میباشند تا به منظور حفظ و صیانت از «یوم الله»های بزرگ طبق سیاستهای اعلام شده از سوی «شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی» همکاریهای لازم را در زمینههای مختلف تبلیغی، پشتیبانی و سایر زمینههای مرتبط با وظایف شورا به عمل آورند.
۵/ قطعا بخشی از یک دهه واکنش نادرست نسبت به «یوم الله ۹ دی» محصول ناکارآمدی و حضور طیفی از «جوانان دهه چهل و پنجاهی» بر مصادر «شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی» است. پا به سن گذاشتگانی با پسوندهای دکتر و سردار و ... که عموما منقضیالخدمت بوده و برای گذر آبرومند ایام در سمتهایی همچون «ریاست ستادهای برگزاری» منصوب میشوند! افرادی که ظاهرا خود را از خلاقیت بینیاز دانسته و شاید به جهت کماطلاعی و یا کمتوانی از قدرت لازم برای تعیین تکلیف و تبیین هوشمندانه وظایف برای هر یک از این ۲۱ نهاد عضو در ذیل ستاد برخوردار نمیباشند!
۶/ «ایام الله» باید در یاد مردم باقی بماند و این یادآوری محقق نخواهد شد مگر با ثبت و ضبط مفاهیم این ایام با «زبان هنر». زبانی که از قابلیت ماندگاری بالا و انعکاس و انتقال به نسلهای مختلف برخوردار است. اقدامی که متاسفانه نه تنها در فهرست بلندبالای سریالسازی در «سازمان صدا و سیما» جایی ندارد و در مجموعه دغدغههای فیلمسازی و تولیدات تئاتر و ... در «سازمان تبلیغات اسلامی» مورد شناسایی واقع نمیشود؛ بلکه در تولیدات حمایتی زیر مجموعههای مختلف «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» نیز نشانی از آن یافت نمیگردد!
۷/ روزها تمام میشوند، لکن تأثیرات «ایام الله» در صورت یادآوری و انتقال آن به نسلهای مختلف میتواند در زندگی ملّتها باقی بماند و در روحیهی ملّتها، در منش ملّتها، در مسیر ملّتها، آثار ماندگار و بعضا جاودانه بگذارد. آثاری ویژه که در «یوم الله ۹ دی» نوعی ویژه از آن «بصیرت» را متجلی شد. بصیرتی ویژه که در فرایند «فتنه ۸۸» ظهور و بروز نمود و در آن روز مهم اثبات کرد دشمن «نسل سوم انقلاب» را نتوانستند از «انقلاب اسلامی» رویگردان کند. «نهم دی» را همین جوانها، همین «نسل سوّم انقلاب» به راه انداختند؛ آن حادثهی عظیم را بهوجود آوردند؛ آن سیلی محکم را بهصورت کسانی نواختند که سعیشان این بود که «مسیر حرکت اسلامی» را با ایجاد «فتنه» منحرف بکنند؛ این کار را چه کسی کرد؟ جوانها کردند «نسل سوّم انقلاب» کردند. همان نسلی که به عنوان «دهه شصتیها» با انواع و اقسام خصوصیات رفتاری مورد تجزیه و تحلیل توسط «مراکز مطالعاتی دشمن» واقع میشدند و به عنوان «نسلی با بحران هویت» و در تعارض با «آرمانهای انقلاب اسلامی» و «نظام جمهوری اسلامی» مورد خطاب قرار میگرفتند؛ دقیقا همانند امروز که «دهه هشتادیها» با چنین اتهاماتی روبرو هستند!
۸/ اهمال و غفلت جاهلانه یا عامدانه متولیان اجرایی کشور در تولید آثار فرهنگی و هنری به منظور ثبت و ضبط «ایام الله» و «حماسههای ملی» سبب شده تا هر نسل از ملت مسلمان ایران در طول بیش از چهل سال اخیر شاهد «فتنه» باشند؛ فتنههایی البته به ظاهر جدید و در واقع تکراری و با ماهیت تَکرارهای براندازانه که در مقاطع مختلف تاریخی به وقوع پیوسته و هر بار چه در خردادماه ۱۳۶۰ هجریشمسی و یا مردادماه ۱۳۶۷ هجری شمسی و یا در تیرماه ۱۳۷۸ هجری شمسی و یا خردادماه ۱۳۸۸ هجریشمسی و یا آبانماه ۱۳۹۸ هجری شمسی تنها به واسطه هوشیاری و درک بالای «نسلهای مختلف انقلاب» متوقف و ابتر مانده است. و در فتنه اخیر که در مهرماه ۱۴۰۱ هجریشمسی آغاز گردیده، اگر چه تمامی ملت ایران در گروههای سنی مختلف به نوعی مورد هجمه و درگیری دشمن واقع شدهاند؛ اما تمرکز اصلی بر «نسل پنجم انقلاب» و «دهه هشتادیها» میباشد و وقت آن است که ایشان «آزمون بصیرت» پس دهند.
۹/ «فتنهی سال ۸۸» کشور را واکسینه کرد؛ مردم را بر ضد میکروبهای سیاسی و اجتماعیای که میتواند اثر بگذارد، مجهز کرد؛ «بصیرت مردم» را بیشتر کرد. اما متاسفانه نهادهای فرهنگی کشور اقدام درخور و شایستهای در جهت تقویت و گسترش سطح این بصیرت در جامعه صورت ندادند. در این میان افول «جشنواره مردمی فیلم «عمار»» از جایگاه پُرشتاب اولیه خود را میتوان به عنوان مصداقی دردآور مورد مداقه قرار داد. جشنوارهای که در سیزدهمین دوره برگزاری خود نه تنها از مناسبت و شان برگزاری خود یعنی سالگرد حماسه نهم دی دور شده؛ بلکه ظاهرا برای عدم برونرفت از یدکنترل قبیله کوچ کرده به سطوح مدیریتی کشور، خود را مجبور ساخته تا دبیری غیرایرانی و فاقد تجربه و توان لازم در فضای هنری و رسانهای کشور برگزیند.
۱۰/ در فرایند «فتنه ۸۸» دشمن میخواست کشور را متلاطم کند، میخواست آرامش و ثبات و استقرار را از ملت ایران بگیرد. از این جهت مسئله «فتنه» و «فتنهگران» از مسائل مهم و از «خطوط قرمز جمهوری اسلامی» است. اما متاسفانه برخی «مدیران اجرایی» و بالاخص «مدیران فرهنگی کشور» سعی نمودند تا این خط قرمز را به لطایفالحیل گوناگونی لوث ساخته و نادیده بگیرند. مگر نه اینکه «صدا و سیما» و «بنیاد سینمایی فارابی» و «حوزه هنری» و «سازمان اوج» و ... طی سیزده سال گذشته، با علم و آگاهی کامل نسبت به حضور و فعالیت این طیف از سلبریتیها در «فتنه ۸۸» مبادرت به عقد قراردادهای جدید فیلم و سریال با ایشان نموده و بالاخص فضاهای مختلف تعاملی «رسانه ملی» و ارتباط با عموم مخاطب ایرانی را دربست در اختیار ایشان قرار دادند!
۱۱/ پُرواضح است که اغتشاشات بروزیافته از مهرماه امسال، بیش از هر چیز محصول سیزده سال مماشات با سلبریتیها و عناصر دخیل در «فتنه ۸۸» است. همان طیف کاسبکاری که در سال ۱۳۸۸ هجریشمسی نیز تمام قامت بر علیه نظام و حاکمیت «جمهوری اسلامی» صفآرایی نمودند؛ اما به دلیل کموسعت بودن «شبکههای اجتماعی» نتوانستند آرزوی براندازی و تغییر «حاکمیت جمهوری اسلامی» را به سمع و نظر عمومی برسانند! و همین امر باعث گردید به سرعت مشمول «عفو مدیران فرهنگی جمهوری اسلامی» واقع گردیدند و با حضور گسترده خود در عرصههای مختلف هنری و بالاخص «سینما» و «تلویزیون» سعی نمودند تا کینه خود از «نظام جمهوری اسلامی» را به زبان هنر ترجمه و به صورت ویژهای در تولیدات فیلم و سریال و ... خود منعکس نمایند و تولیداتی آنچنان هتاک پدید آورند که فیلمهایی نظیر «بیهمه چیز»، «شیشلیک»، «روشن»، «مردبازنده» و ... تنها بخشی از این آثار میباشد. انبوهی از آثار که نه تنها «ژانر اجتماعی» را در ایران به عنوان «ژانر فلاکت» ترجمه نمودهاند؛ بلکه با استفاده از جهالت و یا ندانمکاری مدیران فرهنگی کشور، پا را از «امیدزدایی» و مایوس ساختن مردم نسبت به «نظام جمهوری اسلامی» فراتر نهاده و برای برونرفت از وضعیت موجود «ملت ایران» را یا به «خودکشی» رهنمون ساخته و یا مخاطبان خود را به «شورش علیه حاکمیت» فراخوانده و صراحتا به تبلیغ گونهای از «آنارشیسم» (Anarchism) پرداختند.
۱۲/ بررسی محتوای آثار سینمایی تولید و عرضه شده طی سیزده سال گذشته به وضوح موید آن است که برخلاف گیجی و مَنگی حاکم در «عرصه مدیریت فرهنگی کشور»، استراتژی عملیاتی متولیان و طراحان اصلی «فتنه ۸۸» در اعمال «سیاست ایدئولوژیزدایی از جامعه اسلامی ایران» تا چه حد هوشمندانه و موفق بوده و توانسته تولیداتی را رقم بزند که هم از حمایتهای مادی و معنوی نظام جمهوری اسلامی برخوردار شود و هم به حمایت از سیاستهای کلان نظام نپردازند! و در مقابل شک درونی و منویات غلط و موهوم ذهنی ایجاد شده در فرایند «فتنه ۸۸» را به روزرسانی و با ادبیات مختلف در تقابل با «حاکمیت جمهوری اسلامی» برای نسلهای مختلف به تصویر بکشد. تولیداتی که بعضا آنچنان در وادی تقابل با قوانین و قواعد اسلامی پیشقدم شدهاند که اصولا پایبند ماندن غیرخلاقانه به حقوق و احساسات اسلامی را عامل اصلی ویرانی و نابودی دنیاسازی پیش رو، ترسیم مینمایند. در این میان مصادیق شاخص و بارزی همچون فیلم سینمایی «علفزار» به عنوان اثری که رسما «حاکمیت جمهوری اسلامی» را به «فساد سیستماتیک» متهم و وجاهتی مخفیکار و جانی و کودککُش از حاکمیت به مخاطب خود حقنه میسازد و در عین حال موفق به دریافت چهار سیمرغ و مشخصا سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه از «چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر» میشود و یا فیلم سینمایی «مصلحت» که «پشیمانی از گذشته انقلابی» و طلب عفو از «سلطنتطلبان» و «منافقین» و «چپیها» را به نمایش میگذارد و ... تنها نمونههایی از این فرایند طی شده در سیزده سال گذشته میباشد.
۱۳/ بدیهی است که تشخیص «منافق» از «تواب» امری سهل و ساده نیست! اما ترحم بر «مُعاند» و آنکس که سرسختانه بر موضع ضدیت خود با «حاکمیت اسلامی» میایستد نیز خطایی نابخشودنی است. انحرافی که حتی میتواند از شخصیت باسواد و مجتهدی همچون «حسینعلی منتظری» سرزده و تجلی یابد. خطایی که متاسفانه با توجیهات بیمبنا و استفاده از ادبیات دهن پُرکنی همچون «قطببندی» مورد توجیه واقع میگردد. خطای استراتژیکی که متاسفانه طی سیزدهسال گذشته به کرات و دفعات بسیار زیادی از جانب برخی مدیران فرهنگی کشور صورت پذیرفت و در پوشش مقابله با «دوقطبی» موجب جولان لجامگسیخته سلبریتیها گردید. خطایی غیرقابل توجیه که برای روشن شدن جوانب آن کافی است تا ماجرای پرداخت دستمزدی معادل ۱.۵ تا ۲ میلیارد تومان دولتی به «حمید فرخنژاد» مورد توجه واقع شود. «دستمزدی نجومی» و پرداخت شده از «بیتالمال ملت ایران» که پیش از حضور در یکی از نقشهای فرعی یک فیلم سینمایی به این سلبریتی هتاک پرداخت شد!
۱۴/ هر جامعهای نیازمند «قطببندی» و تفکیک میان «خودی» و «غیرخودی» است و این ربطی به «اکثریت» و یا «اقلیت» بودن پیروان «حق» و یا «باطل» ندارد. از این جهت است که به عنوان مثال در جامعهای که «حضرت لُوط علیهالسلام» در آن زندگی میکرد و «قوم لُوط» به عنوان «اکثریت باطل» در این جامعه اصرار بر انجام گناه و نافرمانی الهی داشت و ...، «اقلیت حق» اقدام به ایجاد یک «قطببندی» بسیار شفاف در این جامعه نمود. در این میان حتی آن هنگام که «قطب حضرت لُوط» نتوانست رفتار اکثریت را به عنوان «قطب مقابل» خود اصلاح کند و منجر به ترک رفتارهای ناپسند قومش شود از خدا درخواست عذاب برای «قطب مقابل» را نمود و آنچنان شد که در «قرآن کریم» شرح داده شده است. پس این بهانهای غیر قابل قبول است که مثلا به خاطر ممانعت و دامن نزدن به «دو قطبیسازی» کمتر نشانی از «یوم الله ۹ دی» در شهر دیده شود و یا «دیوار نگاره میدان ولیعصر» حتی یک نقش و نگار کوچکی از «حماسه ۹ دی» به خود نبیند!
۱۵/ عدم توجه و بیرغبتی نهادهای مختلف فرهنگی بر بازنمایی «فتنه ۸۸» و بیان هنرمندانه «یوم الله ۹ دی» قطعا دلالت بر «حامی فتنه» و یا «نفوذی» بودن متولیان این مجموعهها نمیکند؛ بلکه حکایت از غلبه نوعی بیتدبیری و بیبرنامگی نهادینه جاری و ساری در عرصه مدیریتی نهادهای فرهنگی کشور دارد و شرایطی را به نمایش میگذارد که قطعا «منگولیسم فرهنگی» زیبندهترین عنوان برای نامیدن آن است. شرایطی سخت و دردآور که مضحکهای را پدید میآورد که در آن پیامهای متناقض توسط نهادهای فرهنگی درون حاکمیت به جامعه مخابره میشود! شرایطی که بکارگیری سلبریتیهای معلومالحالی همچون «پگاه آهنگرانی» در فیلم سینمایی «بدون قرار قبلی» و یا «فرشته حسینی» در فیلم سینمایی «دسته دختران» و یا کنترات برنامه تلویزیونی «کتاب باز» به «سروش صحت» و یا رونق بخشیدن به فضای سلبریتیپروری با استفاده از ظرفیت «رسانه ملی» به «احسان علیخانی» و ... مثالهایی بسیار کوچک برای فهم آن میباشد.
ارسال نظر