به گزارش سینماپرس، شبانگاه ۲۲ بهمن ماه، چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر با همه مشکلات، سختیها و حرف و حدیثهایی که عمدتا ناشی از اعتراضات و اغتشاشات ماههای اخیر بود، با معرفی برگزیدگانش آبرومندانه به پایان رسید. در میان ۲۴ اثر راه یافته به بخش سودای سیمرغ، هیئت داوران جشنواره جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلم را به محمدعلی باشهآهنگر برای فیلم «سینما متروپل» که داستان آن درباره سینمای متروپل آبادان در زمان جنگ است، اهدا نمود. اما منظور نگارنده از این مقدمه کوتاه بحث دیگری است.
ظهر روز دوشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۱ بخشی از ساختمان تجاری اداری متروپل که در محل سینما متروپل آبادان احداث شده بود، فروریخت. متاسفانه این حادثه ۴۳ کشته در پی داشت. از سوی مجامع رسمی علت اصلی این حادثه تلخ و دردناک عدم توجه سازندگان به هشدارهای مهندسان ناظر و بیتوجهی شهرداری آبادان به این هشدارها عنوان شد. در همان روزها که جمعی در سوگ این اتفاق ناگوار به سر میبردند و گروهی امدادگر تلاش میکردند تا جان باختگان را از زیر آوار خارج نمایند، صدور بیانیهای عجیب، بیتناسب و البته مغایر با امنیت ملی حدود ۱۶۰ سینماگر که نزدیک به ۸۰ نفر آنها از دستاندرکاران حرفهای سینمای ایران بودند، با عنوان «تفنگت را زمین بگذار!» مشخص میکرد که قرار است سال ۱۴۰۱ سال دشواری برای مدیریت سینمای کشور باشد. حواشی این بیانیه به حدی بود که سازمان سینمایی عملا تمام طول تابستان درگیر حل وفصل این ماجرا بود. هنوز مدیریت سینمایی کشور درگیر این پروژه و حواشی مرتبط با آن بود که ماجرای مرحوم مهسا امینی اتفاق افتاد و پروژه دوم کلید خورد.
خیلی زود برخی سینماگران فعال در ماجرای پیش گفته به همراهی تعداد دیگری از اهالی سینما بهویژه بازیگران سینما به دلیل برخورداری از صدها هزار دنبالکننده، خود را مرجع فکری و سیاسی جامعه پنداشتند! و با موضعگیریهای سیاسی بعضا خام یا افراطی خود در قواره یک رسانه تکنفره، نقش تعیینکنندهای در دامن زدن به ناآرامیها و در ادامه تشدید اغتشاشات ایفاء نمودند. در چنین شرایطی برخی از این افراد با تصور متوهمانه پیروزی قریبالوقوع خیزش «زن، زندگی، آزادی» بخشی از تلاش خود را معطوف به تحریم فعالیتها مرتبط با سینما بهویژه جشنواره بینالمللی فیلم فجر نمودند! تحریمی که با استقبال رسانههای معاند مانند ایران اینترنشنال سعودی، بیبیسی انگلیس و من و تو آمریکایی روبه رو شد.
در اقدامی عجیب صنف فیلمنامهنویسان که ظاهرا صاحبان اندیشه و قلم سینمای ایران در آن عضوند، عملا با پروژه اعتصابات سراسری آذرماه اغتشاشگران همراهی کرد و با انتشار بیانیهای اعلام نمود که تمام فعالیتهای صنفی خود را به حالت تعلیق درمیآورد! کار به جایی رسید که در همان روزها یکی از پدرخواندههای سینمایی در اظهارنظری تهدیدآمیز ضمن خط و نشان کشیدن به همکاران سینمایاش گفت: «من مشتاقم بدانم که امسال کدوم سینماگر ایرانی فیلمش را به جشنواره شما ارائه میکند؟»
خانه سینما بهعنوان مهمترین تشکل سینمایی کشور در قبال همه این اتفاقات رفتار قابل تاملی را پیشه کرد. هرگز تهدید پدرخوانده و امثال او را نسبت به سایر اعضای صنوف سینمایی و مردم محکوم نکرد! هنگامی که یکی از اصلیترین صنوف خانه سینما یعنی صنف فیلمنامهنویسان مغایر با اهداف اساسنامه خود عمل کرد و در یک حرکت کاملا سیاسی همسو با جریان معاند عملا با اعتصابات تمسخرآمیز سراسری همراهی کرد، این خانه کمترین عکسالعملی را نسبت به این تخلف آشکار از خود بروز نداد! درحالی که زیر سایه سنگین تحریم چند هزار عضو خانه سینما در تهیه و تولید فیلمهای سینمایی برای رساندن فیلم به جشنواره فجر فعال بودند و صدها سینمای کشور، خود را برای نمایش این فیلمها و میزبانی مردم آماده میکردند، خانه سینما کمترین توجهی به سختی کار این اعضا در شرایط تحریم و مشکلات معیشتی اکثر اعضای خود نشان نداد! حتی در شرایطی که بهدلیل تحریم و فضای حاکم بر کشور سالن سینما درحال تعطیلی بود، هیچ اقدامی در جهت تشویق مردم برای رفتن به سینما نکرد و حتی امروز که خوشبختانه فروش فیلمها به حالت عادی برگشته است از مردم بابت این همراهی با سینما ابراز خوشحالی نکرد! با این حال خانه سینما در اوج اغتشاشات با صدور بیانیه تهدیدآمیز ۳۰ آبان خود نوشت «خانه سینمای ایران در اعتراض به ادامه خشونتها علیه مردم ایران و به دلیل احضار و بازداشت پیدرپی اعضای خود هشدار میدهد در صورتی که تهدیدها و بازداشتها پایان نیافته و سینماگران بازداشت شده آزاد نشوند، از اعضای خود خواهد خواست دست به اعتصاب زده، از همکاری با پروژههای سینمایی و تلویزیونی خودداری کرده و در برابر سازمان سینمایی تحصن کنند!»
مطالب پیش گفته تنها بخش کوچکی از اتفاقات ۷ ماه گذشته بود. حال با توجه به فروکش کردن ناآرامیها و اغتشاشات و شکست تحریمکنندگان جشنواره فیلم فجر، سؤال اساسی این است که این افراد در آینده نسبت به اتفاقات مشابه همانند دو ماجرای فروریختن برج متروپل و مرگ مهسا امینی چه عکسالعملی نشان خواهند داد؟ بعید به نظر میرسد که این دست ماجراها برای این جماعت تمام شده باشد. بنابراین باید برای جلوگیری از اتفاقات مشابه آتی چارهاندیشی کرد. انتظار میرود نهادهای مسئول برای مواجهه با سینماگران خاطی و بهویژه خانه سینما که با صدور بیانیههای سیاسی خود در دامن زدن به ناآرامیهای اخیر نقش موثری را برعهده داشته است، حداقل دو برنامه را به فوریت دنبال کنند. نخست قانونمند کردن فعالیت صنوف سینمایی و تجدیدنظر و بازنگری در حمایتهای خود از خانه سینما و دوم ضابطهمند کردن پلتفرمهای نمایش فیلم! کوتاهی در رسیدگی به این امر یعنی پروژه سوم و شاید وقتی دیگر!
*کیهان
نظرات