فاطمه سادات ناظمی/ حدود ده سال است که از فرمان «امام خامنهای» و دستور صریح ایشان مبنی بر لزوم وجود «پیوست فرهنگی» برای تمامی اقدامات اجرایی در کشور میگذرد؛ اما معالاسف همچنان با این فرمایش به صورت زینتی برخورد شده و عملا بسیاری از اقدامات اجرایی و بخشنامههای حکومتی فاقد چنین پیوستی میباشد.
ما گفتیم مسائل «اقتصادی» و مسائل گوناگون مهم «پیوست فرهنگی» داشته باشد، معنای آن این است که یک حرکت اساسی که در زمینهی اقتصاد، در زمینهی سیاست، در زمینهی سازندگی، در زمینهی فنّاوری، تولید، پیشرفت علم میخواهیم انجام بدهیم، «ملتفت لوازم فرهنگی» آن باشیم. (امام خامنهای- ۱۹ آذرماه ۱۳۹۲ هجریشمسی) |
قطعا گسترش پدیده «وِلشدگی امور» در «دولت یازدهم» و «دوازدهم» و بالاخص گسترش فضای «ولنگاری فرهنگی» طی دهه ۱۳۹۰ هجریشمسی را میتوان از اصلیترین دلایل برای بیتوجهی و برخورد زینتی با «پیوست فرهنگی» برشمرد. اما تداوم این امر در «دولت سیزدهم» از جمله موضوعات دردآور و غیرقابل اغماضی است که نه تنها با خواست و مرام فکری و عقیدتی «آیت الله رئیسی» سازگار نیست؛ بلکه مغایر با ادعای «وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی» این دولت است که در ۳۰ تیرماه سال گذشته فرموده بودند: «همه برنامهها و پروژههای مهم کشور در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و سایر موارد که در دولت سیزدهم اجرا میشود، پیوست فرهنگی دارد»!
مصادیق بسیاری را میتوان برای تداوم بیتوجهی و برخورد زینتی با فرمان «پیوست فرهنگی» طی ۲۱ ماه گذشته برشمرد؛ اما در این میان شاید تازهترین و واضحترین این موارد را بتوان در موضوع اخیر، یعنی «تغییر ساعت کاری ادارات دولتی و بانکها» معرفی نمود. اتفاقی شاید کوچک اما بسیار مهم که فقدان حضور موثر و توجه واقعی به «پیوست فرهنگی» را نمایان نمود و از این جهت لزوم بازخوانی و مرور چند نکته مهم را ضروری میسازد:
۱/ تغییر ساعت کاری ادارات دولتی و بانکها از جمله موضوعاتی است که عموما با دلایل و ظاهرهای گوناگون «اقتصادی» مطرح و توسط دولتها اجرایی میشود و این در حالی است که تاثیرات اصلی و مستقیم چنین اقدامی قبل از ظهور و بروز در عرصه «اقتصادی»، متوجه عرصه «فرهنگ» شده و بیش از هر چیز «سبک زندگی اجتماعی» را متاثر از خود میسازد.
۲/ تغییر ساعت کاری ادارات دولتی و بانکها مهمترین و موثرترین اقدام هر حاکمیتی برای تنظیم «سبک زندگی» است. بر این اساس مدت زمان اشتغال و ساعت آغاز و پایان فعالیت نهادهای دولتی نه تنها موجب تنظیم بازار آزاد و فعالیت سایر مجموعههای غیر دولتی میشود؛ بلکه میتواند «سبک زندگی عمومی» ر ا متاثر از خود ساخته و به نحو ملموسی در ساعت استراحت و فراغت ظهور یابد و از یک سو منجر به تنظیم مدت زمان خواب موثر در جامعه شود و به این روش «نشاط اجتماعی» را افزایش و یا کاهش دهد و از سوی دیگر الگوهای رفتاری جامعه را تغییر داده و میزان و نحوه «همباشی» هر یک از اعضای شاغل و یا غیر شاغل خانواده را متحول سازد.
۳/ موضوع جلو کشیدن ساعتها در تابستان یا همان «تغییر ساعت تابستانی» که با عنوان «صرفهجویی در زمان نور روز و هماهنگی ساعت کار اقتصادی» (Daylight saving time (DST)) خوانده میشود؛ عنوان ایدهای برآمده از تفکر و مکتب فکری «لیبرالیسم» (Liberalism) بود. ایدهای که برای نخستینبار توسط «بنجامین فرانکلین» (Benjamin Franklin) به عنوان یکی «از پدران بنیانگذار ایالات متحده آمریکا» در قرن هجدهم میلادی مطرح گردید. ایدهای که مبتنی بر «خاستگاه فکری لیبرال» خود منطقی جُز «فایدهگرایی» و «اصالت سود» (Utilitarianism) نداشت و از این جهت با توجیهی کاملا «اقتصادی» موفق شد تا تبعات «فرهنگی» و «بهداشتی» این اقدام را بپوشاند و دنیای غرب را متقاعد به پیروی از این رهنمون بسیار مخرب سازد.
۴/ امروزه بسیاری از دانشمندان معتقدند که «تغییر ساعت» یکی از عوامل آسیبزا و تهدیدکننده بهداشت جوامع مختلف است. اتفاقی که منجر به اختلال در «ریتم بیولوژیک بدن» شده و به این ترتیب «سلامت اجتماعی» و بالاخص «سلامت روان» را مختل میسازد. اعتقادی که بر پایه سالها پژوهش که مستند علمی و تحقیقات وسیع پزشکی آن به حدی قاطع و قانع کننده بود که غرب را مجبور به پذیرش این واقعیت ساخت و سبب شد تا «پارلمان اروپا» (European Parliament (EP)) در سال ۲۰۱۹ میلادی به متوقف کردن «قانون تغییر ساعت» در کشورهای عضو «اتحادیه اروپا» (European Union (EU)) از سال ۲۰۲۱ میلادی رای دهد.
۵/ موضوع جلو کشیدن ساعتها در تابستان یا همان «تغییر ساعت تابستانی» در «ایران» برای نخستینبار، در سال ۱۳۵۶ هجریشمسی مطرح گردید و در این مقطع زمانی ساعت رسمی کشور به «ساعات تابستانی و زمستانی» تقسیم شد. اتفاقی که به شیوه غرب با پوشش و توجیهی اقتصادی در جامعه ایران مطرح گردید؛ اما از ماهیت همسویی و همگرایی «سبک زندگی آریامهری» با «سبک زندگی لیبرال» برخوردار بود. البته ابعاد مغایرت این اقدام و مواجهه آن با «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» به سرعت توسط «مرجعیت شیعی» فهم گردید و با اقدامات هماهنگ حوزه علمیه قم و بالاخص برخورد قاطع «امام خمینی رحمت الله علیه»، در نهایت رژیم پهلوی مجبور به عقبنشینی گردید و تعلیق این طرح در ۱۴ مردادماه سال ۱۳۵۷ هجری شمسی و در آستانه ماه مبارک رمضان آن سال رسانهای گردید.
۶/ گسترش و غلبه جریان «لیبرال مسلک» در «دولت موقت انقلاب اسلامی ایران» و به سرپرستی مرحوم «مهدی بازرگان» و پس از آن حضور «سید ابوالحسن بنیصدر» به عنوان «نخستین رئیس جمهور ایران» که از وابستگی عُریان به تفکر لیبرال برخوردار بود، سبب شد تا برخلاف نظر «امام خمینی رحمت الله علیه»، ساعت رسمی کشور در فاصله سالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ هجری شمسی مجددا شاهد تغییر و تبدیل به «ساعات تابستانی و زمستانی» باشد. اتفاقی که بلافاصله پس از عزل «بنیصدر» و با حضور فردی مکتبی همچون شهید «محمدعلی رجایی» در جایگاه «ریاست جمهوری» به حالت تعلیق درآمد و این تعلیق تا زمان ریاست جمهوری مرحوم «علی اکبر هاشمی رفسنجانی» ادامه داشت. بر این اساس در سال ۱۳۷۰ هجریشمسی و با تغییر قیافه و شکل افراد حاضر در دولت و چرخش طیف زیادی از ایشان به سمت تفکرات «نئولیبرالی» بود که در اواسط «دولت نخست هاشمی» موضوع جلو کشیدن ساعتها در تابستان بار دیگر و با ظاهر و دلایل اقتصادی عوام فریبانهای مطرح گردید و «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» را دستخوش تغییرات وسیعی ساخت.
۷/ اقدام کاملا لیبرالی «دولت پنجم» در جلو کشیدن ساعت تابستان و تفکیک ساعت رسمی کشور به «ساعات تابستانی و زمستانی» البته با پیوست فرهنگی ویژهای همراه بود و به صورت مشخص سبب شد تا «صدا و سیمای جمهوری اسلامی» در آن مقطع زمانی به سرعت ساعت پرمخاطبترین برنامههای خود و بالاخص برنامههای خبری را تغییر دهد و حضور و پخش مستمر سریالهای شبانگاهی از موضوعیتی ویژه برخوردار شود. بر این اساس «رسانه ملی» توانست در راستای اقدام «دولت لیبرال هاشمی» برای تغییر ساعت تابستانی، به نحو موثری در تغییر «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» ایفای نقش نموده و در مشخصترین و واضحترین از این تغییرات، به تحول در «ساعت خواب» مبادرت ورزیده و «اوقات استراحت جامعه» را دستخوش تغییرات اساسی نماید.
۸/ در قالب مصداقی هر چند کوچک؛ اعمال تغییرات ساعت و تغییر ساعت رسمی کشور به «ساعات تابستانی و زمستانی» موجب شد تا «رسانههای تصویری» به عنوان پُرنفوذترین «مدیا» (Media) از گسترش چشمگیری برخوردار شوند و نقش پُررنگتری در «سبک زندگی انسان ایرانی» ایفا نموده و به مرجعی برای الگودهی به جامعه مبدل گردد. بر این اساس در این مقطع زمانی بود که با تحت تاثیر قرار گرفتن اوقات فراغت و استراحت عموم جامعه، «تلویزیون» اقدام به تغییر جدول پخش خود نمود و دیگر در ساعت ۲۲ به پایان نرسد و به جای پخش برفک سعی نمود تا طیف جوان و نوجوان را تا پاسی از شبهای تابستانی در مقابل «جعبه جادویی» نگه دارد. جعبهای که البته از بضاعت لازم برای سرگرم کردن مخاطب برخوردار نبود و از این جهت سبب شد تا مقوله نوارهای قاچاق «وی اچ اس» و پس از آن معضل «دیشهای ماهواره» و شبکههای خارجی و ... موضوعیت ویژهای یابد. به گسترش «ضریب نفوذ فرهنگی غرب» در جامعه ایران بیانجامد.
۹/ در مدل فرایندنگری و مبتنی بر ساختار شطرنجی؛ اعمال تغییرات ساعت از جمله موضوعاتی است که وزن قابل توجهی در هجمه به «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» ایفا نمود و بخشی از بار «تهاجم فرهنگی» و «شبیخون فرهنگی» را به دوش کشیده است. هجمهای که امروزه دیگر کارکرد هجمهگونه خود را از دست داده و «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» را در غایت مقصود خود دستخوش دگرگونی نموده است. از این جهت عدول از این فرایند میتواند یک تغییر مثبت و یک مراجعت به اصالتها قلمداد گردد که نه تنها نیازمند همت و پشتکار میباشد، بلکه میبایست با نوعی «نقشه راه» دقیق و هوشمند همراه باشد.
۱۰/ از زمان ابلاغ «قانون نسخ قانون تغییر ساعت رسمی کشور» در دهم اردیبهشتماه سال ۱۴۰۱ هجریشمسی تا مقطع اجرایی شدن طرح تغییر ساعت کاری ادارات دولتی و بانکها؛ بدنه کارشناسی «دولت سیزدهم» در حوزه فرهنگی، تقریبا سیزده ماه فرصت داشت تا با تجمیع سریع نظرات و بهرهمندی کامل از عقبه کارشناسی به یک جمعبندی جامع و کاربردی برسد. جمعبندی کاملی که نه به صورت نظریهها و گفتگوهای کلان تنها از قابلیت برونریز در سخنرانی مدیران برخوردار باشد؛ بلکه جمعبندی کاملی که منجر به تولید و ارائه یک «طرح جامع» (Master Plan) گردد. «مستر پلن» و یا همان «طرح جامع» و «نقشه اصلی» که مبتنی بر اصول «مدیریت کلان استراتژیک» تهیه شده و از قابلیت ترجمه و تبدیل شدن به یک «نقشه راه» و «برنامه عملیاتی» دقیق و یک «اکشن پلن» (Action Plan) جامع و منضبط برخوردار باشد.
۱۱/ اصلاح الگوهای زندگی و مشخصا «زمان کار» از جمله موضوعاتی است که به تبعیت آن «زمان فراغت» و «زمان استراحت» جامعه را اصلاح میسازد. اتفاقی که میتواند با بهانههای اقتصادی از توجیه عقلی و منطقی برخوردار گردد؛ اما بیش از هر چیز عایدی و منفعت آن را میتوان در «سبک زندگی» جستجو نمود. بر این اساس اگر مبتنی بر الگوی ارایه شده در روایات منقول از اهل بیت علیهم السلام و آموزههای ایران کهن میخواهیم به اصلاح «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» بپردازیم، لزوما میبایست بر این امر باور داشته باشیم که «سحر خیز باش تا کامروا باشی»! و در مسیر تحقق این مهم گام برداریم. گامی که در کنار برخی مشکلات و آسیبهای جزیی و قابل جبران میتواند «خواب رِم» (REM) را برای طیف گستردهای از جامعه به ارمغان آورد و با تامین مرحلهی اصلی خواب برای نیروی مولد و تاثیرگذار اجتماعی، به ایجاد یک «نشاط اجتماعی فراگیر» در جامعه منتج شود.
۱۲/ فقدان «پیوست فرهنگی» برای اقدام بسیار مهم «دولت سیزدهم» در عدم اعمال تغییرات ساعت و تفکیک ساعت رسمی کشور به «ساعات تابستانی و زمستانی» و پس از آن فقدان این پیوست برای اقدام مهم تغییر ساعت کاری ادارات دولتی و بانکها از جمله موضوعاتی است که بیشترین ظهور و بروز آن را میتوان در فضای «رسانهای» مشاهده نمود. پس اگر چه ماهیت «پیوست فرهنگی» منحصر در امر «رسانه» نمیباشد، اما «پیوست رسانهای» ابتداییترین مسئلهای است که در «پیوست فرهنگی» موضوعیت دارد و فقدان آن حکایت از وجود تزیینی و عدم وجود واقعی «پیوست فرهنگی» مینماید. بر این اساس مشاهده میشود که فضایی به دلیل فقدان چنین پیوستی در این موضوع بخصوص ایجاد شده از یک سو سبب گردیده تا رسانههای همسو نتوانند به «عرصه سازی» بپردازند و «اقناع جامعه» و همراهی حداکثری را با این اقدامات را رقم بزنند و از سوی دیگر اسباب هجمه «رسانههای مقرض و معارض» را فراهم آورده و این طیف با سوءاستفاده از این خلأ به راحتی میتوانند به این دو اقدام مهم و درخشان بتازند و اسباب «هجوانگاری» این اقدامات را در منظر «افکار عمومی» فراهم سازند.
۱۳/ عدم تغییر و تنظیم جدول پخش «برنامههای صدا و سیما» مبتنی بر ساعتهای کاری جدید و یا تغییر در «سئانس سینماها» و یا زمانبندی اجرای «نمایشهای صحنهای تئاتر» و ساعت فعالیت رستورانها و هتلها و ... و در کنار آن باز نبودن بسیاری از «مساجد در موعد نماز صبح» و یا فعال نبودن نانواییها و یا حتی تنظیم «ساعت حرکت اتوبوسهای شهری و بین شهری» و ... تماما از جمله موضوعاتی است که در ارتباط مستقیم با «انتظارات فرهنگی» از چنین تصمیماتی است که بر «سبک زندگی جامعه» تاثیر مستقیم میگذارد و از این جهت میبایست در «پیوست فرهنگی» چنین طرحهایی به آن پرداخته شود.
ارسال نظر