فاطمه سادات ناظمی/ صبح روز شنبه ۱۳ اسفندماه بود که خبر انتخاب یکباره «مرضیه برومند» در قامت مدیرعاملی «خانه سینما» فضای هنری و سینمایی کشور را دچار یک غافلگیری ساخت و حالا پس از گذشت کمتر از هشت ماه، باردیگر این غافلگیری با خبر پذیرش استعفای ایشان در ساعات شبانگاهی روز ۱۶ آبانماه و از سوی «هیأت رییسه خانه سینما» تکرار گردید و آمد و رفتی «سورپرایز» گونه از برای «نخستین مدیرعامل زن خانه سینما» رقم زد. آمد و رفتی که میتواند همراه با بازخوانی و مرور چند نکته باشد:
۱/ مدت زمانی به طول خواهد کشید تا جمیع ابعاد استعفا داده شدن و یا استعفا کردن «مرضیه برومند» روشن شود! اما این رفتن بدون مقدمه بیش از هر چیز «پیچیدگیها و تناقضهای درونی خانه سینما» را افشا نمود. رفتنی که شاید بیش از هر چیز نشات گرفته از فاصله میان تصورات و انتظارات از مرام و کیفیت مدیریت «برومند» با واقعیت ظهور و بروز یافته در طی هشت ماه گذشته باشد.
۲/ شاید «هیأت رییسه خانه سینما» با بیان گُل درشت و عطف تاریخ استعفای «مرضیه برومند» به ۱۰ مهرماه بخواهد این رفتن را بیارتباط با ماجرای ۲۶ مهر و «هو شدن» او در جریان تشیع پیکر «داریوش مهرجویی» جلوه دهد! اما واقعیت آن است که این مواجهه را میتوان مصداقی از برای تفاوت میان برداشتها از «مرضیه برومند» و واقعیت در صحنه او قلمداد نمود. تفاوتی که شاید بیش از هر چیز محصول قولی بود که او در مراسم معارفه خود به عنوان «مدیرعامل خانه سینما» داد و گفت: «تلاش میکند تا تعادلی بین احساسات و عقلانیت خود برقرار کند و در آرامش واقعگرایانه و بدون سیاستزدگی برنامههای «خانه سینما» را دنبال سازد!»
۳/ «سیاستزدگی» و در مقابل «عدم پرداخت به امور صنفی» یکی از ویژگیهای رفتاری پُررنگ «خانه سینما» طی دو دهه اخیر محسوب میشود. رفتاری به شدت مبتذل که این «خانه» را عملا به یک «ویرانه» مبدل ساخت! ویرانهای پُرهیاهو که بجای پیگیری و تامین نیازهای اولیه صنوف تشکیل دهنده خود، به آشیانهای برای اجتماع طیفی خاص که تنها کارکرد آن در این بود که عده معدود تحت لوای آن به سامان رسیده و با سوء استفاده از عنوان «جامعه صنفی سینمای ایران» اقدام به صدور بیانیههای سیاسی و شاخ و شانهکشی در برابر «حاکمیت جمهوری اسلامی» نمایند!
۴/ حضور ادونچر «نخستین مدیرعامل زن خانه سینما» آن هم در مقطع پایانی «فتنه ۱۴۰۱ هجریشمسی» میتوانست یک اقدام هوشمندانه توسط گردانندگان اصلی و پشت صحنه «خانه سینما» محسوب شود. حضوری که مقارن با ظهور مجدد فردی همچون «محمدمهدی عسگرپور» در راس «هیئت مدیره خانه سینما» بود. فردی که نه تنها از پیشینه حضور در مناسب مدیریت دولتی برخوردار بود و شناخت و تجربه کاملی در «حاکمیت» داشت؛ بلکه در حال حاضر با عهدهداری همزمان مدیریت چند نهاد مهم صنفی و هنری دیگر از جمله «مدیرعاملی خانه هنرمندان ایران» و «ریاست انجمن صنفی وی او دیها» و «نایب رئیس فدراسیون بینالمللی انجمنهای تهیهکنندگان فیلم» و ... از پتانسیلهای لازم برای صفآرایی جندجانبه در مواجهه با «حاکمیت فرهنگی کشور» برخوردار میباشد.
۵/ استفاده از استراتژی قدیمی «هویج و چماق» (Carrot and stick) توسط قبیله حاکم «خانه سینما» و در تعامل با حاکمیت، شیوهای بود که سابقه استفاده از آن به دوران ابتدای تاسیس این مجموعه باز میگردد. شیوهای قدیمی که نیازمند تغییر به صورتی جدید میبود. تغییری که با تدبیر قبیله حاکم بر این مجموعه سرانجام اتفاق افتاد. تدبیری که مبتنی بر آن به حضور سنتی «چماق» در دست «مدیرعامل» پایان داده میشد و بجای آن وظیفه نگه داشتن «هویج» بر عهده او گذاشته و در مقابل «ریاست هیئت مدیره» بود که به صورتی کمسابقه در ادوار گذشته «چماقدار» میگشت! تدبیری که سبب شد تا قرعه «سیزهمین مدیر عاملی خانه سینما» به نام «مرضیهسادات برومند یزدی» خورد و این فارغ التحصیل رشته هنرهای نمایشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران عنواندار «نخستین زن مدیرعامل خانه سینما» گردد. عنوانی که شاید «فرشته طائرپور» تلاش زیادی برای کسب آن کرد، اما در نهایت به سمت «مشاور امور مالیاتی» رضایت داد و این شوهر دوماش بود که توانست با تکیه ویژه بر روابط عمومی بالای او بر این مصدر جلوس کند و از سال ۱۳۹۵ تا پایان سال ۱۴۰۱ هجریشمسی عهدهدار منصب «مدیر عاملی خانه سینما» گردد.
۶/ با مراجعه به مقطع زمانی اسفندماه سال گذشته و مرور شرایط آن زمان میتوان به این تحلیل رسید که شاه نشینان «خانه سینما» در آن ایام به درستی تشخیص داده بودند که این مجموعه دیگر آبروی خود را از دست داده و به یک ویرانه مبدل شده است. ویرانهای که البته همچنان میتواند از یک سو محل ارتزاق و کسب آبرو و تولید اعتبار برای ایشان باشد و از سوی دیگر به عنوان یک «اهرم فشار علیه حاکمیت» عمل نماید. ویرانهای که برای بقای هژمونی و استمرار حاکمیت حاکمان خود نیازمند ماندن و بودن در صحنه است! موضوعی که سبب شد تا «منوچهر شاهسواری» پس از حدود هفت سال از «مدیریت عاملی خانه سینما» استعفا دهد و «ریاست هیئت مدیره خانه سینما» را هم در این مسیر به تقلید از خود بکشاند. اقدامی ضروری که به خوبی توانست آرایش ظاهری و ویترین این خانه را از حضور زوج «سادهلوح و کَیِز مقتدر» به زوج «عَبوس سِفت و خندان شُل» تغییر دهد.
۷/ حضور ترکیبی «محمدمهدی عسگرپور» و «مرضیه برومند» البته با یک اشتباه محاسباتی فاحش همراه بود. اشتباهی که بیش از هر چیز نشات گرفته از تصورات غلط و تفاوت میان برداشتها از «مرضیه برومند» و واقعیت در صحنه او و در جایگاه «مدیرعاملی خانه سینما» بود. اشتباهی که سبب شد تا «برومند» با وجود تبدیل شدن به «مدیر عامل هویج به دست»، در طول هشت ماه گذشته به آلت دست قبیله «شاهنشینان خانه سینما» مبدل نشود و به جایگاه «عروسک خیمه شببازی» ایشان تنزل مرتبه نیابد.
۸/ قطعا «مرضیه برومند» عاقلتر و فهیمتر از آن بود که در دهه هشتم زندگی خود بازیچه مشتی منفعتطلب شود و در توهم و با خیال فروپاشی «نظام» روز و شب خود را به سر رساند و با چنین توهمی در «خانه سینما» و در جایگاه «مدیرعاملی» به پیاده نظام و طوطی سخنگوی سایههای پیدا و پنهان این خانه مبدل گردد. همان سایههایی که در جریان تشیع پیکر «داریوش مهرجویی» و پس از آنکه او خود را به عنوان «مدیرعاملِ بدبختِ خانه سینما» معرفی کرد، آنچنان فشاری بر او وارد ساختند که با تاکید بر جایگاه خود «به عنوان مدیرعامل خانه سینما» مجبور به عذرخواهی و صدور بیانیهای در ۲۸ مهرماه شود! همان طیفی که در بدو ورود ایشان به شدت القا کرده بودند که بر خلاف نظر تمامی اهالی سینما او یک ویرانه را تحویل نگرفته؛ بلکه خانهای آبرومند را تحویل گرفته است!
۹/ «مرضیه برومند» پس از گذشت هشت ماه به ناتوانی خود در درک پیچیدگیها و تناقضهای درونی «خانه سینما» اذعان نمود و جایگاه «مدیرعاملی خانه سینما» را خالی گذاشت. پس باید منتظر بمانیم و ببنیم که قرار است چه کسی و با چه ویژگیهایی بر این جایگاه ویران بنشیند و تا آن زمان قبیله حاکم چه نقشی را در شیوههای بیانیه نویسی خود و سطح تقابل با نهادهای قانونی و بالاخص در مسیر «پروژه تغییر اساسنامه خانه سینما» ایفا خواهد نمود.
ارسال نظر