دکتر «پرویز فارسیجانی» تهیه کننده سینما و تلویزیون و استاد دانشگاه در گفتگو با خبرنگار سینماپرس با اشاره به چالش ادامهدار میان تلویزیون و شبکه نمایش خانگیبیان داشت: متأسفانه، مدتهاست که دو رسانه مهم کشور، یکی رسانه ملی با تمام گستردگیاش و دیگری سینمای خانگی که عمدتاً به بخش خصوصی واگذار شده، به جای تکمیل یکدیگر، دچار موازیکاری و حتی تقابل شدهاند. این در حالی است که هر دو قرار است در خدمت مخاطبان و جامعه ایران عزیز باشند.
وی افزود: یکی از دلایل این وضعیت، نبود برنامهریزی مدون و مشخص در نظام مدیریت فرهنگی کشور است. این خلأ مدیریتی باعث شده که رسانه ملی، علیرغم وظیفهای که در نظارت بر سینمای خانگی بر عهده گرفته، نهتنها موفق به ارتقای کیفیت محتوایی این حوزه نشود، بلکه خود نیز دچار سردرگمی و افت کیفی گردد.
گردآورنده کتاب منشور سینما با بیان این مطلب که مدیریت در رسانه ملی، بهجای ایجاد بستری برای تولید آثار فاخر و مخاطبپسند، فاصله میان رسانه و مخاطبان، بهویژه جوانان را بیشتر کرده است؛ اظهار داشت: در این میان، دو خط قرمز اساسی برای هر دو رسانه وجود دارد که باید دید کدامیک به آن پایبند است؛ نخست التزام به اصول ارزشی اسلام، بهویژه با نگاه مکتب تشیع و دوم توجه به مصالح و منافع نظام و حاکمیت اسلامی.
فارسیجانی در انتقاد نسبت به مدل رفتاری و عملکرد مدیران تلویزیون بیان کرد: رسانه ملی، علیرغم پایبندی به این اصول، به دلیل مدیریت ضعیف و عدم استفاده از تجربیات مدیران گذشته، به آزمون و خطاهای بیهوده روی آورده است. در حالی که طی ۴۰ سال گذشته، قوانین، آییننامهها و تجارب ارزشمندی در رسانه ملی شکل گرفته بود، کنار گذاشتن این سرمایهها باعث شده که رسانه ملی عملاً در مسیر تکرار اشتباهات گذشته قرار بگیرد.
وی ادامه داد: نتیجه این روند، از دست دادن مخاطبان داخلی و سوق دادن آنها به سمت رسانههای خارجی و ماهوارهای است. این موضوع، برای ما که سالها در این حوزه فعالیت داشتهایم، کاملاً روشن است و بسیاری از مدیران و کارشناسان باسابقه نیز این اشتباه راهبردی را میبینند.
این فعال فرهنگی و استاد دانشگاه ابراز داشت: رسانه ملی، اگر در روش و منش خود بازنگری جدی نکند، نهتنها از رقبای خارجی عقب خواهد ماند، بلکه مخاطبان داخلی خود را نیز بیشازپیش از دست خواهد داد. اصلاح این روند، نیازمند تغییر رویکرد اساسی و مدیریت کارآمدتر است تا بتواند گذشته را جبران کند و به مسیر صحیح بازگردد.
دبیر اسبق شورای معارف سیما همچنین در انتقاد نسبت به شبکه نمایش خانگی تصریح کرد: از سوی دیگر، سینمای خانگی نیز با سوءاستفاده از وضعیت نابسامان رسانه ملی، اصول اساسی ارزشی و دینی را کنار گذاشته یا کمرنگ کرده است. یکی از مهمترین این اصول، پایبندی به ارزشهای دین مبین اسلام است که در بسیاری از مجموعههای سینمای خانگی بهوضوح مخدوش شده است.
وی در همین راستا افزود: کافی است نگاهی به سناریوها، شخصیتپردازیها، دیالوگها و حتی ظاهر و رفتار بازیگران در این آثار بیندازید تا متوجه شوید که خط قرمزهای ارزشی و دینی ما نادیده گرفته شدهاند.
فارسیجانی در ادامه این گفت و گو با بیان این مطلب که در این میان، نقش ناظران ساترا بسیار سؤالبرانگیز است. اظهار داشت: جای تعجب دارد که چگونه چنین آثاری مجوز تولید و پخش میگیرند! البته اخیراً شاهد شکایت برخی نهادها از تعدادی از این سریالها بودهایم که اقدامی درست و ضروری به شمار میرود. اما تأسفبار این است که چرا باید تا این حد از ارزشهای اسلامی، ملی و انقلابی خود عدول کنیم، تنها به این دلیل که میخواهیم به هر قیمتی مخاطب جذب کنیم؟ این رویکرد غلط، متأسفانه در بسیاری از مجموعههای سینمای خانگی دیده میشود—چه در سریالها و چه در مسابقات سرگرمی آنها.
این کارشناس فرهنگی همچنین در خصوص طبعات ادامه یافتن این نوع از رویکرد پلتفرم ها بیان کرد: مخاطبی که این تولیدات را دنبال میکند، نهتنها علاقهای به اسلام، انقلاب و ایران پیدا نمیکند، بلکه تفاوت چندانی هم میان این آثار و سریالهای خارجی احساس نخواهد کرد، جز در مواردی که تنها حداقلهایی از خط قرمزها رعایت شدهاند. این مسیر اشتباهی است که سینمای خانگی در پیش گرفته است.
وی افزود: از سوی دیگر، رسانه ملی نیز به دلیل سوءمدیریت شدید، مخاطبان خود را از دست داده است. هر دو رسانه در مسیر اشتباه حرکت میکنند، و تأسفبارتر اینکه نهادهای نظارتی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای نظارت بر صداوسیما، کمیسیون فرهنگی مجلس و سایر نهادهای نظارتی از جمله قوه قضائیه یا ساکت هستند یا صرفاً نقش تماشاگر را ایفا میکنند.
ایشان در ادامه با انتقاد شدید نسبت عملکرد دستگاه های مختلف در نظارت بر آثار تلویزیونی بیان داشت: این وضعیت، با گذشته تفاوت زیادی دارد. در دورههای پیشین، حساسیت نهادهای نظارتی به حدی بود که کوچکترین تخلفی در رسانه ملی یا حتی در فیلمهای سینمایی، با واکنشهای جدی از سوی شورای نظارت، مجلس، مجلس خبرگان، حوزههای علمیه و مراجع تقلید روبهرو میشد. در آن زمان، این حساسیتها هم قابل تقدیر بود، هم کار را برای مدیران سخت میکرد. اما امروز، بهرغم گسترش خطاها و چالشها، این نهادهای نظارتی ساکت ماندهاند.
دکتر «پرویز فارسیجانی» در پایان این گفت و گو خاطرنشان کرد: این سکوت، نشانه چیست؟ نشانهای از بحران مدیریتی در حوزه فرهنگ، چه در بخش سیاستگذاری و هدایت و چه در بخش نظارت و ارزیابی. نتیجه آن هم چیزی جز سرگردانی مخاطبان و بروز آسیبهای فرهنگی و اجتماعی نیست.
ارسال نظر