به گزارش سینماپرس، مارسل اوفولس، فرزند ماکس اوفولس، فیلمساز نامدار آلمانی بود. نوهاش، آندریاس-بنجامین زایفرت، در بیانیهای که برای خبرگزاری فرانسه (AFP) فرستاده شد، گفت او روز ۲۴ می در آرامش درگذشته است.
مارسل اوفولس با فیلم مستند «مصیبت و همدردی» (۱۹۶۹) درباره شهر اشغالی کلرمون-فران در دوران حکومت ویشی، فرانسه را در شوک فرو برد. این مستند یکی از افتخارات دیرپای ملی فرانسه که این کشور و مردمش در برابر اشغالگران نازی مقاومت کردهاند، به چالش کشید. این فیلم تا سال ۱۹۸۱ اجازه پخش از تلویزیون عمومی فرانسه را نداشت.
این مستند با استفاده از پازلی از مصاحبهها و فیلمهای خبری آرشیوی، نشان داد که همکاری با نازیها تا چه اندازه گسترده بوده است؛ از آرایشگرهای ساده گرفته تا اشرافزادگان و نخبگان جامعه.
با وجود اینکه این فیلم بیش از چهار ساعت طول داشت، در زمانی که مستندها بهندرت روی پرده سینما نمایش داده میشدند، توجه نسل جدیدی از مخاطبان را جلب کرد و باعث صفهای طولانی در سینماها شد.
کارگردانی که دست نازیهای گریخت
مارسل اوفولس با نام اصلی «هانس مارسل اوپنهایمر» در ۱ نوامبر ۱۹۲۷ در شهر فرانکفورت آلمان، از مادری بازیگر به نام هیلده وال و پدری کارگردان به نام ماکس اوفولس به دنیا آمد.
او به همراه پدرش و فیلمسازان مشهوری چون بیلی وایلدر و فریتز لانگ ابتدا به فرانسه گریخت و سپس از طریق رشتهکوههای پیرنه به ایالات متحده رسید. این مهاجرت در سال ۱۹۴۱ انجام شد.
اوفولس دوران نوجوانی خود را در هالیوود گذراند و سپس در سال ۱۹۴۶ به عنوان سرباز در ژاپن خدمت کرد. او در سال ۱۹۵۰ به فرانسه بازگشت و فعالیت خود را بهعنوان دستیار کارگردان آغاز کرد. از جمله آثار اولیه او میتوان به همکاری با پدرش در فیلم آخر او «لولا مونتس» (۱۹۵۵) اشاره کرد.
اوفولس در سال ۱۹۶۳ با ساخت فیلم داستانی «پوست موز» با بازی ژان-پل بلموندو و ژان مورو، نخستین تلاش خود را در عرصه سینمای داستانی انجام داد؛ اما با شکست مواجه شد و به سمت مستندسازی رفت. او توسط تلویزیون عمومی فرانسه استخدام شد و در همین مسیر به مستند روی آورد.
موفقیتهای مستند و دوران انزوا
اوفولس با مستند «هتل ترمینوس زندگی و دوران کلاوس باربی» موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین مستند در سال ۱۹۸۹ شد. اما مستند او در سال ۱۹۹۴ با عنوان «رنجهایی که دیدهایم» درباره پوشش رسانهای جنگ بوسنی، با شکست تجاری مواجه شد.
او سالهای بعدی را دور از صحنه، در جنوب فرانسه سپری کرد و کاری انجام نداد. بازگشت او با فیلم «یک مسافر» در سال ۲۰۱۳، که نوعی سفرنامه بود، سالنهای سینمای جشنواره کن را مملو از جمعیت کرد.
مارسل اوفولس در اظهارنظری درباره تأثیر پدرش بر کار خود گفته بود: «نام او کمک کرد تا بتوانم کار پیدا کنم. مهمتر از همه، کمک کرد که نسبت به موفقیتهای خودم متواضع باشم. من زیر سایه یک نابغه متولد شدم و همین باعث شد که خودبزرگبینی نداشته باشم.»
ارسال نظر