حسن همایون، خبرنگار ادبیات خبرگزاری ایسنا و روزنامه اعتماد در گفت گو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری سینمای ایران، روز خبرنگار را همیشه همراه با اندوه و شادی همزمان دانست و در این باره گفت: این که چرا اندوهگین هم بماند، گو این که ما را خبرنگار ها و روزنامه نگارهای ایرانی را از این اندوه گریزی نیست.
وی افزود: چند سالی هست که خبرنگاری ادبیات می کنم و در تمام این سال ها همواره برایم پرسش بوده است که چرا خبرنگاری کتاب و ادبیات در رسانه های ما به عنوان یک حوزه خبری حاشیه ای شناخته شده است.
همایون بخشی از این نگاه غیر منصفانه را مربوط به مدیران سیاست گذار رسانه ها دانست و در این باره توضیح داد: آن ها این حوزه را مانند سایر حوزه ها و آن طور که باید جدی نمی گیرند. از سویی دیگر نباید از رفتار بخشی خبرنگارها و روزنامه نگارهای این حوزه نیز غافل ماند. خبرنگاران حوزه کتاب زیاد اهل مطالعه نیستند؛ در حالی که ضرورت اصلی خبرنگار کتاب بودن، کتاب خواندن است.
این روزنامه نگار، خبرنگاری حوزه کتاب و ادبیات را بی حاشیه ندانست و تصریح کرد: عموما گمان می رود که خبرنگاران ادبیات و کتاب هیچ تنش و حاشیه ای را در کار خود نمی بینند. این تصور غلطی است. واقعیت این است که ماجراهای پیدا و پنهان و این حوزه هم به اندازه بخش های دیگر، پر تنش و استرس است.
او ادامه داد: اگر در نگاه عموم خبرنگاران، حکایت از بی سر و صدایی این حوزه دارد ناشی از فضای رسانه ای است که مجال نمی دهد صدا های فروخورده ای این بخش شنیده شود. ماجراهایی که بخشی از آن به سیاست های حمایتی و نظارتی دولت بر این حوزه بر می گردد و بخشی از آن نیز به رفتار ناشران، نویسندگان و مولفان و مخاطبان بر می گردد.
حسن همایون توضیح داد: این رویدادها عموما در فضای غیر رسمی و غیر رسانه ای مورد توجه برخی از خبرنگارها قرار می گیرد. ناگزیر به این بیان سربسته بسنده می کنم و از تشریح همین صداها فروخورده ای که مجال شنیده شدن ندارند در می گذرم.
او در ادامه به موازی کاری رخی رسانه ها در معرفی و نقد کتاب نیز به عنوان یک مشکل اشاره کرد و گفت: بارها پیش آمده است که دیده ایم خبرنگارها و روزنامه نگارها تنها به کتاب های خاصی می پردازند. این که ما در بخش کتاب با حجم قابل توجه و بی اندازه ای اطلاع رسانی و نقد و بررسی کتاب یا کتاب هایی قرار می گیریم، بیش از آن که ناشی از رفتارهای نظارتی ارشاد در ارائه مجوز به آثار اندکی در حوزه ادبیات باشد بیشتر ناشی از عدم کنجکاوی و واکاوی خبرنگارهای کتاب است.
همایون در این باره توضیح داد: خبرنگاران خود را موظف نمی دانند تا آثار متعدد چاپ اول در یک ماه را ببیند. برخی از فعالان این حوزه گاه از سر تنبلی به چند عنوان اشباع شده در نقد و معرفی بسنده می کنند. ادامه این رویه نه به نفع کتاب و نه به نفع ادبیات است.
او مشکل دیگر خبرنگاری کتاب در کشور را تمرکز خبرنگاران این حوزه بر روی ادبیات دانست و گفت: متاسفانه دوستان و همکاران روزنامه نگار کتاب را به آثار ادبیات فروکاسته اند و از همین رو بارها پیش آمده آثار حوزه های دیگر علوم انسانی کمتر مورد توجه قرار گیرد.
حسن همایون همچنین به طبع آزمایی افراد غیر متخصص در حوزه کتاب اشاره کرد و گفت: بسیار پیش می آید آدم هایی که لزوما خبرنگار نیستند یا در حوزه های دیگر قلم می زنند می آیند درباره کتاب هم می نویسند. این به عدم حرفه ای شدن فضای خبرنگاری کتاب در رسانه های ایران دامن می زند. از سویی بارها دیده ایم آدم هایی را که به خیالی که می توانند چیزی هم بنویسند سر از خبرنگاری کتاب در آورده اند. همه این ها چالش هایی است که بدنه رسانه ای ما در حوزه ی اطلاع ر سانی و نقد و بررسی کتاب با آن روبرو است.
این روزنامه نگار در ادامه سخنش به محاسن شغل خبرنگاری کتاب نیز اشاره کرد و گفت: شادی های دلپذیر و کوتاه هم هست. شادی هایی که مدام در ارتباط به کتاب باشی با نویسنده هایی و شاعران و مولفانی که ممکن است نقدی بر طرز نوشتار آنها وارد باشد. این که در تلاشی باشی تا کتاب را به دیگرانی معرفی کنی و آدم هایی دیگر مانند تو گاه وقت شان را هم به خواندن کتاب بدهند.
او ادامه داد: برای من دلپذیر تر از همه چیز در خبرنگاری کتاب، ساعت های بی وقفه کتاب خواندن است. بماند این که می دانم زندگی خرج دارد و با این یادداشت ها و نقد ها وگفت وگوها درباره کتاب به زحمتی زیاد می شود لقمه نانی حلال بر سر سفر برد با این حال من این لحظه های دلپذیر را با چیزی عوض نمی کنم به گونه ای علاقه ام (کتاب خواندن) با کارم (خبرنگاری کتاب ) در هم گره خورده است.
حسن همایون در پایان ابراز امیدواری کرد: به امید افزایش تیراژ برای کتاب ها، به امید بر طرف شدن مسائل ممیزی، به امید بهتر شدن معیشت اهل قلم، به امید کتاب خوان شدن ما ایرانی ها، به امید ارتقاء سطح آگاهی های عمومی؛ به این امید ها است که در رسانه های این مملکت در حوزه ی کتاب قلم می زنم. طبیعی است که نمی دانم چقدر این امید ها واقعی است.
انتهای پیام/ن.ف
ارسال نظر