یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۵:۰۴

با فیلم‌های فجر31/ «آسمان زرد کم عمق»

توقعی که برآورده نشد

آسمان زرد کم عمق

سینماپرس- گروه نقد/ امیرحسین خلیل زاده

چهارمین فیلم بلند سینمایی بهرام توکلی در حالی در سالن همایش های بین المللی برج میلاد به نمایش در آمد که سیل جمعیتی که تا روز دوم جشنواره هنوز فیلم چالش برانگیزی مشاهده نکرده بودند به واسطه عقبه این فیلمساز با حد اکثر اهتمام به دیدن فیلم به سالن اصلی برج میلاد سرآزیر شد .

شروع فیلم با بسته‌ای از بازیگر اصلی زن که ترانه علیدوستی آن را به عهده داشت شروع می شود . پلانی طولانی و حسی که بازیگر سعی دارد با بازی زیرپوستی دغدغه های بربادرفته اش را به غمی که در نگاهش دارد را به دوربین انتقال دهد و در ادامه تیتراژ با برش‌های درشتی از بافت  سقف و دیوارهای پوسیده ادامه پیدا می‌کند.

فیلم در واقع دنیای به هم ریخته و شکسته همسر مردی را نشان می دهد که عاشقانه او را دوست دارد و در یک تنهایی جمعی خود را در گیر لایه‌های فکری دپرس زن می کند و در این میان اتفاقی توسط دوستی به وجود می آید که باعث پیچیدگی ارتباط این دو و فشار بیشتر به مرد می شود .

نقش اصلی مرد را صابر ابر متاسفانه با همان ویژگی های خوب همیشگی بازی اش اجرا می شود نه تنها صابر ابر بلکه دیگر نقش های فیلم نیز با فضایی که در اختیار دارند از بین یک تیپ و یک کاراکتر ایستاده اند به بیننده را با یک کاراکتر خاص روبرو نمی کنند . بازی ها در فیلم تکیه بر نام و عقبه بازیگران دارد تا نوآوری و خلاقیتی جدید این مسئله ایراد اصلی فیلم به لحاظ کارگردانی و فیلمسازی  بیشتر خود را نشان می دهد.

بهرام توکلی به لحاظ خلاقیت و نگاه پخته ای که در این چند سال در کارنامه خود دارد توقع بیننده را برای دیدن فیلمش بالا می برد تا به لحاظ تم و فرم مخاطب را درگیر یک فیلم جدید کند اما مسئله این است که فضاهایی شبیه فیلمهای قدیمی تر پولانسکی و درگیری های بعضی کاراکترهای فیلم های مهرجویی دیگر برای دستمایه یک فیلم جدید شاید کسل کننده و تکراری باشد فضاهایی در سردی رنگ های و افسردگی صخنه با معدود بازیگرانی که نقش‌های ورشکسته روحی و روانی را بازی می کنند .

در منظر کلی نیز سینما نه فقط به لحاظ صنعتی باید هیجان و خلاقیت جذابی ایجاد کند بلکه فیلمساز در صورت اینکه تنها بخواهد دغدغه هنری و فلسفی خود را ارائه کند باید از یک تکرار تاریخی که بارها توسط فیلمسازان متفکر تاریخ سینما ساخته شده به پرهیزد . سینما نیاز به فکر نو و نگاه نو دارد و نگاهی که بیننده را در فضای اجتماعی فرهنگی و سیاسی جامعه اش کمک کند یا به لحاط مفرح بودن یا به فکر فرو بردن اما دیگر به این مخاطب نمی توان حرف های تاریخ مصرف دار زد . هنرمند به لحاظ تفکر و اندیشه نو از نظر سینمای مولف یا فلسفی باید از جامعه خود کمی جلوتر باشد .

 

 

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.