"برلین منهای هفت" در کنار تمام کاستیهایی که با عینک انتقادی میتوان از آن سراغ گرفت به دلیل در نظر گرفتن چند تمهید ساده توانسته فیلم آبرومندی از آب درآید و استاندارد ساخت فیلمهای ایرانی در لوکیشن خارج از ایران را یک پله بالا ببرد.
"برلین منهای هفت" در کنار تمام نقاط قوت و ضعفش به نظر یک قدم به جلو در تولید آثار حمایت شده و هدفدار دولتی است. یکی از نقاط ضعف همیشگی فیلمهایی که به سفارش مدیران ایرانی و با ترکیب عوامل ایرانی و غیر ایرانی تولید می شده اند همیشه عدم دستیابی کارگردان و فیلمنامه نویس به موقعیت ایجاد کشش برای مخاطب با هدف همراهی با شخصیت های داستان بوده است. به بیان بهتر این نوع از فیلم به دلیل شعاری بودن و در عین حال خشک و بی روح از آب در آمدن برای مخاطب ایرانی چندان همراهی برانگیز نبوده اند. طرح داستانی غریبه با ذائقه مخاطب ایرانی که در این فیلمها روایت میشدند و البته سطح کیفی پایین کار بازیگران خارجی زبانی که در کنار ستاره احتمالی ایرانی فیلم دراین فیلم ها ایفای نقش می کرده اند توان همراه سازی مخاطب را نداشتند.
ریشه این نقیصه شاید در تفاوت زبانی میان مخاطب داخلی و بازیگران خارجی و مشکل بودن کارگردانی کردن گروهی از بازیگران غیر هم زبان از سوی کارگردانی ایرانی قابل ردیابی باشد.
این نقایص یکباره به نوعی دوپارگی در فهم مخاطب از فیلم ایجاد میکند."برلین منهای هفت" با شناخت درست از نوع سلیقه مخاطب ایرانی با کنار هم قرار دادن ترکیبی قابل قبول و همگن از بازیگران ایرانی و عراقی (عرب زبان) که مشخصا بازی قابل دفاعی را هم از خودشان به نمایش می گذارند در کنارتنها یک شخصیت غیر آسیایی (دکتر آلمانی فیلم) در نقش دکتر داستان توانسته از دوپارگی لحن چه در حیطه بازی و بیان دیالوگ ها فاصله بگیرد.
کارگردان و فیلنامه نویس "برلین منهای هفت" با تکیه بر داستانی آشنا برای مخاطب ایرانی که ریشه در فضای فرهنگی نه چندان غریبه برای ایرانیها رخ می دهد و با کمک گرفتن از دغدغههایی از جنس دغدغههای مخاطب ایرانی فضایی را در فیلم ترسیم کرده تا مخاطب خارج شدن لوکیشن وقوع فیلم از ایران را به مثابه دستاویزی برای دوری جستن از فیلم در اختیار نداشته باشد.
کافی است تجربه های پیشین فیلمسازان موفقی که تصمیم به ساخت فیلم در فضای خارج ایران را در پیش گرفته اند در نظر داشته باشید تا موضوع مدنظر این قلم را در یابید.تجربه های که به شدت نخراشیده و ناموفق که محمد حسین لطیفی یا حسن فتحی و یا حتی محمدمهذی عسگرپور داشتند از این جمله اند.در این میان تنها شاید کمال تبریزی بود که توانست با ساخت "خیابان های آرام" در کشور ارمنستان به خوبی از پس استفاده از لوکیشن خارج ایران به خوبی بر اید و یا تا حدودی رضا درمیشیان با ساخت "بغض" در کشور ترکیه.
اما نکته اینجاست که این دو تجربه موفقی که از آنها سخن به میان آمد تنها موقعیت جغرافیایی داستانشان را تغییر داده بودند ولی جنس داستانی که روایت میکردند و بازیگرانی که در قالب شخصیت های فیلم ایفای نقش می کردند عین به عین همسو با سلیقه و دغدغه های مخاطب ایرانی بودند و تغییر موقعیت جغرافیایی تنها به دلایل دراماتیک و امکان اجرای برخی موقعیت های داستانی دنبال شده بود ورنه این دو فیلم (خیابان های آرام بیشتر و بغض کمتر)مشخصا فیلم هایی به شدت ایرانی با مخاطبان ایرانی و برای نمایش در داخل بودند .
"برلین منهای هفت" اما نه از جنس "خیابن های ارام" یا "بغض" است و نه از جنس آثاری که لطیفی و فتحی و عسگرپور ساخته اند .این فیلم به وضوح گویای شناخت کارگردان و فیلمنامه نویسش از نقاط ضعف آثاری ایرانی تولید شده در خارج ایران است و گویای این مهم که سعی کرده تمام نقیصه های احتمالی این آثار را کنار بگذارد.
این فیلم دو مشخصه مهم دارد یکی کارگردانی به وضوح استاندارد و بین المللی چه از حیث قاب بندی تصاویر و اجرای سکانس ها و چه از حیث نورپردازی و ... ودیگری ایده بسیار جذاب مهاجرت یک خانواده عراقی و پناهنده شدنشان در کشور آلمان در روزهای پایانی حکومت صدام حسین و حمله نیروهای بین المللی به عراق بار ی برچیدن حکومت صدام.انتخاب درست سه بازیگر ایفا کننده نقش اعضای خانواده عراقی یعنی پدر و دختر و پسرک فیلم و اجرای درست این بازیگران توانسته همراهی مخاطب با آنها را برانگیزاند.
این مسئله البته بی ارتباط نیست با ایده داستانی فیلم برای ایجاد تعلیق در بیان سرنوشتی که این خانواده عراقی از سرگذرانده اند به خصوص داستان زندگی دخترک فیلم و ... .اما نقطه ضعف فیلم طبق سیاق غالب فیلمنامه های ایرانی بر محور داستانک ها و رخدادهای فرعی می گردد که بناست باعث بروز زوایای تازه داستان اصلی فیلم شوند و یا به ریتم روایت وهمراهی طلبیدن از مخاطب کمک کنند است.
در مجموع اما به نظر می رسد "برلین منهای هفت" یک اثر حمایت شده ای کاست که استاندارد آثار سفارشی و حمایت شده را چند پله بالا برده است.برلین منهای هفت به وضوح توانسته پیام مورد نظرش را تا حدود زیادی دراماتیزه کند هر چند راه زیادی نتا تبدیل شدن به یک اثر ماندگار دارد.برلین منهای هفت این نکته را به وضوح به مدیران سینمایایران گوش زد میکند که ساخت آثار هدفدار و حمایت شده و سفارشی منافاتی با استفاده از قواعد اصولی سینما کارگردانی درست و تلاش برای نوشتن فیلمنامه های استاندارد و داستانگو ندارد.
ارسال نظر