تبلیغات از امور محوری در سینما است که در یک پروسه تولید و اکران و بازگشت سرمایه امری حیاتی محسوب میشود اما آیا این پروسه در ایران به صورت صحیح انجام می شود؟
ابراهیم حقیقی در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس گفت: سینما به عنوان یک رفتار فرهنگی و یک محصول فرهنگی ،دچار همان کمبودهایی است که حوزههای دیگر فرهنگ مانند موسیقی و تاتر و دیگر هنر های تجسمی درگیر آن هستند و آن کمبود منایع مالی است. اگر بخواهیم به طور خاص به سینما بپردازیم و آن را صنعت-هنر تلقی کنیم قطعا در حیطه تبلیغات باید با آن رفتاری شود که با یک محصول صنعتی فرهنگی انجام می شود و در این صورت باید برای آن طراحی تبلیغاتی انجام و بودجه خاصی برای آن در نظر گرفته شود.
وی افزود: این را تاریخ و تجربه به ما اثبات کرده که هرگاه این اتفاق افتاده است فیلم در جذب مخاطبان موفق بوده است اما این رفتار همیشه در ایران ناقص بوده است. هر محصولی در هر نوعی که تولید می شود در یک نظام بازاریابی و تبلیغاتی وارد می شود و بودجه تبلیغات جزء بودجه تولید آن محاسبه می شود اما در ایران به شکل یک هزینه زائد و مازاد بر فیلم به آن نگاه می کنند.
طراح سیمرغ بلورین فیلم فجر ادامه داد: سینمای ما هیچگاه وارد یک رفتارحرفه ای نشده است که چگونه با مساله تبلیغات برخورد شود. همیشه تهیه کننده و پخش کننده می نشینند و فکر می کنند که چگونه تبلیغات فیلم انجام می دهند در حالی که متخصصینی در این زمینه احتیاج است تا به طور حرفه ای پروسه آن طی شود و محصول به بازدهی برسد.در ایران به همان چیز های رایج که همان پوستر و آگهی مجلات هستند بسنده می کنند و عکاسان نیز در موارد تبلیغاتی عکس هایشان را به نمایش می گذارند اما این روش های سنتی جوابگوی شرایط فعلی نیستند.
حقیقی گفت: در خیابان لاله زار قدیم که پر مخاطب ترین مکان برای سینما ها در قدیم بود و مخصوصا در روزهای جمعه و پنج شنبه انبوهی برای تماشای فیلم به آنجا می آمدند و از روی عکس های که سینما داران جلو سینما نصب می کردند فیلم ها را انتخاب می کردند،اما اکنون آیا می توان به اینگونه تبلیغات دلخوش بود؟ ما در حال حاضر به جز نصب پوستر در سینما و چاپ آنها در روزنامه ها و معدودی تیزرهای بی کیفیت تبلیغات دیگری نمی بینیم.
این گرافیست باسابقه تصریح کرد: از زمانی که بیشترین قدرت را در این حوزه پخشکننده دارد ما ناظر یک جور بد سلیقهگی و نزول شکلی گرافیک بیلبورد های شهری هستیم به طوری که اگر نوشته روی بعضی از این بیلبورد ها را برداریم شما نمی دانید این کدام فیلم و از کدام کارگردان است. همه شبیه همند و به آنها پوستر های دو کله یا سه کله می گوییم. یعنی تصویر بزرگ از چهره بازیگران فیلم که احتمالا ستاره هم هست و نه روایتگر فیلم یا هوشمندی برای جذب مخاطب. بیلبورد در این مثال باید شناسنامه فیلم و روایتی از فیلم باشد و نه تصویر تکراری چند چهره.
حقیقی با اشاره به این که تبلیغات در بلندمدت بازخورد می گیرد.ما هیچگونه سامانی در این حوزه نداریم و اصلا مطالعه ای صورت نمی گیرد که چقدر می تواند تاثیر گذار باشد گفت: هیچگونه آماری نداریم و نمیدانیم چگونه رفتاری باید در ارائه محصول به مخاطبان داشته باشیم. رفتار رایج در ایران رفتار بقالوار و نه با مطالعه است که در قبال تبلیغات سینمایی انجام می شود و تفکر خلاق اندک است و سالها است که مولفان کنار گذاشته شده اند.سینما که ادعا می شود ورشکسته است آیا چاره ای هم دارد غیر از این رفتار کند؟آیا می توان از آنها خواست با مطالعه وارد این حوزه شوند؟چرااینقدر سطح کارها نازل شده است؟آیا به دلیل عدم بضاعت مالی می توان این بد سلیقه گی ها را توجیه کرد؟
وی در پایان گفت: سرمایه گذاران فکر می کنند بازیگران میلیاردی برای فروش فیلم کافی هستند. یک عده از آنها بنگاه دار هستند و آمده اند در سینما و فکر می کنند که سینما را می توانند به این صورت درک کنند. تصورشان این است که از هزینه های تولید تا می توانند بزنند و یادشان رفته یک تولید فرهنگی خوب یک مجموعه بی واسطه فرهنگی است. آنها طراحان جوان را استثمار می کنند و دانشجویان جوان را که با یاد گرفتن یکی دو نرم افزار آشنا هستند برای تبلیغات بر می گزینند و از تبلیغات فقط در این حد می دانند.
ارسال نظر