سه‌شنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲ - ۱۱:۵۸

حرف‌های ناگفته عالمی، داوودنژاد، عیاری و عرفایی به بهانه روز فرهنگ

چه کسی گلوی "فرهنگ" را در سینما می‌فشارد؟!

عیاری-داوودنژاد-عرفایی-عالمی*

به بهانه امروز؛ 14 آبان ماه،روز"فرهنگ"، نظرات برخی از سینماگران را درباره نقش سینما در توسعه فرهنگی و فرهنگ سازی در جامعه ایران جویا شدیم که از منظر شما می‌گذرد.

به گزارش خبرنگار سینماپرس، فرهنگ مجموعه ای است پیچیده‌ از دانش‌ها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعهٔ خویش فرامی‌گیرد. فرهنگ به وسیلهٔ آموزش، به نسل بعدی منتقل می‌شود. از آن سو سینما یک نیاز ملی است. یک دستاورد انسانی است که در رشد و بالندگی فرهنگ و تمدن یک جامعه می کوشد. کانونی است سازنده و به فراخور آراء و عقاید جمعی. سینما بی شک از اساسی ترین و موثرترین رسانه هایی است که در تدوام و گسترش و بقاء فرهنگ و هنر واقعی یک جامعه حضوری فعال دارد. سینمای ایران اگرچه قصد دارد در این روند محکم قدم بردارد اما کلیشه نگه داشتن ساختارها انتقال فرهنگ از راه سینما موجب شده تا آنچه برای فرهنگ سازی روی پرده می رود از نظر تماشاگر دنیای امروز کهنه و قدیمی باشد. دلایل این امر چیزی است که سینماگران به آن در سوال سینماپرس پاسخ داده اند.

 

فرهنگ جلو افتاده و عقب مانده

 

کیانوش عیاری از کارگردانان سینمای ایران در مورد اینکه چرا سینما ایران نتوانسته آنطور که باید و شاید در انتقال فرهنگ به تماشاگر موفق عمل کند گفت: فرهنگ در فیلم های ایرانی به دو شکل استفاده می شود یا اینکه تا نام فرهنگ می آید برخی دوستان کارگردان و فیلمنامه نویس چیزی را در فیلم خود می گنجانند و نام فرهنگی را به آن اطلاق می کنند که همین باعث می شود وارد نیازهای سطحی مردم شوند و تماشاگر به آنها علاقه ای نشان ندهد.

وی افزود: از سوی دیگر برخی کارگردانان به گونه ای عمل و از سوژه هایی استفاده می کنند که از افکار مردم جلوتر است و خب در این شرایط نیز مخاطب با آنها ارتباط برقرار نمی کند و همین می شود که سینمای ایران برای نشان دادن فرهنگ، مخاطب را از دست می دهد و نمی تواند موفق عمل کند.

 

خوب و بدی که حتی در سینما کلیشه شده است

 

اکبر عالمی نیز درباره تبعات کلیشه ای شدن و بسته عمل کردن سینما برای انتقال فرهنگ گفت: انتقال فرهنگ از طریق سینما موضوع ساده ای نیست. سینمایی که قرار است انتقال فرهنگ را در جامعه مدرن امروز بردوش کشد باید ابزار آن را به درستی بشناسد و بداند چگونه باید از آن استفاده کند.

 

وی افزود: ما تبعات و روان شناسی تاثیر در اینگونه سینما را مورد تجزیه و تحلیل قرار نمی دهیم و ناخواسته بین لایه های گوناگون جامعه و خود دیوار می کشیم و یک انگاره ذهنی کاذب در ذهن مخاطب شکل می دهیم. ما خوب و بد را حتی در سینما کلیشه کرده ایم آنقدر که مخاطب آن را پس می زند.

 

این استاد دانشگاه تشریح کرد: ما حتی در پرداخت سوژه های دفاع مقدس هم همینطور با کلیشه سازی عمل می کنیم برای مثال  آغاز جنگ ایران و عراق فیلمسازان ایرانی سربازان و افسران ارتش صدام را ابله و دست و پا چلفتی نشان می دادند و ما همواره تاکید داشتیم که زمانی سینمای برگرفته از این جنگ نابرابر به واقعیت نزدیک می شود که سربازان و افسران صدام از نظر جثه و آموزش و دانش نظامی از موقعیت خوبی برخوردار باشند. در این موقعیت اگر سربازان ما بر آنان پیروز می شدند تماشاگر ایرانی هم احساس غرور می کرد و هم باورپذیری اتفاق می افتاد زیرا در پرده سینما یک ارتش کار کشته از نیروی ایمان و اراده مردان این سرزمین شکست می خوردند. نمونه آن، فیلم «12 مردم خبیث در هالیوود» است در این فیلم 12 مردم خبیث برای اجرای ماموریت نظامی چهار کشته دادند، جنگ و گریز داشتند، دشمن آنان بسیار باهوش بود و وقتی آنان بر دشمن پیروز می شدند تماشاگر خرسند می شد.

 

وی در پایان تصریح کرد: مخاطب وقتی با سینمایی رو به رو می شود که برای انتقال فرهنگ به تکرار افتاده و فرهنگ میان مردم و نیازهای فرهنگی آنان را در حد جملات تعریف شده می بیند قطعاً نمی تواند فرهنگ ارائه شده را دریافت کند و برای تماشاگر غیر قابل هضم است. پس در نهایت فرهنگ در سینما این حد می شود که فقط در کارنامه بگویند ما در سینما سعی کردیم فرهنگ را ارائه کنیم.

 

خط قرمزها و فیلمنامه اصل موضوع کلیشه

 

فرشته صدرعرفایی از بازیگران سینما دلیل کلیشه شدن راه های انتقال فرهنگ را در سینما دو عنصر نداشتن فیلمنامه خوب و وجود خط قرمزهای سینما می داند و در این مورد اینگونه توضیح می دهد: فیلمنامه باید در لابه لایه داستان، انتقال فرهنگ را داشته باشد اما متأسفانه این اتفاق خیلی کم رخ می دهد و برای انتقال موضوعات فرهنگی که در جامعه وجود دارد و بسط گسترش آن، فیلمنامه‌نویسان کمتر به این موضوع دقت می کنند که برای فرهنگسازی چگونه زیرپوستی حرکت کنند.

 

وی در مورد موضوع دیگری که چه چیزهایی از پرداخت درست به فرهنگ در سینما جلوگیری می کند اضافه کرد: خط قرمزهایی که دولت در بحث سینما مقابل کارگردان و تهیه کننده قرار می دهد دلیل دیگری است که اجازه نمی دهد کارگردانان آنطور که می خواهند برای انتقال فرهنگ پیش روند و برای مجوز گرفتن آنطور عمل می کنند که ممیزان دوست دارند!

 

سینمایی که اقتصادی و سیاسی است

 

علیرضا داوودنژاد نیز در اظهار نظری کوتاه درباره موضوع فرهنگ و فرهنگ سازی در سینمای ایران، بیان کرد: اقتصاد و سیاست اختیار سینما را به دست گرفته اند و برای اقتصاد چیزی جز سود مطرح نیست و برای سیاست هم معمولا تبلیغات اهمیت اصلی دارد. بنابراین حرکت سینما در مسیر بازتولید کلیشه های تجاری و سیاسی قرار می گیرد نه توسعه فرهنگی!

 

وی درباره نقش کارگردان ها در این شرایط و ساختارشکنی آن ها برای شکستن کلیشه های تجاری و سیاسی خاطرنشان کرد: از 60 یا 70 سال پیش کارگردان هایی بوده اند که اهل شکستن کلیشه ها و باز کردن افق های تازه به روی سینما بوده اند اما معمولا از طریق قدرت های مالی و سیاسی انکار می شدند و فیلم هایشان به سختی و یا در انزوا به نمایش در می آمد.

 

سینما همانگونه گه گفته شد یک نیاز ملی و یک دستاورد انسانی است که در رشد و بالندگی فرهنگ و تمدن جامعه میکوشد.سینما بی شک از اساسی ترین و موثرترین رسانه هایی است که در تدوام و گسترش و بقاء فرهنگ و هنر واقعی یک جامعه حضوری فعال دارد. معلمی است که انسان سازی میکند و به انسان مفاهیم و مصادیق انسان محورانه را می آموزد. سینما پایه گذار آمال و عواطف و احساسات و نیازهای رو به رشد بشر است. خود ساخته میشود تا بسازد و به تعبیری هدف اساسی آن ساختن ساختمان فکری و روحی انسان است ، به طوری که نهاد و محتوای این ساختمان نیز با هم کلافی عمیق خورده باشند سینما نوید بخش عصاره ی زندگی به همه کسانی است که می خواهند فهم و درک درستی از فرهنگ و رسوم اجتماعی و معنوی را در یابند. و علاوه بر اینها یک مکان رفاهی و تفریحی است . با این تفاصیل تردیدی نیست که نگاه همه ما به این مقوله باید نگاهی واقع بین و واقع ساز باشد و هرچه قدر فرهنگ فناوری وتکنولوژی در جوامع، رشد و نمودداشته باشد به همان اندازه نیز فرهنگ سینما در رشد و نمود است. بنا بر این این چنین فضایی که به منویات انسان جهت و تعادل لازم را می دهد و به بیانی در شکوفایی ویژگی های درونی و حیاتی انسان می کوشد ، باید توجه و تأمل فراوان صورت پذیرد.

 

انتهای پیام/

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.