این روزها در حالیکه رییس جمهور محترم دولت تدبیر و امید و اعتدال، از برخی منتقدین خود در عرصه های مختلف به شدت عصبانی بوده و تاب تحمل حتی چند مقاله و فیلم و همایش منصفانه و دلسوزانه را در نقد عملکرد دوستان خود ندارد، در خانه سینما و بطور مشخص کانون کارگردانان سینمای ایران نیز به دنبال نامه انتقادآمیز و افشاگری یکی از بهترین سینماگران کشور نسبت به رفتار انحصاری و سیاسی کاری برخی مدیران این مجموعه، اخبار و اتفاقات بسیاری دهان به دهان می چرخد که تأملی بر آن، شاید موضوع را نزد اهالی سینما و به ویژه سینمادوستان کشور شفاف تر سازد.
کانون کارگردانان خانه سینما از سالهای دور تاکنون، همواره به جهت مسئولیت محوری و پر اهمیت در تولید یک اثر سینمایی، از جایگاه ثآثیرگذاری در فعالیتهای صنفی حوزه سینما برخوردار بوده است. البته اینکه جایگاه فوق در چرخه برابر و متوازن آموزش، تولید، توزیع و نمایش در سینما به حق ایجاد شده است یا ناحق و اساسأ کمکی به طراحی و نهادینه سازی چرخه صحیح مفهوم « سینما» به معنای حرفه ای و تخصصی آن نموده است یا خیر، موضوع مهمی است که بررسی آن در این نوشتار نمی گنجد.
اما آنچه مهم است اتفاقات ناگواری است که به تازگی سایر خانواده بزرگ سینما با انتشار نامه مهدی فخیم زاده نویسنده و کارگردان سینمای ایران در رسانه ها از آن مطلع شده اند. هرچند که سینماپرس و برخی از محافل دلسوز سینما، از مدتها پیش با هشدار نسبت به حضور و رفتارهای غیر صنفی تعدادی خاص از اعضای این کانون که متأسفانه در کنار برخی از اعضای هیآت مدیره خانه سینما به نام صنف، اهداف و امیال شخصی خود را جستجو می کنند، روشنگری نزد اقشار مختلف مردم، هنرمندان، مسئولین و فعالان سینمایی را آغاز کرده است.
فارغ ازتأیید یا رد مواضع فخیم زاده و همفکران وی در نقد مدیریت دوره های مختلف سینمای کشور و نیز دفاع از موجودیت تشکلی به نام «خانه سینما» نگارنده معتقد است نگارش این نامه و گله های تند و آتشین بسیاری از کارگردانان بخش خصوصی که سالها با کمترین رانتها و حمایتهای آنچنانی در صدد تولید آثار خود بوده اند، حاکی از اختلافات شدید میان مهمترین اعضای خانه سینماست که بروز آن در دولت یازدهم و استمرار آن هشداری جدی به مسئولین مربوطه به ویژه جناب ایوبی به عنوان تنها متولی دولتی سینمای ایران است که با بخشی دیگر از ابعاد سینما و سلایق و تفکرات سینماگران آشنا شود.
هشدار از این بابت که بعد از گذشت 8 ما از حضور بر مسند مدیریت سینما، فرصتی دیگر پدید آمده که باید سره را از ناسره تشخیص دهد و بداند سینما پیچید گی های خاص خود را دارد که تنها با نزدیکی به چند نفر معدود، آنهم از جنس خانه سینمای پرجنجال و هیاهو و تشکیل جلسات مشورتی با آنان و دلخوش کردن به عکس های یادگاری با آنها، نمی شود تصویری از یک مدیر آشنا به همه جوانب سینما از خود ارائه داد و مانند بسیاری از حوزه های دیگر مدیریتی، با طرح برخی اهداف و چشم اندازهای بی پشتوانه، چند صباحی را هم تا مسئولیتی دیگر و در دستگاهی دیگر در سینما سپری نمود!
سینمای ایران اگرچه به محض پیروزی انقلاب و با تغییر بنیانهای فرهنگی، روش صحیحی را در مسیر تولید در پیش گرفت اما با روی کار آمدن برخی مدعیان، ازهمان اوایل دهه 60 و از سر بلاتکلیفی مدیران تمامیت خواه وقت، چنان در انحصار دولت باقی ماند که بعد از حدود 4 دهه هنوز نتوانسته است قیم خویش باشد و بر روی پای خود بایستد و صد افسوس که در این میان هیچگاه توقعات دولت ها از هنر سینما و هنرمندان این عرصه نیز تأمین نشده و این نگاه بسته حتی غیر ازاندکی انگشت شمار، مانع ازقرابت ذهنی اکثریتی از جماعت سینما با اهداف و آرمانها و انتظارات حاکمیت طی این سالها گردیده است.
با آگاهی از اینکه باید رفتارسازی ، تولید فرهنگ و اندیشه و پرورش و ارتقای ذائقه فرهنگی مخاطب را در این شرایط سخت و بدون انتظار از گیشه، از سینمای مورد حمایت و مشارکت دولت طلب کرد، اما بخش خصوصی و سینماگران به اصطلاح مستقل که بدون اتصال به حلقه های دولتی و بعبارتی بهره مندی از حمایتهای گهگاه غیرعادلانه فعالیت می نمایند، غیر قابل انکارند و استفاده ازقابلیتهای آنان در چرخش فعالیتهای سینمایی کشور امری ضروری است.
در عین حال اگر چه رفتار عادلانه در برابر آنها، در برخی موارد نگرانی هایی را برای دولتی ها فراهم می سازد اما با نظارت دقیق و درعین حال پرهیز از دخالتهای غیر کارشناسی و سوء مدیریت در مباحثی چون اکران فیلمها و تحریم آثار قانونی، میتوان بستر اعتماد و رضایت آنان را نیز فراهم ساخت و از توانمندی های بحق آنان بهره جست.
اعتراضات اخیر اگرچه به ظاهر تنها حکایت از نارضایتی عده ای از کارگردانان سینما از همکاران صنفی خود دارد اما در لایه های زیرین و از منظری دقیق تر از تباهی و خیانت عده ای سخن می گوید که این روزها فرصت را مغتنم شمرده و با چهره های موجه علاوه بر تثبیت خود، در صدد حذف هر گونه جریان موازی یا رقیب اعم از مستقل و متعهد و ...هستند که بی شک در صورت استمرار حرکت خزنده آنان، چیزی از سینمای نجیب و پرکار ایران باقی نمی ماند!
شاید زمان آن فرا رسیده که جناب ایوبی با افشاگری های اخیر از اهمال برخی مدیران کانون کارگردانان در دوره های فعلی و قبلی در رسیدگی به خواسته های اعضای خود و بجای آن صدور بیانیه های سیاسی وحذف منتقدین، دایره اعتماد خویش را نسبت به اهالی سینما کمی گسترش داده و با بهره گیری از نظرات و دیدگاههای همه اقشار سینما بخصوص آنان که با سرمایه خویش در این سالها، دغدغه های سینمایی لحظه ای از ذهنشان دور نشده و به عنوان بخش خصوصی خواهان برقراری عدالت در این حوزه بوده اند و یا سایر سینماگرانی که همواره دغدغه های انقلابی همراه داشته اند، گامی بهتر از وضعیت امروز برای سینمای نحیف ایران بردارند.
نظرات