براساس این گزارش، در ابتدای این مراسم «امین تارخ» رییس انجمن بازیگران طی سخنانی گفت: هر روز از این قافله و کاروان هنر، هنرمندی رخت برمیبندد، احساسم این است که با رفتن هر کدام از این عزیزان، بخشی از وجود ما هم میرود. بسیار متأسفم که این اتفاق افتاده است، به حق آقای صحرارودی از موقعیت خوب و درستی برخوردار بود و هم در تلویزیون و هم در سینما فعال و محبوب مردم بود.
وی در ادامه درباره این بازیگر افزود: او همیشه مشغول کار و فعالیت بود و از درگذشت ایشان بسیار متأسفم، اما به هر حال باید رفتن او را بپذیریم. اما خوشحالم که به حکم وظیفه با همکارانم توانستیم چند ماه پیش تسهیلاتی به او بدهیم. ما شاهد بودیم که لازم بود خانواده ایشان هر لحظه از مرحوم صحرارودی پرستاری کنند؛ امیدوارم خدا صبرشان دهد.
داریوش مودبیان در ادامه با بیان اینکه باور دارم و باور کنید باقر صحرارودی آدم بیریایی بود گفت: او پاک و زلال بود و همیشه خنده بر لب داشت، طنز را خوب میفهمید و آن را در نیکوترین شیوه در گفتار و رفتار خود در همه حال نشان میداد. صحرارودی در همه جا و همه حال به خوش کردن حال دیگران دل خوش میکرد، اگرچه اکنون از بین ما رفته اما میدانم که با چشمان ریز و شفاف خود دارد به ما مینگرد.
وی افزود: صحرارودی همیشه بیادعا بود و با سخنان شیرین مدعیان خود را به نرمی کنار میزد تا جا را نه برای خود بلکه برای دیگران باز کند، هیچ گاه اهل گلهگزاری نبود و در مقام جفاکاری نیز قرار نگرفت. اوهمیشه به آیندهای روشن امیدوار بود. میدانم و سخت بر این باورم که اکنون باقر صحرارودی از ما میخواهد که به پاس دوستیاش که بیریا بود، قدر یکدیگر را بدانیم. او همیشه در محافل این بیت از مولانا را تکرار میکرد «بیا تا قدر یکدیگر بدانیم که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم».
محمود جعفری دیگر بازیگر عرصه سینما و تئاتر گفت: صحرارودی خیلی پاک بود و جای خالیاش را خواهیم دید، متأسفانه علت مریضی او بیکاری و تنهاییاش بود، او واقعا تنها بود. هنرمندان ما مثل ماهی در آب میمانند که اگر آنها را از آب بیرون بکشیم میمیرند، خواهشا همدیگر را حفظ کنیم.
جلیل فرجاد در ادامه با اشاره به اینکه 52 سال از آشناییاش با صحراوردی می گذشت گفت:او انسان با معرفتی بود، زبان بذلهگو و انتقادآمیزی داشت و به خاطرهمین زبان انتقادآمیزش در محلی که کار میکرد سالها گرفتار بود. هیچ زمان غم و غصههایش را در مقابل دوستان و به ویژه خانوادهاش بروز نمیداد. زبان انتقادآمیز او گاهی کار به دستش میداد اما خدا را شکر هیچگاه او را اذیت نکردند.
در ادامه «حامد خمسه» دقایقی به مداحی پرداخت و پس از آن پسر مرحوم صحرارودی کوتاه سخن گفت: پدرم علیرغم اینکه فشار مالی داشت اما هر کس با او تماس میگرفت به او کمک میکرد و به نوبت همه کارها را بررسی میکرد.
شایان ذکر است، «باقر صحرارودی» به مدت دو سال پس از سکته مغزی در بستر بیماری بود که در نهایت شب هشتم تیر ماه به دیار باقی شتافت.
نظرات