به گزارش سینماپرس به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی،
در این برنامه مجتبی میرطهماسب کارگردان مستند «شش قرن و شش سال» با تشکر از تماشاگران فیلم خود و عذرخواهی از کسانی که مجبور شده بودند در وضعیتی نامناسب بهصورت ایستاده فیلم را تماشا کنند گفت: «من بیش از بیست سال است که محمدرضا درویشی (آهنگساز) را میشناسم و به دلیل این رفاقت قدیمی، در جریان نگارش و اجرای موسیقیهایی که در طول سالهای گذشته برای پروژههای مختلف ساخته قرار داشتهام.»
وی گفت: «در سال ۱۳۸۳ مدتها پس از پایان دوران دانشجویی و ابراز علاقهی درویشی نسبت به بازسازی و اجرای مجدد آثار عبدالقادر مراغی، ساخت موسیقی متن فیلم «شهر آشوب» (ساختهی یدالله صمدی) به ایشان پیشنهاد داده شد. فیلمی که بخشی از داستان آن دربارهی دربار شاهرخشاه و البته یکی از شخصیتهای آن عبدالقادر مراغی بود. ساخت موسیقی برای آن فیلم باعث شد تصمیم به بازسازی و اجرای مجدد آثار عبدالقادر مراغی توسط ایشان به جریان بیفتد اما انتخاب گروهی که بتواند چنین کار سترگی را به سرانجام برساند تا سال ۱۳۸۵ به درازا کشید.»
وی گفت: «درویشی در ابتدای کار، با ساخت فیلم مستند دربارهی این سوژه چندان موافق نبود و معتقد بود شاید پروژهی بازخوانی آثار این آهنگساز به نتیجه نرسد و این موضوع در نهایت به نیمهکاره ماندن ساخت فیلم منجر شود، اما من از نقطهیی که احساس کردم درنگ من شاید باعث از دست رفتن موضوع و سوژهی فیلم شود، با درویشی و گروه او همراه شدم و «شش قرن و شش سال» را ساختم.»
صحبتهای دکتر امید روحانی، منتقد مهمان نیز بخش دیگری از جلسهی روز گذشته بود. روحانی در ابتدای سخنان خود گفت: «صبر و حوصلهیی که مجتبی میرطهماسب در طول شش سال برای ساخت این فیلم به کار برده، مثل کاری که محمدرضا درویشی و گروهش برای بازخوانی آثار موسیقایی عبدالقادر مراغی انجام دادهاند، قابل توجه و تحسین است.»
وی با اشاره به تعدادی از فیلمهای میرطهماسب که دربارهی موضوع موسیقی ساخته شده گفت: «به نظر میآید ایشان علاقهی خاصی به ساخت فیلم در زمینهی موسیقی دارد.»
روحانی سپس با تاکید بر ویژگیها و اهمیت مستند «شش قرن و شش سال» گفت: «همواره این پرسش مطرح بوده که موسیقی ایرانی از چه پیشینهیی برخوردار است؟ آنچه در اینباره میدانیم این است که مثل موسیقی سایر کشورها موسیقی در ایران نیز احتمالاً باید از خنیاگری یعنی خواندن اشعار با استفاده از ساز آغاز شده باشد و همانطور که این پیشینه در تاریخ موسیقی غربی به هومر برمیگردد سابقهی موسیقی در ایران نیز احتمالاً باید با خواندن اشعار حماسی آغاز شده باشد.»
وی افزود: «البته این نکته را فقط حدسیات به ما میگوید چون از تاریخ شروع موسیقی ایران چیزی وجود ندارد ولی قاعدتاً این نوع موسیقی باید در مراسمی نظیر اعیاد، شکرگزاریها و در سرودههایی برای بزم و رزم ریشه داشته باشد.»
روحانی سپس با اشاره به اینکه از سابقهی موسیقی ایرانی اطلاع چندانی وجود ندارد گفت: «در حقیقت اطلاعات ما در زمینهی موسیقی ردیفی، تنها به سابقهی این نوع موسیقی در عصر قاجار برمیگردد. موسیقی ایرانی در طول سالها هویت اصلی خود را گم کرده و تنها محملی بوده برای خواندن اشعار. آنهم اشعاری که برای بیان احساسات، عواطف، اسرار مگو و به دوش کشیدن بار مشکلات سیاسی و اجتماعی مردم تنها شکل هنری به حساب میآمده است.»
وی در ادامهی صحبتهای خود گفت: «به دلیل منویاتی که در تاریخ وجود داشته موسیقی این وظیفه را به عهده گرفته تا از شعر حمایت کند. البته این نکته باعث حفظ موسیقی در طول تاریخ شده اما در ضمن، مهمترین لطمه را نیز به آن زده است. چنانکه موسیقی هرگز نتوانسته خود را از زیر بار شعر فارسی خلاص کند.»
روحانی همچنین گفت: «کار بسیار مهمی که مستند «شش قرن و شش سال» برای موسیقی ایرانی انجام داده این است که توضیح میدهد موسیقی خاصی که در شش قرن قبل وجود داشته میتواند پیشینهی موسیقی ردیفی ما باشد. موسیقیای که در حال حاضر از آن به موسیقی اصیل سنتی یاد میکنیم.»
وی افزود: «در موسیقی مورد بحث، اصلاً شعر خودش یک ساز بوده و نوعی استقلال هنری در زمینهی موسیقی ایرانی وجود داشته که به تدریج گم شده و مغفول مانده است.»
روحانی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «این فیلم، مخاطب تاریخ موسیقی ایران را به عقب برمیگرداند و ضمن ارائهی یک پیشینهی ششصد ساله به مخاطب خود میگوید این موسیقی فقط حامل اشعار نبوده است. از آن جمله میتوان به نمایش کاربرد کلمهی عشق، تبدیل آن به سه سیلاب و ارجاع هر سه کلمهی آن بهعنوان صوت اشاره شده است.»
وی گفت: «نکتهی جالب دیگری که این فیلم توضیح میدهد این است که آنچه بهعنوان موسیقی ترکی گفته میشود ریشهی ایرانی دارد. بنابراین میتوان به این نکته فکر کرد که از قبل از شش قرن پیش، آنچه که بهعنوان موسیقی عرب یا ترک یاد شده پیشینهیی ایرانی دارد.»
روحانی افزود: «در مستند «شش قرن و شش سال» تلاشهای توانفرسا و شایستهی تحسین محمدرضا درویشی به دقت توضیح داده شده است. در حقیقت این فیلم علاوه بر کشف تاریخ موسیقی ایران و اشاره به هویت هنری آن، توضیح و تشریحی دربارهی این شخصیت برجسته و یک تکنگاری درخشان دربارهی او نیز هست.»
صحبتهای مجتبی میرطهماسب بخش دیگری از جلسهی روز گذشته بود. وی گفت: «ساخت این فیلم برای من بهعنوان مستندساز یک وظیفه بود تا مانع رد شدن و کمتوجهی مخاطب از چنین پروژهی بزرگی شوم. تولید و ارائهی آلبوم موسیقی «شوقنامه» که به بازخوانی آثار عبدالقادر مراغی میپردازد در سال ۱۳۹۱ به پایان رسید و این در حالیست که خیلیها اطلاع ندارند در قلب انجام اینکار چه گذشت.»
میرطهماسب گفت: «وظیفهی من بود که با اعضای این گروه همراهی و نحوهی انجام کار آنها را ثبت کنم. اما رخداد فرخندهیی که همزمان با تولید این مستند به نتیجه رسید ثبت جهانی عبدالقادر مراغی بهعنوان یک موسیقیدان ایرانی در سازمان یونسکو بود که در سال ۲۰۱۴ به نتیجه رسید.»
سازندهی مستند «شش قرن و شش سال» گفت: «محمدرضا درویشی حدود ششماه بهصورت تمام وقت در این زمینه کار کرد و در نهایت موفق شد مانع عملکرد ترکها و حتی افغانها در زمینهی ثبت جهانی عبدالقادر مراغی بهنامی دیگر شود.»
صحبتهای مجری برنامه، ادامهدهندهی جلسهی روز گذشته بود. ناصر صفاریان با اشاره به سیاستهای جدید در زمینهی نمایش فیلمها در گروه «هنر و تجربه» که قرار است ظرف چند هفتهی آینده عملی شود گفت: «در حال حاضر پنج فیلم برای نمایش عمومی در سینماها انتخاب شده که یکی از آنها مستند «شش قرن و شش سال» است و نمایش این فیلمها احتمالاً از چند هفتهی آینده آغاز خواهد شد.»
صحبتهای مجتبی میرطهماسب پایانبخش جلسهی کوتاه روز گذشته بود. وی گفت: «از سالها پیش، از کاربرد شیوهی «سود در زمان تولید فیلم» پرهیز کرده و با سرمایهی شخصی خودم فیلم ساختهام. بنابراین همهی تلاشم این بوده تا فیلمهایم را به مرحلهی پخش و نمایش برسانم و از این طریق، شرایط ساخت فیلم بعدیام را فراهم کنم.»
میرطهماسب گفت: «به عقیدهی من اگر فیلم خوبی ساخته شود، این، تماشاگران و مخاطبان خواهند بود که سرمایهی فیلم و فیلمهای بعدی سازندهی آن را تامین خواهند کرد.»
وی با اشاره به نمایش عمومی فیلم خود در آیندهیی نزدیک گفت: «امیدوارم طبق قولی که داده شده فیلم «شش قرن و شش سال» نیز همراه با سایر آثار انتخابی، در گروه «هنر و تجربه» به نمایش گذاشته شود. در چنین شرایطی استقبال مخاطبان و تماشاگران، و رفتن آنها به سینماها برای دیدن این نوع فیلمها میتواند حیات سینمای مستند ایران را رقم بزند.»
میرطهماسب در پایان گفت: «به عقیدهی من کمکم میتوان ذائقهی موجود را تغییر داد و فیلمهایی را جایگزین کرد که دستکم جدا از ایجاد وجه سرگرمی بتواند بخش کوچکی از دانش و تاریخ کشورمان را با تماشاگر در میان بگذارد.»
ارسال نظر