چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۴

نگاهی به فیلم فریدون جیرانی

«خواب‏ زده ‏ها»؛ انتقال مفهوم حق‌الناس به نازلترین شکل!

ساره بیات  و فرهاد اصلانی و صابر ابر در پشت صحنه فیلم سینمایی «خواب زده ها» به کارگردانی فریدون جیرانی

سینماپرس: منیژه بهارلو/ «خواب‏ زده‌ها» ادای دینی به سینمای خواب زده است و مفهوم انسانی و اسلامی حق‏ الناس را به نازل ‏ترین شکل به مخاطب گوشزد کرد.

سینما از قدرتمندترین و تأثیرگذارترین وسایل ارتباط جمعی است که تأثیر بسیار عمیق و پراهمیتی بر مخاطب دارد و می ‏تواند سبک زندگی و فرهنگ جامعه ‏ای را به مرور زمان تغییر دهد. ما می ‏توانیم با ابزار سینما؛ پیام خود را در قالب و بسته شیک به مخاطب منتقل کنیم، اما اینکه پیام خوب را به چه شکل و با چه بسته ‏بندی به مخاطب منتقل کنیم، اهمیت بسیار زیادی دارد تا بتواند تأثیر عمیق ‏تری بر جامعه بگذارد. 

 مارشال مک‏ لوهان، «استاد ارتباطات»، سینما را یک وسیله ارتباط جمعی سرد دسته‏ بندی کرده است؛ چون همه حواس مخاطب را درگیر خود می ‏کند و هزینه و زمانی را مخاطب می ‏گذارد و در یک مکان مشخص با نام سالن سینما به تماشای فیلمی می ‏نشیند و بالتبع تأثیر آن هم می ‏تواند در جامعه عمیق ‏تر باشد و یا دکتر عبدالله بی چرانلو در کتاب «بازنمایی ایران و اسلام در هالیوود» از سینما به عنوان ابزار قدرت نرم یاد می ‏کند. حال با چنین توصیفی، قدرتی که در سینما وجود دارد؛ چه مفاهیم و پیامی را به جامعه منتقل می ‏کند، نکته در همین است.

فیلم سینمایی «خواب ‏زده ‏ها» ساخته فریدون جیرانی مفهوم انسانی و اسلامی حق‏ الناس را به نازل ‏ترین شکل به مخاطب گوشزد کرد. وی با یک بسته ‏بندی کاملاً غربی، بدون رعایت اصول و اسلوب فیلمسازی و فرهنگ ایرانی و اسلامی به آن پرداخته است. شاید به قول مسعود فراستی «کارگردان فیلم سینمایی خواب‏زده ‏ها نه خوابش می ‏آید و نه خواب‏ زده است؛ بلکه خود را به خواب زده است».

کل فیلم یک خواب پریشان است، بدون ملودرام و دراماتیک بودن به پیش می ‏رود. بیشتر صحنه‏ ها در شب و هوای بارانی اتفاق می ‏افتد که البته تا الان در سینمای ایران مفهوم باران به معنای تحول بوده؛ ولی اینجا به ‏یک‏باره تغییر مفهوم داد و تحولی از نوع مورد نظر رخ نداد. تکرار پرسوناژ «مشرقی» سایر فیلم ‏های کارگردان، در این فیلم هم به چشم می ‏خورد، ولی بی ‏شک «مشرقی»‏ این فیلم هیچ شباهتی با مابقی کاراکترهای فیلم ‏های قبلی او ندارد و فقط ادای دینی به «مشرقی‏ های» گذشته است.

معرفی کاراکترهای فیلم بسیار سطحی اتفاق می ‏افتد و ذهن مخاطب را درگیر این نکته می ‏کند که بالأخره این کاراکترها کیستند و از کجا آمده‏ اند؟ نازگل مشرقی کجا بوده و الآن بعد از مدت ‏ها چه می ‏خواهد؟ پیشینه آن ها چیست و چگونه فیروز نشاط، دینی بر گردن او دارد و چه شد که مادر نازگل مشرقی را از خانه بیرون انداخت؟ این کاراکتر فیروز نشاط، این قدر کاراکتر قوی و محکمی به نظر نمی ‏رسد. نگین کیست و از کجا آمده؟ پیشو (شقایق فراهانی) و دیازپام (صابر ابر) از کجا پیدا شده‏ اند؟ و مسأله بیرون کردن مادر نازگل مشرقی از خانه فیروز نشاط چه ارتباطی به مرگ مادر دارد؟ و ... یا حتی دیدن خواب آن هم توسط کل مردم شهر برای فیروز نشاط چگونه هست که به ‏یک‏باره به شکل کمدی می‏ خواهد متحول شود. اینها سؤالاتی است که ذهن مخاطب را درگیر می ‏کند و تا آخر فیلم هم برای آن ها جوابی پیدا نمی ‏کند.

 فیلم هیچ جفت و بستی ندارد و با یک ریتم کند و با عاشقانه ‏های بسیار سخیف تکراری پیش می ‏رود و بسیار خام ‏دستانه عشق ‏ها انتخاب شده است به طوری که مخاطب دهه ۹۰ رغبتی به تماشای آن نشان نمی ‏دهد. از نویسندگان فیلمی چون «من مادر هستم»،  بعید به نظر می ‏رسد که دچار یک خواب‏زدگی شوند. فیلم بدون هیچ کشش و تعلیقی به پایان می‏رسد.

چهره ‏پردازی ‏ها بسیار اغراق ‏آمیز شده است و چهره بازیگرانی چون شقایق فراهانی و فرهاد اصلانی مخاطب را به یاد آثار کلاسیک سینما می ‏اندازد، نورهای تند و زاویه ‏دار یادآور سینمای دهه ۴۰ فرانسه است.

بازی‏ های بد بازیگران بسیار به چشم می ‏آید و دیالوگ ‏ها بسیار غیرهوشمندانه انتخاب شده است. صابر  ابر در نقش دیازپام؛ جوان خواننده‏ای که به خاطر فقر، سعی می ‏کند عاشق هر زنی شود، شبیه یک شخصیت با عقده ‏های روانی شده تا انسانی عاشق‏ پیشه. او هم با شکل ، شمایل و نمادهای غربی ظاهر شده است. البته در این میان، کاراکتر اکبر عبدی در نقش مادر و خاله فیروز نشاط توانست دقایقی مخاطب را بی ‏خیال فیلم کند و حس کند یک فیلم طنز می ‏بیند و با او بخندد، اکبر عبدی با بازی در نقش زن نشان داد باز هم به خوبی از عهده این نقش برمی ‏آید و به خوبی می ‏تواند آن را اجرا کند.

«خواب‏زده‏ ها»؛ مفهوم عمیقی چون حق ‏الناس را که خداوند بزرگ هم در کتاب آسمانی ما مسلمانان به آن سفارش بسیار کرده است و از حق خود بر انسان مهمتر می ‏داند، به شکل لوده‏ وار و شبه ‏طنز پرداخته است و فیلم بدون ادای دین به این مفهوم عمیق به پایان می ‏رسد.

نظرات

  • ۱۳۹۳/۰۷/۱۷ - ۱۵:۵۲
    0 0
    فیلم بدی بود . نپسندیدم. بلاتکلیف و سردرگم
  • ۱۳۹۳/۰۷/۱۸ - ۲۱:۱۰
    0 0
    بي مايه ترين و مبتذل ترين فيلم سال گذشته

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.