چندی قبل و در مراسم بیست و نهمین سالگرد ارتحال امام خمینی رحمه الله علیه، مقام عظمی ولایت، امام خامنه ای با صراحتی هرچه تمام، استقلال فرهنگی را اولویت اصلی نظام جمهوری اسلامی بر شمرده و با اعلان هشدار پیرامون تضییع استقلال فرهنگی در شرایط کنونی فرمودند:
.... تقلید از غرب و از بیگانه در سبک زندگی، درست نقطهی مقابل استقلال فرهنگی است. امروز نظام سلطه بر روی این مسئله دارد کار می کند؛ همین مسئلهی مهندسی اطّلاعات، این ابزارهای جدیدی که وارد میدان شده است، اینها همه ابزارهایی هستند برای تسلّط بر فرهنگ یک کشور، بنده با این حرف نمی خواهم بگویم این ابزارها را از زندگی خودمان خارج کنیم؛ نه، اینها ابزارهایی هستند که می توانند مفید واقع بشوند امّا سلطهی دشمن را از این ابزارها بایستی سلب کرد. نمی توانید شما برای اینکه مثلاً فرض بفرمایید رادیو و تلویزیون داشته باشید، رادیو تلویزیون تان را بدهید در اختیار دشمن؛ اینترنت هم همینجور است، فضای مجازی هم همینجور است، دستگاههای اطّلاعاتی و ابزارهای اطّلاعاتی هم همینجور است، اینها را نمی شود در اختیار دشمن قرار داد؛ امروز در اختیار دشمن است؛ وسیله و ابزار نفوذ فرهنگی است؛ ابزار سلطهی فرهنگی دشمن است.
طرح موضوع فضای مجازی توسط امام امت و بیان صریح ایشان پیرامون در اختیار دشمن قرار دادشتن این فضا، در حالی صورت می گیرد که دغدغه های این سال های معظم له در این زمینه را می توان در حکم انتصاب اعضای جدید شورای عالی فضای مجازی در مهرماه سال گذشته جستجو نمود؛ دغدغه هایی ویژه که به گونه ای خاص حتی در حکم انتصاب رییس جدید سازمان صدا و سیما نیز بیان گردید و از این جهت، شاید بتوان وجه متمایز حکم انتصاب آقای علی عسکری به ریاست صداوسیما با احکام رؤسای پیشین این سازمان، در تأکید صورت گرفته بر حضور مؤثر در فضای مجازی دانست.
به نظر می رسد در روزگاری که بسیاری از نهادها و ساختارهای مسئول به درستی به وظایف و رسالت هایشان عمل نمی کنند، نقش آفرینی بیشتر در فضای مجازی نیز به وظایف رسانه ملی افزوده شده است. اگرچه صداوسیما هم اکنون به رتبه و میزان بازدید سایت باشگاه خبرنگاران جوان و کانال تلگرامی آن و تعداد دیگری از سایت های زیرمجموعه خود مباهات می کند، اما حضور مؤثر در فضای مجازی به برخورداری از تعداد معدودی سایت پربازدید خلاصه نمی شود. آنچه که با توجه به امکانات و توان مالی و انسانی رسانه ملی انتظار می رود، پرکردن خلاهای جمهوری اسلامی در عرصه دیپلماسی عمومی بویژه دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی دیجیتال است.
دیپلماسی عمومی (Public Diplomacy) در سال ۱۹۶۵ مطرح شد و اگر چه با گذشت چند دهه در معنای این واژه و کاربردهای آن تغییراتی صورت گرفته و هم اکنون نیز تعاریف متفاوتی برای این عبارت وجود دارد، اما در کل به برنامه ها و اعمالی که یک دولت برای اثرگذاری بر روی روابط بین الملل و افکار عمومی سایر کشورها انجام می دهد، دیپلماسی عمومی گفته می شود. وزارت امورخارجه ایالات متحده در فرهنگ واژگان اصطلاحات روابط بین الملل که در سال ۱۹۸۷ منتشر کرد، دیپلماسی عمومی را چنین تعریف می کند: دیپلماسی عمومی به برنامه های تحت حمایت دولت اشاره دارد که هدف از آنها اطلاع رسانی و یا تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی در کشورهای دیگر است؛ ابزار اصلی آن نیز انتشار متن، تصاویر متحرک، مبادلات فرهنگی، رادیو و تلویزیون و اینترنت است.
در دیپلماسی عمومی، مقامات رسمی و حکومتی روابط دیپلماتیک را رقم نمی زنند، بلکه در این دیپلماسی تجار، گردشگران، مبلغان مذهبی، خبرنگاران در کنار سایر عناصر فرهنگی، علمی و هنری و از طریق شرکت های خصوصی، نهاد های غیرانتفاعی، سازمان های مردم نهاد و ... دخیل بوده و با مردم کشور هدف ارتباط برقرار می کنند. در دیپلماسی عمومی افکار مردم سایر جوامع جهت همراهی در مواضع سیاسی، اقتصادی و نظامی ِکشور مبداء توجیه می شود، این اقناع کردن همراه با تبلیغ بنیان های فکری، فرهنگی، اعتقادی و در کل سبک زندگی دولت مطبوع همراه است. در دپیلماسی عمومی مواضعِ دولت مردان و گردانندگان حکومت در کشور مقصد هیچ گاه به اندازه ی واکنش ها و بازخوردهای عوام جامعه قدرت اعمال نفوذ نخواهد داشت.
از طرف دیگر جمهوری اسلامی ایران در دهه های گذشته همواره با چالش های متعددی در حوزه سیاست خارجی مواجه بوده که عدم استفاده مناسب از ظرفیت های دیپلماسی عمومی و دیپلماسی فرهنگی، هزینه و تبعات این چالش ها را مضاعف کرده است. برای مثال اعمال تحریم های ظالمانه تنها گوشه ای از نتایج کم کاری در حوزه دیپلماسی عمومی است. چرا که مردم و مقامات بسیاری از کشورهای جهان از ملت و نظام ایران تنها چهره خشن، مخدوش و دروغینی را می شناسند که رسانه های غربی برای آنها ترسیم کرده اند، به این ترتیب همراهی آنها با تحریم های ظالمانه امری بدیهی است. اثبات ضعف جمهوری اسلامی در استفاده از پتانسیل های دیپلماسی عمومی چندان دشوار نیست و برای نمونه رجوع به سایت های رسمی سفارتخانه های ایران در کشورهای دیگر به خوبی گواه گویای این غفلت تاریخی هزینه ساز است.
در این بین در سال ها و دهه های اخیر رسانه ملی از جمله معدود بازیگرانی بوده که بار دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی را به دوش کشیده است و هم اکنون با راه اندازی شبکه های مختلف رادیویی و تلویزیونی فرصت مناسبی برای این سازمان جهت اثرگذاری بر مخاطبان غیرایرانی برای این سازمان فراهم آمده است. یکی از موفقیت های رسانه ملی ایجاد شبکه پرس.تی.وی است که با وجود انواع فشارها و محدودیت ها توانسته به نقش آفرینی در عرصه رسانه ای منطقه بپردازد.
اما امروز فعالیت های دیپلماسی عمومی در حال منطبق سازی با شرایط عصر دیجیتال است و نه تنها دیپلماسی عمومی که سایر انواع دیپلماسی نظیر دیپلماسی ارتباطی، دیپلماسی رسانه ای (Media diplomacy)، دیپلماسی تجاری (Commercial diplomacy)، دیپلماسی اقتصادی (Economic diplomacy)، دیپلماسی علمی (Science diplomacy)، دیپلماسی سلامت (Health Diplomacy) و غیره نیز اقدامات خود را معطوف به استفاده از پتانسیل های فضای مجازی کرده اند. دیپلماسی دیجیتال (Digital Diplomacy) یکی از زیرشاخه های نوین دیپلماسی عمومی است که در دهه گذشته و بواسطه ظهور و گسترش خیره کننده وب۲ و رسانه های اجتماعی (Social Media) مطرح شده است. دیپلماسی دیجیتال را می توان اعمال امور دیپلماتیک از طریق کانال سایبر و پلتفرم های ارتباطی نوین در نظر گرفت که زمینه تعامل با میلیون ها شهروند خارجی از کشورهای دیگر را فراهم می سازد. این دیپلماسی طیف متنوعی از اقدامات و فعالیت ها را در بر می گیرد از قبیل: راه اندازی وب سایت ها و صفحات رسمی در رسانه های اجتماعی؛ ایجاد، به کارگیری و یا حمایت از انواع رسانه های اجتماعی؛ ارتباط گیری با مالکان و گردانندگان رسانه های اجتماعی همسو؛ ساخت و یا حمایت از انواع بازی های کامپیوتری و غیره. اما نکته اصلی این است که دیپلماسی دیجیتال گرچه زیرشاخه ای از دیپلماسی عمومی است اما باعث شده تا دستیابی به اهداف سایر زیرشاخه های دیپلماسی عمومی با هزینه کمتر، مخاطب بیشتر، زمان کمتر، قالب های متنوع تر و روش های ارتباطی ساده تر امکان پذیر شود.
به عنوان نمونه ای از اثرگذاری دیپلماسی دیجیتال می توان به بخشی از گزارش انقلاب @ وزارت خارجه: گسترش دیپلماسی الکترونیک اشاره کرد که در آن آمده است: در برخی حوزهها، دیپلماسی الکترونیک در حال تغییر نحوه کارکرد وزارت امورخارجه است. در دیپلماسی عمومی، وزارت امورخارجه اکنون اداره یک امپراتوری جهانی رسانهای را در دست دارد که نسبت به ۱۰ روزنامه بزرگ آمریکا مخاطبان مستقیم بیشتری دارد و ارتشی از روزنامهنگاران دیپلمات را به خدمت گرفته تا مطالب بیش از ۶۰۰ خروجی خبری را تأمین کنند. ... دیپلماسی الکترونیک در سایر حوزهها مانند «مدیریت دانش» در حال یافتن راه حلی برای مشکلاتی است که به مدت چند قرن وزارتخانههای امورخارجه آمریکا را به ستوه آورده بودند... وزارت امورخارجه ایالات متحده تا سپتامبر ۲۰۱۱ بالغ بر ۲۳۰ صفحه در فیسبوک، ۸۰ حساب کاربری در توئیتر، ۵۵ کانال در یوتیوب و ۴۰ حساب کاربری در فلیکر را مدیریت می کرد که هم اکنون این حساب های کاربری به شبکه های مختلف و زبان های گوناگون گسترش پیدا کرده است به گونه ای صدها حساب کاربری را شامل می شود.
دیپلماسی دیجیتال بطور جدی از دوران حضور هیلاری کلینتون در مسند وزیر امورخارجه ایالات متحده به کار گرفته شد. کلینتون در ژانویه ۲۰۱۰ میلادی و پس از تجربه بکارگیری رسانه های اجتماعی در ناآرامی های پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران، در نطقی تحت عنوان آزادی اینترنت می گوید: من برای خدمت به دموکراسی و دستیابی به اهداف دیپلماتیک خودمان، تیمی متشکل از کارشناسان و افراد با استعداد گردهم آوردهام تا اقداماتمان را در تلاشهای مربوط به سیاستمداری متناسب با قرن بیست و یکم رهبری کنند. آنها ابتکار جامعهی مدنی ۲ را راه اندازی کردند. در یک مدت کوتاه ما اقدامهای قابل توجهی را برای تبدل این فناوریها به نتایجی که موجب ایجاد تغییرات میشوند، به انجام رسانیدهایم. ... ما میخواهیم این ابزار را در دست مردم قرار دهیم تا از آن برای پیش برد دموکراسی و حقوق بشر بهره گیرند.
امروز در غیاب فعالیت های هدفمند دستگاه سیاست خارجی کشور، گسترش فعالیت های دیپلماسی عمومی به فضای مجازی و بکارگیری ظرفیت های دیپلماسی دیجیتال، به یکی از وظایف جدید رسانه ملی تبدیل شده است. رسانه ملی نمی تواند به آمار ۵۰۰ هزارنفری اعضای کانال تلگرام باشگاه خبرنگاران و یا میزان بازدید روزانه سایت این خبرگزاری، آمار بازدید از سایت های پرس.تی.وی و آی.فیلم بسنده کند، چرا که همراهی کشورهای مختلف با نظام سلطه بر علیه جمهوری اسلامی و حتی تصور منفی بسیاری از مسلمانان نسبت به جمهوری اسلامی نشان از ضعف فعالیت های دیپلماسی عمومی کشور دارد که رسانه ملی در حوزه امور رسانه ای و اطلاع رسانی به مخاطبان غیرایرانی مسئول بوده و باید در این زمینه برنامه ریزی ویژه ای را مد نظر قرار دهد. رتبه جهانی سایت های زیرمجموعه معاونت برون مرزی صداوسیما با وجودی اینکه بسیار فعال تر از سایت های سفارتخانه های جمهوری اسلامی هستند، اصلا مطلوب نیست. اغلب این سایت ها حتی سایت پرس.تی.وی در کشورهای هدف رتبه های خوبی ندارند، تنها شبکه العالم است که جایگاه متمایزی نسبت به سایر شبکه ها و سایت ها داشته و بهترین رتبه آن در کشور سوریه و ۱۳۵ است.
رسانه ملی برای افزایش نقش آفرینی در فضای سایبر و حضور جدی تر در عرصه دیپلماسی سایبر کافی است از همین امکانات موجود بهره ببرد. در مراکز مطالعاتی و پژوهی این سازمان در این زمینه کارهای پژوهشی متعددی انجام شده است، این سازمان هم اکنون شبکه ها و سایت های مختلفی را در زیرمجموعه خود دارد، تنها به کار بستن روحیه جهادی و دست زدن به اقدامات انقلابی راهگشای موانع و محدودیت های موجود از جمله تنگاهای مالی است. برای نمونه راه اندازی سایت های مختلف به زبان های گوناگون؛ ایجاد حساب های کاربری در شبکه های اجتماعی جهانی و بومی؛ ساخت اپلیکیشن های مرتبط با فعالیت شبکه های تلویزیونی و رادیویی زیرمجموعه؛ انتشار مستندها، کلیپ ها، صوت ها و برنامه های تولیدی در شبکه های اجتماعی به زبان های تحت پوشش و یا با زیرنویس؛ از ابتدایی ترین فعالیت هایی است که صداوسیما برای افزایش حضور در فضای مجازی می تواند به آنها بپردازد، ضمن اینکه این اقدامات در برابر هزینه های جاری این سازمان، چندان هزینه بر نیست و رسانه ملی می تواند درصد کمی از بالغ بر ۵۰ هزار کارمندش را برای انجام این امور اختصاص دهد.
باید توجه داشت اقدامات صورت گرفته در دیپلماسی عمومی حتی اگر هزینه بر بوده و مستلزم صرف هزینه های گزاف باشد، باز سود فراوانی را نصیب کشوُرهای مبداء می کند. ترسیم چهره مطلوب نزد کشورها و ملت های دیگر بسیاری از هزینه های سیاسی و اقتصادی را کاهش داده، روابط بین المللی را افزایش می دهد، موجب رونق کسب و کار و تجارت شده و حتی می تواند بر تصمیمات بین المللی نظیر جنگ، تحریم و ... اثرگذار باشد و این همان چیزی است که جمهوری اسلامی برای مواجهه با دشمنی ها و کارشکنی های غرب نیاز دارد.
اما با وجود آنکه در عصر حاضر میزان تمرکز و فعالیت کشورها در عرصه دیپلماسی عمومی اهمیت بسیار زیادی پیدا کرده است باید توجه داشت که بدون برخورداری از محتوای لازم، صرف استفاده از ابزارهای ارتباطی راه به جایی نخواهد برد. در واقع کشوری می تواند با مردمان دیگر ارتباط برقرار کرده و آنها را تحت تاثیر قرار دهد که محتوای ارزشمندی برای عرضه در اختیار داشته باشد، به همین علت است که با وجود برخورداری برابر کشورهای مختلف جهان از زیرساخت های فیزیکی و سخت افزاری دیپلماسی دیجیتال، تنها معدودی از کشورها حداکثر استفاده را از این امکانات می برند. بر این اساس باید گفت سه مفهوم قدرت نرم، دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی دیجیتال به شدت به یکدیگر وابسته اند و انسجام و تقویت هر یک از آنها به تقویت دو مفهوم دیگر می پردازد. اگرچه جمهوری اسلامی در حوزه های دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی دیجیتال ضعیف ظاهر شده است اما برخورداری از مؤلفه های قدرت نرم فرصت جبران کاستی ها را برای آن فراهم می کند.
در این میان برخی از عناصر مؤثر بر اعمال قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران عبارت است از: روح معنویت، تعبد و توحید؛ اسلام و استراتژی تقریب مذاهب؛ تشیع و مهدویت؛ زبان و خط پارسی؛ تمدن و تاریخ ایران؛ موقعیت جغرافیایی و جاذبه های گردشگری؛ منابع طبیعی و اقتصادی؛ تنوع قومیت و نژاد؛ مشاهیر علمی و ادبی، نخبگان و قهرمانان؛ دستاوردهای علمی، فنی و مهندسی و ... . رسانه ملی می تواند مانند گذشته در فعالیت های رسانه ای و برون مرزی خود توجه ویژه ای به استفاده از مؤلفه های قدرت نرم بومی جهت اثرگذاری بر مخاطبان غیرایرانی معطوف دارد تا بتواند کمبودهای موجود در حوزه امکانات مادی و مالی و تجهیزات و زیرساخت ها را تا حدودی مرتفع کرده و به نقش آفرینی مطلوبی بپردازد.
در پایان باید یادآوری نمود در شزایطی که امام خامنه ای به صراحت فضای مجازی را عرصه ی تاخت و تاز دشمن اعلام فرموده و با بیان در اختیار دشمن بودن این فضا می فرمایند که این فضا امروزه به ابزار سلطهی فرهنگی دشمن مبدل گردیده، باید توجه داشت که قطعا مأموریت جدید رسانه ملی جهت حضور مؤثر در فضای مجازی به دیپلماسی دیجیتال خلاصه نشده و این سازمان در وهله اول موظف است در فضای مجازی داخل کشور نسبت به تولید و انتشار محتوای سالم و محتوایی که ارتقاء دهنده فرهنگ زندگی مردم و در مسیر تثبیت و نهادینه سازی مؤلفه،های سبک زندگی اسلامی ایرانی باشد، اقدام نماید؛ فعالیت های کنونی رسانه ملی از جمله راه اندازی سایت های خبری پُرمخاطب اگرچه امری قابل تحسین است، اما به هیچ عنوان کافی نبوده و مسئولان رسانه ملی نباید رتبه و آمار بازدید یک سایت را غایت ظهور و بروز دانشگاه عمومی کشور در فضای مجازی بدانند و در این مسیر اهتمام ویژه خود را بر تولید محتوی نموده و از رُشد کمی و فیزیکی در این دانشگاه کاسته و بر افزایش محتوی و تولید انبوه و البته در مسیر اهداف آن اقدام نمایند.
نظرات