فیلم سینمایی«دراکولا» ساخته رضا عطاران پول ساز ترین چهره سینمای ایران سومین فیلم مستقل در کارنامه اوست، فیلم مضمون اعتیاد را به گونه ای متفاوت دست مایه خود قرار داده است و با ترکیب یک آسیب اجتماعی با یک افسانه قدیمی اروپایی به نام افسانه دارکولا خواسته است تا درامی مفرح، اجتماعی و کمی تریلر ارائه دهد که تا حدودی در برخی از این رویکرد ها توفیق پیدا کرده است اما در مجموع نمی توان دراکولا را در کارنامه عطاران اثری رو به جلو دانست. چه از لحاظ ساختار چه از لحاظ انتقال پیام و مضمون فیلم در پیوند محتوا و فرم همچنان «خوابم میاد» اولین ساخته سینمایی عطاران را می توان بهترین اثر او دانست؛ شاید پس از آن «دارکولا» بهترین تجربه او در کارگردانی باشد و در آخر هم فیلم بی رمق و سردر گم«رد کارپت» قرار دارد که گویی از سر اتفاق و دم دستی ساخته و پرداخته شده است.
«دراکولا» از این جهت که آسیبی اجتماعی و دامن گیر جامعه همانند اعتیاد را دست مایه قرار داده است و با ژانر کمدی حادثه ای توانسته مخاطب بیشتری از تماشاگران سینما را به سالن ها بکشاند قابل تقدیر و تأمل است، اما اینکه فیلم تا چه حد توانسته از این آسیب اجتماعی تحلیلی جامع، گویا و کارشناسی ارائه دهد و در نهایت با توسل به داستان و شخصیت پردازی چه راهکار یا پیشنهادی ارائه دهد باید اذعان کرد که فیلم و فیلمساز نتوانسته اند به توفیق خاصی در این مورد نائل شوند. «دراکولا» به طرز نمادین آن هم نه به صورت زیبایی شناسی سینما و از طریق زبان تصویر و درام، بلکه در سطح و کلیشه منتهی با ایده ای بدیع و جذاب اعتیاد را نقد کرده است، نقدی که در مقایسه با یک دراکولا که به خوردن خون قربانی هایش اعتیاد پیدا کرده است قیاسی مع الفارق به حساب می آید. از همین رو می توان نبود انسجام در درام را در ساختمان داستان و تقابل شخصیت هایی دانست که هیچ نسبتی با هم ندارند و آنطور که باید در فضای داستانی فیلم با یکدیگر هماهنگ نشده اند. دراکولایی که عقبه اش به اروپا می رسد و ریشه فرنگی دارد، منزوی است، سبک زندگی اش، نگاهش و آدم های زندگی اش هیچ گونه فضای آشنایی را به بیننده منتقل نمی کند چگونه قرار است در فضای آدم های واقعی جامعه ایرانی قابل پذیرش و باور باشد؟ از سویی دیگر شخصیت جواد با بازی عطاران همانند دیگر تیپ های سینمایی او شخصیتی آشنا، مردمی و محسوس است که بیننده به سرعت با او ارتباط برقرار می کند و او را به عنوان یک مرد شکست خورده و قربانی در دام اعتیاد می پذیرد. اما تقابل این دو شخصیت آنچنان که باید انسجامی به داستان نمی بخشد و صرفا به دلیل معتاد بودن هردو شخصیت نمیتوان آن ها را به عنوان یک زوج دراماتیک در پیش برد درام پذیرفت. در حقیقت می توان بزرگ ترین آسیب فیلم را ناشی از همان جمله ای دانست که در ابتدای فیلم به صورت کپشن می آید.« هیچ کدام از این تصاویر واقعی نیستند! اما واقعی به نظر می رسند» این تضاد و تناقض علی رغم جذابیت و بدیع بودنش نتوانسته به نقطه قوتی در فیلم بدل شود و بیننده را مدام در میان پذیرش شخصیت ها و فضایشان دچار سرگشتگی و سردرگمی می کند.
از سویی دیگر سایر شخصیت های داستان در حد تیپ باقی مانده اند و به هیچ مسیر مشخصی در داستان نمی روند و در کارکرد درام یا تغییر شخصیت، اثری ندارند، شخصیت هایی نظیر سیامک انصاری، باغبان افغانی یا پزشک معتاد هیچ کدام جز شلوغ کردن صحنه و یکی دو دیالوگ بامزه دست آوردی برای فیلم ندارند.
دراکولا همچنین سعی داشته تا با وارد کردن موضوعات روز همچون بحث فضای مجازی و اپلیکیشن های موبایلی مانند تلگرام و اینستاگرام و ... کمی داستانش را امروزی تر کرده و در کنارش به نقدی اجتماعی و خانوادگی هم در ارتباط با نحوه استفاده از این برنامه ها بپردازد. اما عدم ارتباط مفهومی و دراماتیک این موضوع به داستان اصلی و یا دغدغه شخصیت های اصلی نتوانسته است این موضوع را در تار و پود داستان حل کرده و به غنای داستانی یا کمدی فیلم کمک کند و صرفا به وصله ای نچسب در فیلم بدل گشته است که نه مخاطب را آنطور که باید می خنداند و نه آنطور که می شود دست به نقد می زند.
در کل باید «دراکولا» عطاران را اثری متوسط در سینمای کمدی ایران و نیز کارنامه فیلمسازش دانست، اثری که می تواند در هنگام اکران با چند فیلم اجتماعی، معناگرا، دفاع مقدس و ... سبد اکران را از داشتن یک کمدی هم بهرمند کند و کمی حال گیشه را در فصل های مرده اکران خوب کند. شاید نگاه هیأت انتخاب جشنواره فیلم فجر سال گذشته آنچنان هم که به نظر می آمد بسته و محدود و غیرکارشناسانه نبوده است و آن ها هم قائل به این نکته شده اند که عطاران در «دراکولا» در حد و اندازه خودش ظاهر نشده است و نخواسته اند تا با راه یابی فیلمش در جشنواره دستش را از هر جایزه ای کوتاه کنند.
ارسال نظر